پنجشنبه، مرداد ۱۰، ۱۳۸۷


يادي از ميرعماد قزويني(به مناسبت سالمرگ استاد مسلم خوشنویسی)
۱۲ مرداد مصادف با سالمرگ میرعماد حسنی قزوینی از بزرگترین خوشنویسان تاریخ هنر ایران است و همین مناسبت کافی است که در این پست به عنوان یک شهروند ایرانی و قزوینی از این مرد بزرگ و هنرمند یادکنم:
میر عمادالحسني سيفي قزويني از مشهور ترين خوشنويسان تاريخ هنر ايران است كه توانست پايه خط نستعليق را چنان مستحكم نمايد كه تمام صاحب نظران خطوط اسلامي آن را عروس خطوط ناميدند . قلم او بيشترين تاثير خود را در عرصه خط نستعليق گذاشته است . زندگي او در تذكره ها و رسالات و متون مختلف آمده اما گوشه هاي پنهان زندگي او همواره ناشناخته مانده است. در لغت نامه دهخدا آمده است :
عماد قزويني خطاط مشهور ( 961-1024 ) نام او عمادالملك قزويني حسني بود و در خط نستعليق دستي توانا داشت . خط مير براي حسن خط مثل بوده است و برخي خط او را برخط ميرعلي هروي ترجيح ميدادند .در سال 1024 ه.ق شاه عباس صفوي وي را متهم به پيروي از مذهب تسنن نمود و امر به قتل او شد وي در آخرين شب ماه رجب همان سال در راه حمام بقتل رسيد . گويند ميرزا ابوتراب خطاط اصفهاني شاگردش جنازه او را در دروازه طوقچي دفن نمود و چون ميخواستند براي او مقبره ايي بسازد مانع شدند . فرزندان و ياران او را هم طرد كردند و همگي به هندو روم پناه بردند خاندان او همگي در خط سر آمد بودند .
بنا به گفته خانم آن ماري شيمل در كتاب خوشنويسي و فرهنگ اسلامي ميرعماد در سن 8 سالگي شروع به آموزش خط نمود . از ترجمه مورخين و تذكره نويسان ميآيد كه مير در سال 1027 در اصفهان بقتل رسيد و بيشتر تذكره نويسان همين تاريخ را نقل كرده اند . اما مستقيم زاده تاريخ مرگ مير را بسال 1024 ميداند. اين قول بيشتر از جانب صاحب عالم آراي عباسي است كه معاصر با ميرعماد ميباشد و بيشتر صحيح است . سن مير 63 بود كه به تاريخ 961 هم ميرسد . ميرعماد در قزوين متولد شد و دوران كودكي و نوجواني خود را در قزوين گذراند و براي تكميل هنر خود به تبريز سفر كرد . در مورد ساليان اوليه زندگي او و آغاز يادگيري اش در قزوين سخنان زيادي به ميان است اما هيچ كدام قطعي نيست .
در كتاب سير احوال و آثار خوشنويسان در باره مير عماد آمده است: ميرعماد پس از طي مقدمات خط در قزوين براي تكميل آن عازم بلاد ديگر شد تا عاقبت به در بار صفوي راه يافت . مير ابتدا براي زيارت خانه خدا به مكه سفر كرد و صاحب تذكره خط گويد محمد هلال بن نجم الدين از بزرگان شام به نيت فراگيري مقدمات نستعليق در اين سفر همراه او بود . در مراجعه به ايران در سلك هنرمندان كتابخانه فرهاد خان قرامانلو كه از بدو سلطنت شاه عباس اول مصدر مشاغل لشكري و كشوري بودند قرار گرفت و چند سال در تمام مدت حكومت فرهاد خان در سمنان و دامغان و طبرستان و بسطام و خراسان همراه و ملازم او بود تا بسال 1007 ه.ق فرهاد خان بدست الله وردي خان از سرداران شاه عباس بقتل رسيد و همان زمان مير از خراسان به قزوين بازگشت و بقول كلمان به گيلان رفت و دوباره به قزوين بازگشت و مقيم شد اين دوران مصادف با سلطنت شاه عباس است كه اصفهان بصورت يكي از زيباترين شهرهاي ايران در آمده بود . مركزيت هنري اين شهر باعث شد تا ميرعماد در سال 1008 ه.ق براي خدمت به شاه عباس راهي اصفهان شود . به محض رسيدن او به شهر عريضه ايي نوشت كه در مرقع گلشن به بيان كامل متن نامه پرداخته شده است .
شاه پس از استحضار از مضمون نامه و اطلاع از هنر مير او را به دربار فرا خواند و مورد لطف و عنايت خود قرار داد ميرعماد به شكرانه اين مرحمت شاهانه قطعات خط با اشعاري در مدح شاه نوشت و تقديم نمود . ميرعماد پس از اقامت در دربار شاه به لطف و عنايتي كه در حق او ميشد مفتخر گرديد و با اخلاق كريمه خود مورد ستايش شاه ونور چشم او گرديد . اين مورد باعث حسادت و فتنه و عداوت شد تا جايي كه مير بخاطر نامردي ها با سرودن اشعاري گله مندي هاي خود را ابراز داشت . اين فتنه ها باعث كم رنگ شدن محبت شاه نسبت به مير گرديد و در عوض عليرضا عباسي مورد تفقد شاهانه قرار گرفت محبوبيت عليرضا عباسي نزد شاه به حدي شد تا جايي كه شاه شمعدان بدست بالاي سر او ايستاده تا وي مشق خط نمايد . اين عمل شاه باعث دلگير ي ميرگرديد پس خطاب به شاه شعري بخط خود نوشت و فرستاد . اين كدورت به حدي بالا گرفت كه زبان مير نسبت به شاه نيش دار تر و كينه توزانه تر شد . كينه حسودان بجايي رسيد كه اشعار ميرعماد را كه در نكوهش شاه سروده و نوشته بود را به سمع و نظر شاه عباس برسانند . شاه از كرده مير ناراحت شد و براي صحت ادعاي ديگران 70 تومان فرستاد و در خواست كتابت شاهنامه را بنمود . پس از يك سال شاه پيكي فرستاد و در خواست كتاب را نمود ميرعماد 70 بيت را كه نوشته بود ارسال نمود و و در جواب پيغام شاه ميگويد :
بگوييد وجه سر كارزياده براين كفايت نكرد و مقدار پول به اندازه ابيات نگارش شده است . شاه از اين عمل برآشفت و ابيات را پس فرستاد . مير كليه ابات را با قيچي بريد و هربيت را به مبلغ يك تومان به شاگردان خود فروخت و پول شاه را پس فرستاد . اين عمل ميرعماد باعث نفرت شاه از ميرعماد گرديد . از ديگر دلايل نفرت شاه از مير مذهب تسنن او ست .در كتاب احوال و آثار خوشنويسان آمده است :
چون ميرعماد به تسنن مشهور بود و شاه نسبت به تشيع تعصب داشت اين مورد باعث مزيد علت شد كه در نهايت منجر به قتل ميرعماد گرديد . گويند شاه فرياد كشي و گفت : ( كسي نيست مرا از دست اين مرد خلاص كند ) يا ( كسي نيت مرا از دست اين سني نجات دهد ) يا ( كسي نيست اين مغرور را بكشد ) يا ( ما يك تن قزويني نديديم كه يك ذرع دم داشته باشد ) . مقصود بيك مسگر قزويني رئيس قبيله شاهسون قزوين بقول صاحب آراي عباسي در آخرين شب ماه رجب 1024 كه ميرعماد از راه حمام بنا به دعوت مقصود بيك بخانه او مي آمد جمعي از اوباش و ارازل را وا داشت كه در تاريك شب او را به قتل برسانند .
در تذكره خط و خطاطان ميرزا حبيب اصفهاني آمده است كه مقصود بيك از دوستان مير بود كه به تحريك شاه اين كار را انجام داده است . برخي هم بر اين عقيده بودند كه خشم شاه در اداي اين جملات مرگ مير نبوده است زيرا وقتي شاه از قتل مير خبر دار شد بسيار ناراحت شد و دستور قصاص قاتل را صادر كرد . اما علي قلي خان واله عقيده دارد كه قتل مير به اشاره و فرمان شاه بود . جسد مثله شده مير به مدت چند روز روي زمين بو و كسي جرات خاكسپاري را نداشت تا اينكه مري او ميرزا ابوتراب وي را در مسج مقصود بيك واقع در دروازه طوقچي اصفهان بخاك سپردند در اين زمان به دستور شاه بر جسد او احترام گذاشته و گروهي از شاگردان و امرا و شاهزادگان در آن مراسم شركت داشتند .
مدتي بعد خبر قتل مير به سراسر ايران و بلاد اطراف رسيد و بويژه در هند و عثماني كه شيفته خط مير بودند مراسم سوگواري بپاشد . جهانگير شاه هند از روي تاسف اعلام نمود اگر مير را به من داده بودند هم وزن او طلا ميدادم . ابوتراب در وصف استاد خود شعري سرود و سنگ قبري با خط خود براي مزار مير تهيه كرد اما موفق به نصب آن نشد تا عاقبت آن را بر قبر خود قرار دادند . پس از مرگ مير خاندان و شاگردان ميرعماد از ترس شاه مخفي و يا به عثماني و هند هجرت كردند و در آنجا مورد لطف شاهان قرار گرفتند و در اشاعه خط نستعليق ايراني در خارج مرزهاي ايران سهم بسزايي داشتند .
قوی ترین وسیله شیطان
در تبلیغی آمده بود که شیطان می خواهد وسائلش را بفروشد و بازنشسته شود. در تاریخ فروش، تمامی وسائل شیطان برای بررسی در دید عموم قرار گرفته بود.
در میان آنها وسائل خیانت، ایجاد دشمنی و کینه توزی، حسادت، خودخواهی، فریب و نیرنگ، دروغ و غیره قابل توجه بود.
چون شیطان از همه آنها به روش های گوناگونی استفاده کرده بود و از نظر کارایی ضعیف شده بودند، قیمت های پایینی برایشان انتخاب شده بود. در آن میان قیمت یکی از وسائل خیلی گران تر از بقیه، انتخاب شده بود.
یکی از خریدارها پرسید، این چه وسیله ای است؟
شیطان پاسخ داد؛ ایجاد کننده ناامیدی است.
خریدار؛ خوب چرا اینقدر قیمتش از بقیه بیشتره؟
شیطان؛ بخاطر اینکه نسبت به بقیه وسائل مفیدتره. می تونم با استفاده این روش وقتی بقیه روشها جواب نداد، وارد قلب مردم بشم. وقتی واردش شدم، اون موقعست که می تونم به کاری که می خوام وادارشون کنم. این قوی ترین سلاحمه، چون من این رو تقریبا رو همه افراد استفاده کردم، در حالی که عده خیلی کمی می دونن که این یکی از سلاح های من برای نزدیک شدن به انسان هاست. برای همین اثرگذاریش از بقیه خیلی خیلی بیشتره.
هیچ وقت نا امید نشو! سرتو بالا بگیر و با اعتماد به نفس به راحت ادامه بده



گزارش از همشهری عکسها از خبرگزاری فارس مسعود حجازی مهر : اهالی منطقه ما با جرثقیل های بزرگی که در کنار ـ تأکید می کنم ـ کنار ساختمان ها و برج های بزرگ قرار می گیرند، آشنا هستند. همان جرثقیل های T شکل معمولاً زرد رنگ را می گویم. حالا چرا روی کلمه «کنار» تأکید کردم و این جرثقیل ها چه ارتباطی به ستون وارونه دارند، عرض می کنم. آیا تا به حال به شهرک شهید محلاتی سری زده اید؟ آیا بنای یادبود این شهرک را از نزدیک دیده اید؟ آیا از خودتان پرسیده اید که چرا گنبد فلزی به این بزرگی ساخته شده اما دو سال است که ادامه فعالیت برای تکمیل این بنا متوقف شده است؟ آیا ترکیب گنبد فلزی بزرگ و جرثقیل قرار گرفته در زمین این بنا برایتان عجیب نبوده؟ اهالی شهرک شهید محلاتی بی شک پاسخ این سؤال ها را می دانند. اما شاید هم محله ای های دیگر از آن بی خبر باشند.
پس برای آنهایی که این گنبد را ندیده اند بزرگ ترین طنز تصویری قرن را توضیح می دهم. همان طور که در عکس می بینید مقبره ای فلزی و بسیار بزرگ با اسکلتی کاملاً مدرن که بی تردید هزینه هنگفتی را در برداشته، ساخته شده است.در عکس جرثقیل بزرگی هم دیده می شود که البته هیچ کدام از اینها وارونه نیست. وارونه ترین قسمت قصه ما این است که جرثقیل در کنار اسکلت گنبد قرار ندارد. بلکه سازندگان باهوش این بنای بزرگ ابتدا جرثقیل را در مرکز گنبد قرار داده اند و بعد شروع به ساختن گنبد کرده اند همین طور که گنبد اوج می گرفته جرثقیل هم کم کم در آن حبس می شده تا اینکه بالاخره یک روز ساخت اسکلت گنبد تمام می شود و... . از اینجا به بعد چشمتان را ببندید و به کمک قوه تخیلتان تصور کنید. همه نفس راحتی می کشند، فریاد شادی از نهاد کارگران و کارگزاران این بنا بلند می شود، همه به هم خسته نباشید می گویند، خیلی ها لبخند رضایت بر لب دارند و با آستین پیراهنشان عرق پیشانی را خشک می کنند. در میان همهمه و فریادهای شادی یکباره سکوتی سنگین حاکم می شود. همه مات و مبهوت به گنبد و جرثقیل نگاه می کنند. ضربان قلب کارفرمای پروژه کند می شود. هیچ کس جرئت حرف زدن ندارد. در این سکوت یک کارگر ساده با صدای بلند سؤالی می پرسد: «حالا جرثقیل را چطور بیرون بیاوریم؟» این سؤال، سؤالی است که حدود دو سال است که هیچ کس نتوانسته به آن پاسخ دهد. بنده پیشنهاد می کنم حالا که این بنای عظیم با صرف هزینه ای سنگین ساخته شده و هیچ کس راه حلی برای آن پیشنهاد نمی کند حداقل این مکان را به کمدی ترین بنای تاریخ تبدیل کنیم و از آن برای جذب توریست استفاده کرده و بلیت بفروشیم. مطمئن باشید افراد زیادی حاضرند برای انداختن عکس در کنار این بنا پول خرج کنند!



دوشنبه، مرداد ۰۷، ۱۳۸۷


ده صنف از زنان مورد نفرت خدا و ملعون هستند
زنان ملعون ,—پناه به خدا که شما از آنان باشيد:
۱- خالکوب کردن: پيغمبر (صلى الله عليه وسلم) مي ‌فرمايد: «لعن الله الواشمات والمستوشمات …. المغيرات خلق الله تعالى». (البخاري). خداوند لعنت کرده بر زن خالکوب و زني که درخواست خالکوبي کند. رستم کسي است که بدن ديگران را بوسيله سوزن و سرمه خالکوبي مي ‌کند. مستوشمه کسي است که به درخواست او بدنش خالکوبي مي ‌شود.
۲- موي پيشاني را چيدن: پيامبر (صلى الله عليه وسلم) مي ‌فرمايد: «لعن الله المتنمصات والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله تعالى». (البخاري). خداوند (زناني را که موي ابروي ديگران را مي ‌کنند «بر مي‌دارند» يا موي ابرويشان برداشته مي‌ شود و يا به خاطر زيبائي محض ميان دندانهاي خود فاصله مي ‌اندازند يا آن را باريک مي ‌نمايند و خلقت خدا را تغيير مي ‌دهند لعن کرده است.نامصه: کسي است که موي پيشاني يا ابروي ديگران را بر مي ‌دارد و آن را باريک مي ‌نمايد.متنمصه: کسي است که بدرخواست او موهايش برداشته مي ‌شود.
3- فاصله انداختن بين دندانها: پيامبر (صلى الله عليه وسلم) مي ‌فرمايد: «لعن الله ……… والمتفلجات للحسن المغيرات خلق الله». (البخاري). «لعن (صلى الله عليه وسلم) الواثرة والمُؤْتَثـِرُة». (احمد). خداوند زناني را که به خاطر زيبائي دندانها را باريک و ميان آنها فاصله ايجاد و خلقت خدا را تغيير مي‌دهند لعنت کرده است.واثرة: زناني که دندان ديگران را کوچک و باريک مي‌ نمايند.مستوشر و متلفج: زناني که بدر خواست آنها دندانيشان باريک و کوچک مي ‌شود.
۴- وصل: رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) مي ‌فرمايد: «لعن الله الواصلة والمستوصلة». (البخاري ومسلم). خداوند واصله و مستوصله را لعن نموده است.واصله: زينت که موها را بهم وصل مي‌ کند، مانند: آرايشگر.مستوصله: به زني گفته مي‌ شود که از ديگران بخواهد اين عمل را برايش انجام دهند.
۵- زني که شوهرش از وي ناخشنود باشد: رسول اکرم (صلى الله عليه وسلم) مي ‌فرمايد: «اذا دعا الرجل امرأته إلى فراشه فأبت فبات غضبان عليها لعنتها الملائكة حتى تصبح». (البخاري ومسلم). هرگاه مردي زنش را به بستر خود بخواند و او امتناع نمايد و مرد خشمناک شب را بسر آورد فرشته ‌هاي خدا تا صبح زن را نفرين خواهند کرد.
6- زناني که به شکل مردان در مي ‌آيند: در لباس و حرکات و ادا و اطوار و غيره «لَعَن (صلى الله عليه وسلم) المتشابهات من النساء بالرجال». (البخاري). پيغمبر زناني را که به شکل مردان در مي آيند لعن کرده است.
۷- زيارت کنندگان قبور: عن أبي هريرة (رضي الله عنه) «أنَّه صلى الله عليه وسلم لَعَنَ زُواراتِ القبور». (النسائي وأبوداود والترمذي).از ابوهريره منقول است که پيامبر زناني را که قبرها را زيارت مي‌ کنند نفرت کرده است.
۸- نوحه ‌گر: قال أبوموسى: «لعن (صلى الله عليه وسلم) من حَلَق أو سلق وخرق». (النسائي و احمد و أصله في مسلم). ابو موسى (رضي الله عنه) گفته که پيامبر (صلى الله عليه وسلم) کسي را که «بهنگام فوت يکي از بستگانش» پوست خود را بِکَنَد، بر صورت خود بزَند و يقه خود را پاره کند و مو و پوست خود را بِکَنَد لعن کرده است».
۹- محلل: پيامبر (صلى الله عليه وسلم) مي ‌فرمايد: «لعن الله المحلل والمحلل له». (أبوداود واحمد والنسائي والترمذي وابن ماجه). خداوند تحليل کننده و تحليل شونده را لعن کرده است. (کسي که زن طلاق داده شده را براي شوهرش به طريق حيله حلال نمايد.
۱۰- خودنما و زني که زينت خود را بديگران نشان مي‌ دهد: پيامبر (صلى الله عليه وسلم) مي‌ فرمايد: «نساؤهم کاسيات عاريات ملعونات». (رواه احمد). آنهائيکه زنانشان بظاهر لباس پوشيده اما در واقع برهنه هستند مورد نفرت خدا و ملعون مي‌ باشند.

جمعه، مرداد ۰۴، ۱۳۸۷

تورابه خدا فکربدبرای دوران ریاست جمهوری اش نکنید

چهارشنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۷

سه‌شنبه، مرداد ۰۱، ۱۳۸۷

کاری که یک خانم بعداز تصادف انجام می دهد.



از تابحال تصادف کرده اید یا در حادثه تصادفی بوده اید (سوار ماشین و یا شاهد نزدیک) بعضاً دیده اید که رفتارهای مختلفی از افراد بعد از تصادف رخ می دهد. اما جالبترین آنها مربوط به خانم هاست.
حال سوالی که مطرح است اینست که یک خانم بعد از تصادف اتومبیلش دقیقاً چه کاری انجام می دهد؟
ماشین را خاموش می کند؟پاسخ؛ خیر.
در صورت انفجار ماشین از اتومبیل دور می شود؟پاسخ؛ خیر.
با استفاده تلفن همراه خود با ۱۱۰ تماس می گیرد؟پاسخ: خیر
با اوژانس تماس می گیرد؟پاسخ: مطمئناً خیر.
پس بنظر شما چه کاری ممکن است از او سر بزند؟ در حین پایین رفتن در این مورد نیز فکر کنید.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
آره دیگه!












۱۲ دلیلی که در ایران آزادی بیشتر از بقیه جاهاست
گفته می شود که در ایران آزادی نیست. اما با کمی تفکر متوجه می شوید که ایران جزء آزادترین کشورهای دنیاست. محدودیت هایی وجود دارد، ولی در مقایسه آزادی با محدودیت ها با یک حساب سر انگشتی معترف می شویم که آزادترین مردمیم.
۱/ در ایران آزادین که از هر نرم افزار، فیلم، موسیقی و هر چیز الکترونیکی کپی تهیه کنید و کسی به شما چیزی نمی گوید. البته جدیداً کپی رایت تولیدات داخلی رعایت می شود ولی آنقدر ضعیف است که می توان از آن چشم پوشی کرد. شاید شما جزء بدشانس ترین افراد دنیا باشید که بخاطر کپی رایت در ایران دچار مشکل شوید. دقت کنید که جریمه های کپی رایت از پرداخت نقدی تا زندان های طولانی در بقیه کشورها رعایت می شود که ما نداریم. به این می گن آزادی در عمل.
۲/ خالی ببند کسی جلوتو نمی گیره. در خارج از کشور هر کس مسئول صحبت کردنش است و اگر بر اساس صحبت های او افراد متضرر شوند، باید پاسخگو باشد. حال چه برسد که شخص مسئولیتی داشته باشد. افراد در قبال صحبت ها و وعده های خود مسئولند. ولی در ایران امروز یک حرف بزن فردا آنرا تکذیب کن، کسی کاری نمی تواند انجام دهد. این شد آزادی بیان.
۳/ دست به فعالیت اقتصادی بزن، تا خودت نیای اعلام کنی، کسی نمی یاد بگه درآمدت چقدر بوده تا مالیاتشو حساب کنه. اگر شرکت داشته باشید، هر سال با پر کردن اظهارنامه مالیاتی درآمد خود را اعلام کرده و مالیات آنرا پرداخت می کنید. اگر هم شرکت نداشته باشید اصلاً نیازی به این کار ندارید. به این می گن آزادی فعالیت اقتصادی.
۴/ برای تفریح هر جا که رسیدید زیرانداز پهن کنید و همان جا بساط تان را براه اندازید. محدودیتی در نشستن برای خانواده ها وجود ندارد. در پارک، وسط بلوار، حاشیه خیابان ها و … به این میگن آزادی تفریحات سالم.
۵/ با ماشین تان کورس بذارید، و با سرعت زیاد در کوچه ها حرکت کنید، لایی بکشید. موسیقی خود را بلند کنید. خیلی باید بدشانس باشید که گیر بیفتید. آزادید که هر جوری خواستید با ماشین تردد کنید. به این می گن آزادی جنبشی.
۶/ بهرنحوی آلودگی ایجاد کنید (صوتی، تصویری، زیست محیطی) کمتر کسی پیدا می شه که بیاد بهتون گیر بده. کارخانه، ماشین، کارگاه، واحد صنعتی شما از استاندارد محیط را بیشتر آلوده می کند که می کند. به کسی اصلا مربوط نیست. به این می گن آزادی زیست محیطی.
۷/ موقع ازدواج هر چی می خواید مهریه ببندید. کسی که گیر نمی ده، فوقش هم اگه مشکل پیش اومد یه مدتی می افتید زندان بعدش درمی آید. کی مهریه رو داده و کی گرفته. به این می گن آزادی در ازدواج.
۸/ وسیله نقلیه عمومی شما هر چی هم زیر استاندارد باشه آخر براش کار وجود داره. هواپیماتون اتوبوس تون، سواری تون یا هر چیز دیگتون ایمن نباشه، اینجا برای همشون کار هست. بیکار نمی مونن. به این می گن آزادی در ارائه خدمات.
۹/ شما تاجر باشید، حالا جنش بنجل بیارید یا جنس درجه یک، کسی گمرکی رو پرداخت کنید دیگه کسی بهتون گیر نمی ده که این چیه اومده. بازار چین هم که خدا داده از این جنس های کپی برابر اصل (البته فقط در ظاهر برابر اصلند). هر چی خواستی بیار با هر قیمتی که زورت رسید بفروش. به این می گن آزادی در تجارت.
۱۰/ توانایی کار کردن رو داشته باش و اصلاً کار نکن و از همه سوبسید ها استفاده کن. کسی نمی یاد بهت بگه آهی چرا بیکاری. شما باید فعالیت اقتصادی داشته باشی تا این سوبسیدی که بهت داده می شه جبران بشه. به این می گن آزادی شخصی.
۱۱/ با آشغل ریختن، عبور نکردن از خط عابر پیاده، بستن پیاده رو، کندن هر جا، و از این جور کارها مشکلی برای شما ایجاد نمی شود و شما با خیال راحت می توانید اینکارها را انجام دهید. به این می گن آزادی شهر نشینی.
۱۲/ هر موقع که دوست دارید کرکره مغازه را بکشید و بروید. اداره ها هم با کوچکترین مراسمی تعطیل می شوند. مدارس هم علاوه بر مراسم با هماهنگی معلمین و دانش آموزان هم می توانند تعطیل شوند. خلاصه محدودیتی در تعطیلات وجود ندارد. هر سال که تعطیلات کم می شود با بیانیه ای به مقدار آن اضافه می شود. به این می گن آزادی شغلی.
از این جور موارد خیلی زیاد است. اما همانطور که ملاحظه می کنید، اگر بخواهیم مانند کشورهای اروپایی این آزادی ها را نداشته باشیم، زندگی خیلی خیلی سخت می شود. حالا عده ای با اهداف نامشخص دم از آزادی های کم اهمیتی می زنند که از خیلی از آن محدودیت ها خودبه عنوان نوعی آزادی نام برده شده است که آنها در غفلتند و نمی دانند.
اوقعا کشور ایران جز معدود کشورهایی است که به مردم خود سخت نمی گیرد. خود شما در اعمال محدودیت بنزین که به گفته خیلی از کارشناس ها از بزرگ ترین کارهای درست دولت بوده است، دیدید که چه هرج و مرجی شد و چقدر نارضایتی بوجود آمد. حال فرض کنید روزی خواسته شود آزادی های دیگر هم حذف بشوند.
عجیب ترین چراهای ایران
کسانی که در ایران زندگی می کنند، با چراهایی روبرو می شوند که واقعاً جوابی برای اکثر آنها وجود ندارد. آنقدر این چراها عجیب و غیرقابل توضیح اند که حتی از دیده ها نفهته شده اند. یعنی حتی کسی به احتمال وجود همچین مشکلاتی حتی فکر هم نمی کند چه برسد که منتظر روبرو شدن با آنها باشد. در زیر تعدادی از این عجایب آورده شده اند؛
۱/ چرا وقتی می خوای بری بانک پول به حساب بانک بریزی باید اینقدر زجر بکشی؟
۲/ چرا وقتی می ری مغازه یه چیزی بخری، جایی که مغازه دار پاچه خواری شما رو بکنه شما باید پاچه خواری مغازه دار رو بکنید؟
۳/ چرا ماشینی که صفر کیلومتر و نو از کارخانه تحویل می گیری، اگه مشکل نداشته باشه تعجیب می کنی؟
۴/ چرا هر کشوری که یکم دستش به دهنش می رسه، یا و خبرگزاری فارسی زبان راه انداخته؟
۵/ چرا برای گرفتن حقت نمی تونی مثل یه جنت المن (Gentleman) ادعا کنی و همیشه باید کولی بازی دربیاری؟
۶/ چرا حکمی برای دروغ گفتن و دروغگو تو ایران وجود نداره و هر کس دلش بخواهد به هر نحوی تو در جایی و جلوی هر کسی هر چی دلش بخواد میگه و کسی مراجع قانونی ای اصلاً بهش نمی گه این چه دروغ هایی بود که گفتی؟
۷/ چرا تمامی تلویزیون های لسانجلسی فارسی زبان علیه دولت ایران هستند؟
۸/ چرا همه می دونن برای پیشرفت باید چکار کنن ولی هیچ کس هیچ کاری انجام نمی ده؟
۹/ چرا در مدت زمان کوتاهی قیمت همه چیز اینقدر گران شد و مراجع قانونی هم انگار نه انگار داره به مردم فشار میاد؟
۱۰/ چرا سایت هایی که مطالب علمی دارن و صرفاً بعضی لغات حساس رو توش اوردن، ف ی ل ت ر هستند؟
۱۱/ چرا سازمان فمینستی اینقدر فعال و پر سروصدا تو ایران کار می کنن ولی سازمان مرد سالار برای حمایت از حقوق مردها حتی تشکیل هم نشده؟
۱۲/ چرا تا معرف نداشته باشی هیچ جا درست و حسابی کارت راه نمی افته؟
۱۳/ چرا برای مسئولین خراب شدن آثار باستانی ای که می تونه درآمد زا باشه واسه کشور اصلاً اهمیتی نداره؟
۱۴/ چرا هرکی می خواد یه کاره بشه باید یه چند تایی شعار توخالی بده؟
۱۵/ چرا هر کی پرچم ضد اسلام دست می گیره اینقدر معروف می شه و تمامی رسانه های بزرگ خارجی پوشش می دنش؟
۱۶/ چرا هر کی از مسئولین انتقاد می کنه، جایی که پاسخی منقطی بهش بدن، سریع براس پرونده درست می کنن و می فرستنش زندان؟
۱۷/ چرا خونه ما هر روز برق می ره؟
۱۸/ چرا زندگی در امریکا شده آرمان؟
۱۹/ چرا کسی که هنوز در خارج از ایران زندگی نکرده همش می گه خارج اینجورین، خارج اونجورین؟
۲۰/ چرا فرهنگ و هنر و ورزش ما با سیاسی شده؟
۲۱/ چرا قیمت ماشین بی کیفیت ایران از ماشین با کیفیت جاهای دیگه خیلی بیشتره؟
۲۲/ چر ا هر وقت می خوان مقایسه کنند، قیمت سوخت و مبالغ جریمه ها رو با خارج مقایسه می کنن، تا حالا نشده درآمد اونجا رو با اینجا مقایسه کنند؟
۲۳/ چرا هنوز خیلی جاها توی شهرهای بزرگ هستند که حتی با آنتن قوی هم نمی تونن شبکه های سیما رو صاف بگرن؟
۲۴/ چرا گفتن نه - نمی تونم - من اشتباه کردم - معذرت می خوام - من اشتباه کردم - من اشتباه کردم - من اشتباه کردم (من اشتباه کردم بعمد چند بار تکرار شده) تو ایران اینقدر سخته؟
۲۵/ چرا دانشجویان فارق التحصیل از دانشگاه ها امید زیادی برای پیدا کردن کار خوب و متناسب با اون چیزی که تو دانشگاه خوندن رو ندارند؟
۲۶/ چرا اگه عضو بعضی نهادها باشی دیگه کسی نمی تونه به تو، تو هم بگه؟
۲۷/ چرا ظاهر افراد خیلی خیلی مهمتر از باطن و عملشونه؟
۲۸/ چرا سایت های افشاگر و مخالف دولت اینقدر بیننده دارن؟
۲۹/ چرا یه پسر برای زن گرفتن باید مهریه بالایی بپردازه؟
۳۱/ چرا بالا رفتن قیمت نفت تاثیری تو زندگی من نداشته؟
۳۱/ چرا حق داشتن اینترنت پرسرعت به قیمت عادلانه رو ندارم؟
۳۲/ چرا با پرداختن چندبرابر ارزش تلفن همراه، کیفیتش اینقدر پایینه؟ چرا هزینه مکالمات اینقدر بالاست؟ چرا پیامک الکی گرونه؟
۳۳/ چرا ما بیشتر خبرهای خارج از ایران رو پوشش می دیم تا داخل ایران؟
۳۴/ چرا در دادگاه ها متهم باید ثابت کنه بی گناهه نه دادستان ثابت کنه که متهم گناهکاره؟
۳۵/ چرا در تصادفات عابر پیاده و ماشین، همیشه ماشین مقصره؟
۳۶/ چرا آداب و اخلاق مذاکره بین المللی رو نداریم و تجارت بلد نیستیم و شکست می خوریم، دلیلشو تحریم اعلام می کنیم؟
۳۷/ چرا پروژه های عمرانی بزرگ همیشه باید شرکت هایی که سابقه کاری بدی دارند و تو تعهداتشون درست عمل نکردن باید داده بشه؟
۳۸/ چرا وقتی تو محله خلاف مشکلی برات پیش میاد پلیس به کمکت نمی یاد؟
۳۹/ چرا هر سال مدرسه های دولتی علیرغم اعلام، به هر بهانه بالجبار از مردم پول می گیرن؟
۴۰/ چرا خبرگزاری های بزرگ داخلی در مسائل مربوط به مشکلات دانشجویان هیچ وقت طرف دانشجویان رو نگرفتند و همیشه طوری جلوه دادند که دانشجویان خرابکارند؟
۴۱/ چرا مرغ یک پا دارد؟
و در پایان؛
۴۲/ چرا می خواستن رئیس جمهور رو بدزدند؟
پیامبران مدفون در ایران

ایران در طول تاریخ، گاهی چنان کشور امنی به حساب می‌آمده که مهاجران بسیاری را به خود پذیرفته است. گروهی از این مهاجران پیامبرانی بوده‌اند که ایران را برای زندگی در نظر گرفته‌اند.
در دوران هخامشی‌ها سیل کسانی که در اسارت بختنصر بوده‌اند به ایران سرازیر شدند که در آن میان پیامبران و بزرگان زیادی دیده می‌شوند.
در زیر اطلاعات پیامبرانی که در ایران مدفون هستند یا احتمال می‌رود که مقبره آنها در ایران باشد، آمده است:
۱- سیم و لام طبق اعتقادات مردم سمنان و همچنین طبق مفاد کتیبه موجود، دو نفر از فرزندان نوح به نام‌های سام‌النبی و لام النبی در محلی در نزیکی سمنان دفن شده‌اند.
بقعه پیغمبران سمنان در ۱۸ کیلومتری شمال شرقی سمنان بر فراز کوه مرتفعی قرار دارد. برای رسیدن به این بقعه هم از روستای “درجزین” در نزدیکی سنگسر و هم از جاده اصلی سمنان به دامغان (پلیس‌راه) می‌توان انتخاب مسیر کرد.
این جاده خاکی و سنگلاخ است.
۲- خالد نبی اسم کامل این پیامبر، خالد بن سنان عبسی است. ایشان شریعت حضرت عیسی را تبلیغ می‌کردند.
نسب وی به حضرت اسماعیل فرزند ابراهیم (ع) می‌رسد و یکی از پیامبرانی است که به بعثت حضرت محمد (ص) بشارت داده و در دوران فترت می‌زیسته است. دوره فترت به فاصله بین بعثت حضرت عیسی تا بعثت حضرت محمد بن عبدالله اطلاق می‌شود.
بر طبق برخی از آیات و احادیث، در دوران فترت، پیامبری به رسالت مبعوث نشده است. هرچند بر اساس نظر مفسرین، در این مدت چهار نبی از طرف خداوند مامور تبلیغ دین حضرت عیسی شدند که سه نفر از‌ آنان از بنی‌اسرائیل و به نام‌های شمعون، یوحنا، یونس معرفی شده‌اند و چهارمین‌شان عرب بوده و به نام خالدبن سنان عبسی معروف است.
ظاهرا خالد بن سنان معاصر انوشیروان بوده و در سرزمین بنی‌غطفان زندگی می‌کرده است.
روایت است که دختر خالد بن سنان به نام محیاه به محضر حضرت محمد رسیده است.
در طایفه عرب به غیر از حضرت رسول و حضرت خالد بن سنان هیچ پیامبری نیست و می‌توان گفت که از بین اعراب فقط این دو نفر به پیامبری برگزیده شده‌اند و بقیه پیامبران از قوم بنی‌اسرائیل هستند.
۳- درباره قبر خالدنبی مفسر بزرگ حنفی مذهب، شیخ اسماعیل حقی درباره محل قبر حضرت خالدنبی اشاره می‌کند که: قبر خالد نبی در منطقه جرجان و بربلندی کوهی به نام کوه خدا قرار دارد.
آدرس آرامگاه: استان گلستان – شهرستان کلاله – به سمت “قره قوزی سفلی” و “یلی بدراق” – ۳۸ کیلومتری جاده خاکی تا آرامگاه خالد نبی
۴- یوشع بر طبق نظر برخی از تاریخ‌نویسان حضرت یوشع توسط کوروش از اسارت بختنصر نجات یافت و به ایران آمد.
حضرت یوشع در گورستان تاریخی تخت فولاد اصفهان که قدمتش به پیش از اسلام می‌رسد و در خیابان امام سجاد قرار دارد، مدفون است.
محوطه‌‌ای که یوشع نبی در آن دفن است به لسان الارض معروف است.
لسان الارض مکانی است که می‌گویند هنگام عبور امام حسن‌مجتبی(ع) زمین با امام سخن گفت و آمدن دشمن را به اطلاع آن حضرت رساند.
۵- شعیای نبی یکی از پیامبران بنی‌اسرائیل است که نسبتش به حضرت یعقوب می‌رسد. محل سکونت ایشان در بیت‌المقدس بوده و قبل از حضرت زکریا به رسالت مبعوث شدند.
آرامگاه شعیای نبی، جنب امامزاده اسماعیل در حاشیه خیابان هاتف اصفهانی قرار دارد. بر جانب شمالی مرقد شعیای نبی، کتیبه‌ای به خط نستعلیق از دوره شاه سلطان حسین صفوی موجود است که نخستین مسجد بزرگ ساخته شده در اصفهان را مسجد شعیا معرفی می‌کند و نیز حکایت دارد از اینکه مسجد مزبور را ابوالعباس مفتی در دوره خلافت علی بن ابی‌طالب(ع) بنا کرده و آلب ارسلان آن را تعمیر کرده است.
۶- حیقوق هم با تلفظ حیقوق و هم با تلفظ حبقوق وجود دارد.
حیقوق به معنی “در بغل کشیده شده” است. حیقوق این نام را بدان جهت یافت که در طفولیت به علت مریضی از دنیا رفت و حضرت الیاس(ع) او را در بغل گرفت و دعا کرد و از خداوند حیات و زندگی وی را طلب کرد و او زنده شد.
حیقوق نبی یکی از پیامبران بنی اسرائیل و نگهبان معبد سلیمان در اورشلیم بوده و نامش در عهد عتیق آمده است.
حیقوق نبی پس از شعیا نبی به رسالت مبعوث شد.
وی سال‌های درازی در اسارت بختنصر بود و پس از فتح بابل به دست کوروش به همراه دانیال نبی به ایران آمد. او در همدان اقامت گزید و پس از فوت در تویسرکان مدفون شد.
بقعه حیقوق نبی در جنوب غربی شهر تویسرکان واقع شده است.
۷- حجیوی در دوران سلطنت داریوش کبیر می‌زیسته است. در تورات نام آن حضرت “حکی” آمده و به معنای “مسرور” است.
این پیامبر هم زمان با مردخای بوده است.
مقبره این پیامبر در همدان در نزدیکی میدان امام خمینی، داخل بازار در راسته پیغمبر و داخل مسجد پیغمبر قرار دارد.
۸- مردخای مردخای یکی از بزرگان و یا به قولی یکی از انبیای بنی‌اسرائیل است که در زمان خشایارشاه می‌زیسته است و نسبش به حضرت یعقوب می‌رسد.
مردخای نقش زیادی در جلوگیری از قتل عام یهودیان در زمان خشایارشا ایفا کرد و به همین دلیل نزد یهودیان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است.
آرامگاه مردخای و برادر زاده‌اش در همدان در نزدیکی میدان امام خمینی و در خیابان شریعتی واقع است.
۹- قیدارحضرت قیدار جد سی‌ام حضرت محمد(ص) است.
در تاریخ یعقوبی آمده است: حضرت اسماعیل دوازده پسر داشت که بزرگترین آنها حضرت قیدار بود و پس از وفات حضرت اسماعیل، قیدار نبی مردم را به توحید دعوت می‌کند.
قیدار به معنای سیاه‌پوست است.
مرقد آن حضرت در شهرستان خدابنده (قیدار) از استان زنجان قرار دارد.
۱۰- سلام، سلوم، سهولی، القیابه نظر این پیامبران همزمان با اصحاب کهف می‌زیسته‌‌اند. زمان مرگشان با یکدیگر متفاوت بوده ولی یارانشان بعد از دفن اولین پیامبر در این مکان، بقیه را هم در کنار او دفن کردند.
مرقد این چهار نبی در خیابان پیغمبریه قزوین قرار دارد.
۱۱- اشموئیل این پیامبر هم زمان با طالوت و در ارتباط با داستان داوود و جالوت است.
حدود ۵۰ کیلومتری شهر ساوه و در جاده بوئین زهرا مقبره‌ای وجود دارد که به گفته اهالی و برخی مدارک، مرقد مطهر یکی از پیامبران بزرگ الهی به نام حضرت اشموئیل است. مسیر مرقد در جاده‌ای کوهستانی در ۹ کیلومتری روستای ورده قرار دارد.
سنگ نبشته‌ای در آنجا هست که مبین حضور ناصرالدین شاه و همراهانش است.
۱۲- دانیال نبی از انبیای بزرگ الهی است. وی از نسل حضرت داوود و بعثت پیامبر اسلام را پیشگویی کرده است.
لفظ دانیال در زبان عبری به معنای “خدا حاکم من است ” به شمار می‌رود.
دانیال نبی همزمان با کوروش کبیر و داریوش اول بوده است.
او از جمله کسانی بود که به دست بختنصر اسیر و در بابل زندانی شده بودند.
۱۳- کوروش آرامگاهی که در دشت مرغاب(پاسارگاد) مدت‌های مدیدی به نام مقبره مادر سلیمان شناخته می‌شد، اکنون به عنوان آرامگاه کوروش کبیر مورد قبول عامه مردم و بسیاری از کارشناسان است.
این آرامگاه همان وقتی هم که به نام مقبره مادر سلیمان شناخته می‌شد، مورد احترام و پرستش مردم محلی بود و اکنون هم مورد توجه ایرانیان و جهانیان است.
کتابی به نام کوروش کبیر(ذوالقرنین) نوشته ابوالکلام آزاد موجود است که در این کتاب قراین بسیاری آورده شده که کوروش را همان ذوالقرنین قرآن معرفی می‌کند.
نظریاتی که در این کتاب آورده شده نظر بسیاری از علمای اسلامی نظیر علامه طباطبایی را به خود معطوف کرده است تا جایی که ایشان می نویسند:”…کلام ابوالکلام، هرچند بعضی اطرافش خالی از اعتراضاتی نیست، لکن از هر گفتار دیگری، انطباقش با آیات قرآنی روشن‌تر و قابل قبول‌تر است.”
از طرف دیگر ، کاملا روشن است که اسم کوروش بارها به عوان ناجی در عهد عتیق آورده شده است.
به این ترتیب شاید کوروش همان ذوالقرنین قرآن باشد. آرامگاه کوروش کبیر در استان فارس، راه اصلی اصفهان به شیراز در منطقه‌ای به نام پاسارگاد قرار دارد.
۱۴- آرامگاه باباولی (قادر مبر)در دهکده باباولی دیلمان، بنایی است که به آرامگاه قادر پیغمبر شهرت دارد . مطلب زیادی در مورد این آرامگاه و شخصیت‌ مدفون در آن نمی‌دانیم.
۱۵- باحزقیلدر نزدیکی مسجد جامع دزفول بنایی کوچک و ساده قرار دارد که به بقعه باحزقیل، پدر دانیال نبی منسوب است.مطلب بیشتری در این مورد در دست نیست.
۱۶- ارمیای‌نبی در مقاله‌ای در روزنامه جمهوری اسلامی مورخ ۱۵/۹/۷۹ از مدفن پیامبری به نام ارمیای نبی در شمال خرمشهر یاد شده است.
ارمیای نبی در زمان سلطنت یهویاقیم و صدقیا از پادشاهان یهود به رسالت مبعوث شدند.
۱۷- روبینروزنامه جمهوری اسلامی در مقاله‌ای تحت عنوان “غربت شگفت‌انگیز انبیای سرزمین ما” به قلم آقای فرقانی‌پور در تاریخ ۱۹/۹/۷۹ از مدفن پیامبری در میامی (در راه مشهد) به نام روبین یاد می‌کند.
به نوشته لغت نامه دهخدا، روبین یکی از دوازده پسر یعقوب(ع) است.
۱۸- جرجیسدر کتاب “فرهنگ آبادی‌ها و مکان‌های مذهبی کشور” از مدفن جرجیس پیامبر در شهر شوشتر ذکری به میان آمده است.
در جنوب غربی شوشتر روستایی به نام جرجیس است که در جوار آن بقعه ای به نام نبی‌جرجیس وجود دارد.
در اطراف این بقعه بقاع دیگری نظیر روبین، حزقیل، شعیب، شمعون، اسحاق، ادریس و مردخای وجود دارد.
درستی مدفن جرجیس پیغمبر در این مکان محل تردید است و به احتمال زیاد مقبره ایشان در موصل عراق است.
۱۹- روبیل مرحوم سیدعبدالله جزائری یکی از علمای شوشتر (متوفی ۱۱۷۳ ه.ق) در فصل نهم تذکره شوشتر می‌گوید: مقامات بسیاری از انبیا بنی اسرائیل در حوالی شوشتر و دزفول یعنی نزدیک رودخانه دزفول معروف هستند مانند: اسحاق، شمعون، یعقوب، لاوی، جرجیس و روبیل.
در کتاب الغدیر آمده که قبر روبیل پسر حضرت یعقوب در مصر است.
۲۰- یونس در کتاب “فرهنگ آبادی‌ها و مکان‌های مذهبی‌ کشور” از مدفن یونس پیغمبر در گناباد ذکری به میان آماده است که صحت آن مورد تردید است.
آرامگاه یونس پیغمبر در موصل عراق است.
۲۱- یعقوب در کتاب “فرهنگ آبادی‌ها و مکان‌های مذهبی کشور” از وجود مدفن یعقوب پیامبر در گرگان نام برده شده که اطلاعات صحیحی در این مورد وجود ندارد.
در الغدیر آمده است: حضرت یعقوب در مصر رحلت کرد و به شام برده شد.
۲۲- آرامگاه پیامبرانی که صحت و درستی آنها تایید نشده:ابراهیم خلیل در سوسنگرداسحاق و اسماعیل در جاده دزفول به هفت تپه ایوب پیامبر در دهکده بندبن لکنای تنکابن صالح پیامبر در شوشتر
منابع:۱/ شرح احوال حضرت خالد نبی – عبدالرحمن آخوند تنگلی طاناترجمه : موسی جرجانیچاپ و نشر : موسسه فرهنگی انتشاراتی مختوم قلی فراغی – گرگان ۱۳۸۵
۲/ پیامبران سرزمین ما – عباس صالح مدرسه ‌ای – قم – در راه حق – ۱۳۸۰۳/ پژوهشی در زندگی پیامبران در ایران – ولی الله‌فوزی تویسرکانی – دفترا نتشارات اسلامی –۴/ بناهای آرامگاهی – پژوهشگاه فرهنگی و هنر اسلامی۵/ آرامگاه در گستره فرهنگ ایرانی – دکتر مهدی غروی – سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
۶/کوروش کبیر(ذوالقرنین)ـ تالیف مولانا ابوالکلام آزاد ـ ترجمه باستانی پاریزی ـ تهران ـ نشر علم ـ ۱۳۸۰
منبع: پایگاه اطلاع رسانی بعثه مقام معظم رهبری

رضاخان برو بالاتر…
میگن رضاخان شبها با ماشین توی خیابون های طهران میگشته و به امورات نظامی کشور رسیدگی میکرده!
یک شبی که داشته توی خبایون ها گشت می زده می بینه یک درجه دار نظامی داره مست و پاتیل توی خیابون تلو تلو میخوره و راه میره، رضاخان به راننده اش میگه وایسا این نظامی را سوار کن ببینم کیه که با این وضع داره توی خیابون تلو تلو می خوره!
راننده درجه دار را سوار میکنه و میشینه جلو , رضاخان هم عقب نشسته بوده !رضاخان شروع میکنه سوال کردن و می پرسه:
- سربازی ؟
نظامی : برو بالاتر …
- گروهبانی ؟
نظامی : برو بالاتر …
- سروانی ؟
نظامی : برو بالاتر …
- سرگردی ؟
نظامی : برو بالاتر …
- سرهنگی ؟
نظامی میگه بزن قدش !
( درجات نظامی زمان رضاخان نمیدونم )
نظامی هم بعد از سوال و جواب رضاخان شروع میکنه به سوال کردن
…- سربازی ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- گروهبانی ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- سروانی ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- سرگردی ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- سرهنگی ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- تیمساری ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- سپهبد ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- ارتشبدی ؟
رضاخان : برو بالاتر …
- رضاخانی ؟
رضاخان : بزن قدش !
نظامی فرو میره توی صندلی ماشین و حالا رضاخان می پرسه …
- ترسیدی ؟
نظامی : برو بالاتر …
- ادرار کردی ؟
( ببخشید البته )نظامی : برو بالاتر …
- ر….ی ؟
نظامی : بزن قدش

یکشنبه، تیر ۲۳، ۱۳۸۷

عکس زن سرباز روس خداوکیلی شما نمی خواهید توی ارتش روسیه خدمت کنید





این عکس هام من گذاشتم پهلوی هم اما خداوکیلی خوب تفسیرشان کنید













شنبه، تیر ۲۲، ۱۳۸۷

خدا وکیلی من که معنای این عکسهارو نفهیدم شما اگر فهمید به خودتان مربوط است هرجور دوست دارید برای خودتان تفسیرکنید


ميرزاخاني از جمله بازماندگان سانحه غم‌بار سقوط اتوبوس حامل نخبگان رياضي دانشگاه صنعتي شريف به دره در اسفندماه سال 76 است.
دكتر مريم ميرزاخاني، استاديار جوان دانشگاه«پرينستون»، به عنوان يكي از 10 مغز برتر آمريكاي شمالي معرفي شد و به او لقب سد شكن دادند. مريم ميرزاخاني در سال هاي ۷۳ و ۷۴ ( سال سوم و چهارم دبيرستان) از مدرسه‌ي فرزانگان تهران موفق به كسب مدال طلاي المپياد رياضي كشوري شد و بعد از آن در سال ۱۹۹۴ در المپياد جهاني رياضي هنگ كنگ با ۴۱ امتياز از ۴۲ امتياز مدال طلاي جهاني گرفت . سال بعد يعني ۱۹۹۵ در المپياد جهاني رياضي كانادا با ۴۲ امتياز از ۴۲، رتبه ي ۱ طلاي جهاني را به دست آورد. مريم در دانشگاه شريف در رشته‌ي رياضي ادامه تحصيل داد.
ميرزاخاني با دريافت بورسيه از طرف دانشگاه هاروارد به آنجا رفت و تحصيلاتش را در آنجا ادامه داد. مريم ميرزاخاني كهتحصيلات كارشناسي‌ارشد و دكتري را در دانشگاه هاروارد پشت سرگذاشت، به همراه 9 محقق برجسته ديگر چندي پيش در چهارمين نشست10 برليان، نشريه Popular Science در آمريكا مورد تقدير قرار گرفت. به نوشته USA TODAY ، اين فهرست 10 نفره شامل محققان و نخبگان جواني است كه در حوزه‌هاي ابتكاري مشغول به فعاليت هستند و با اين حال معمولا از چشم عموم پنهان مانده‌اند. اين فهرست بر اساس پيشنهاد‌هاي ارائه شده از سوي سازمان‌هاي گوناگون، روساي دانشگاه‌ها و ناشران انتشارات علمي برگزيده شده‌اند. اين محققان برجسته جوان در حوزه‌هاي گوناگوني از گرافيك رايانه‌يي تا رياضيات و علوم رباتيك، افق‌هاي تازه‌اي در مرزهاي جهان اطراف ما گشوده‌اند كه مريم ميرزاخاني رياضيدان 29 ساله ايراني يكي از آنهاست. ميرزاخاني در سال 1999 ميلادي موفق به پيدا كردن راه‌حلي براي يك مشكل رياضي شد كه بسياري را به دام انداخته بود: محاسبه حجم‌هاي فضايي منحني هندسي. رياضيدانان مدت‌هاي طولاني است كه به دنبال يافتن راه عملي براي محاسبه حجم رمزهاي جايگزين فرم‌هاي هندسي هذلولي بوده‌اند و در اين ميان مريم ميرزاخاني جوان در دانشگاه پرينستون نشان داد كه با استفاده از رياضيات شايد بتوان بهترين راه را به سوي دست يافتن به راه‌حلي روشن در اختيار داشت: محاسبه عمق حلقه‌هاي ترسيم شده بر روي سطوح هذلولي.ميرزاخاني در تلاش است تا معماي ابعاد گوناگون فرم‌هاي غير طبيعي هندسي را حل كند. در صورتي كه جهان از قاعده هندسههذلولي تبعيت كند، ابتكار وي به تعريف شكل و حجم دقيق جهان كمك خواهد كرد. در واقع مشكل اين است كه برخي از اين اشكال هذلولي هم‌چون doughnuts و يا amoebas داراي ظاهري بسيار نافرم هستند كه محاسبه حجم آنها را به معمايي جدي براي رياضيدانان مبدل كرده است. اما ميرزاخاني با يافتن راهي جديد در واقع دست به يك ابتكار عمل بزرگ زد و با ترسيم يك سري ازحلقه‌ها بر روي سطح اين گونه اشكال پيچيده به محاسبه حجم آنها پرداخت. جيمز كارلسون از انستيتو رياضيات كلي(Clay Mathematics Institute) مي‌گويد: ميرزاخاني در يافتن ارتباطات جديد، عالي است. وي مي‌تواند به سرعت از يك مثال ساده به دليل كاملي از يك نظريه ژرف و عميق برسد. مريم ميرزاخاني از دانش‌آموزان نخبه المپيادي كشور است كه در سال 74 در المپياد جهاني رياضي علاوه بر دريافت مدال طلا با كسب بالاترين امتياز به عنوان نفر اول جهان شناخته شده‌است. ميرزاخاني دانش‌آموز نخبه رياضي، تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته رياضي در دانشگاه صنعتي شريف ادامه داد و از جمله بازماندگان سانحه غم‌بار سقوط اتوبوس حامل نخبگان رياضي دانشگاه صنعتي شريف به دره در اسفندماه 76 است. در اين حادثه اتوبوس حامل دانشجويان رياضي شركت‌كننده در بيست و دومين دوره مسابقات رياضي دانشجويي كه از اهواز راهي تهران بود به دره سقوط كرد و طي آن شش تن از دانشجوي نخبه رياضي دانشگاه صنعتي شريف شامل آرمان بهراميان، رضا صادقي - برنده دو مدال طلاي المپيادجهاني - عليرضا سايه‌بان و علي حيدري، فريد كابلي، دكتر مجتبي مهرآبادي و مرتضي رضايي دانشجوي دانشگاه تهران كه اغلب از برگزيدگان المپيادهاي ملي و بين‌المللي رياضي بودند در اوج بالندگي و شكوفايي علمي ناباورانه، جان باختند.

جمعه، تیر ۲۱، ۱۳۸۷


توضیح آیت‌الله خزعلی درباره شایعه معدن خاک قرمز هرمزگان
شهاب‌نیوز ـ آیت‌الله خزعلی طی گفتگویی اختصاصی با یک روزنامه داخلی به برخی شایعات منتشر شده در سایت‌های مخالف جمهوری اسلامی درباره وضعیت مالی خود و خانواده‌اش مخصوصاً ماجرای معدن خاک قرمز هرمزگان پاسخ داد.به گزارش خبرنگار شهاب‌نیوز، آیت‌الله خزعلی در این گفتگو با اشاره به شایعات مطرح شده گفت: «در زندگی مواظب بودم از حدود طلبگی خارج نشوم و الآن هم زندگی من زندگی طلبگی است و روی این جهت با فریاد بلند می گویم هر كس از من سراغ دارد در موضوع مال، در موضوع مربوط به دولت و بیت المال، من یك قدم به نفع خود برداشته ام به آنها جایزه خواهم داد». وی با اشاره با خبر تملک بر معدن خاک قرمز هرمزگان تاکید کرد: «در روزنامه ای دیدم از دوره خاك قرمز هرمزگان گفته اند كه این خاك برای آیت الله خزعلی است؛ من اینجا عرضه می دارم مال خزعلی است، برادرزاده من یك كاسب است، همه هم آنجا تصدیق دارند در مزایده ایشان بهترین نرخ را داد و دولت هم به ایشان واگذار كرد. دو سال هم تحت فشار و در زحمت بود بر اثر برخی مانع تراشی ها. بنابراین مال ایشان است ولی به نام بنده به اشتباه گفته شده است برای آیت الله خزعلی است». آیت‌الله خزعلی در ادامه این گفتگو که در شماره روز یک‌شنبه روزنامه کیهان منتشر شده است، افزود: «تأكید می كنم در این چند سال كه این خاك قرمز در دست ایشان است هر كس ردپای مرا ببیند- مستقیم یا غیرمستقیم- و اثبات كند حداقل من 10 ریال از آن استفاده كرده ام به او جایزه می دهم. بنده یك ساختمان نیم طبقه دارم، آن را به هر كسی كه بتواند این شایعات را ثابت كند، هدیه می دهم. ما همه اسیر مال، هوس و رتبه ایم مگر اینكه خداوند دست ما را بگیرد و عنایت كند، بحمدالله تا الآن خدا عنایت كرده و امیدوارم تا لحظه آخر عمر ما را به حال خود وانگذارد». وی در ادامه گفت: «اما راجع به ساختمان نیم طبقه ای كه من دارم باید بگویم آن در «باغ شاطر» است اما چرا رفتم بالاشهر و در میان مردم مؤمن اقامت نگزیدم، چون مثلا یك مقداری خوشگذرانی كنم؛ نخیر اینطوری نیست، سال 73 من در سن 69 سالگی سكته قلبی كردم، بیمارستان قلب بستری بودم، وقتی خوب شدم دكترها گفتند هوای تهران برای من سم و مضر است؛ لذا آنجا را درنظر گرفتیم و به اتفاق دامادهایم آنجا را ساختیم، در ضمن غریبه ای هم با ما مشاركت نداشت. نیم طبقه در طبقه اول آن ساختمان برای من است چون نتوانستم یك طبقه كامل بخرم؛ بنابراین تأكید می كنم هر كس اثبات كرد 10 ریال از خاك هرمزگان یا جای دیگر عائد من شده است یا من در مال دولت تصرف كرده ام من این نیم طبقه را به او خواهم داد». آیت‌الله خزعلی مجدداً تاکید کرد: «این نیم طبقه هم حاصل 50 سال منبری است كه می رفتم و با زحمت و تلاش خود به دست آوردم، ضمن آنكه یك ریال از سهم امام استفاده نكردم، یك ریال از دولت استفاده نكردم. این هم كه توضیح دادم برای این بود كه ذهن مردم تخریب نشود چرا كه خیال نكنند چون برخی روحانیون در قدرت وارد شده اند سوءاستفاده می كنند، لذا مجبور شدم برای اینكه ذهن مردم روشن شود توضیح دهم تا شائبه و شبهه را در مورد خودم برطرف كنم».
دلایل احضار دو نماینده مجلس در پرونده پالیزدار؛ توضیحات دستگاه قضایی
شهاب‌نیوز ـ بازپرس شعبه دوم دادسرای كاركنان دولت در نامه‌ای به هیات رییسه مجلس درباره دلایل احضار دو تن از نمایندگان مجلس هشتم در ارتباط با پرونده عباس پالیزدار توضیحاتی را ارایه کرد.به گزارش شهاب‌نیوز؛ این نامه که عصر دوشنبه از سوی شورای اطلاع‌رسانی قوه قضائیه برای رسانه‌ها فاکس شد و توسط برخی خبرگزاری‌های داخلی نیز منتشر شده است با اشاره به احضار دو نماینده مجلس و پیگرد قضایی عباس پالیزدار به اتهام «افشای اسناد رسمی، محرمانه و دارای طبقه‌بندی در موضوعات امنیتی و نظامی و دولتی و ایراد تهمت و افتراء به حریم مرجعیت و روحانیت و مسوولین نظام مقدس جمهوری اسلامی»؛ برای نخستین‌بار اطلاعاتی را از ابعاد این پرونده فاش کرده است.متن کامل این نامه که خطاب به هیات‌ رئیسه مجلس شورای اسلامی نوشته شده به شرح زیر است: احتراما پیرو شماره ‌٢/٨٧ب/‌٧٣ مورخه ‌٨٧/٤/١ حسب دستور دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران مبنی بر این‌كه مواردی از علت احضار دو نفر از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به اسامی آقای حسن كامران و آقای محمد دهقان جهت اطلاع به آن مرجع محترم اعلام گردد. بنا علیهذا چند نمونه از ادعاها و موارد مطروحه در پرونده عباس پالیزدار كه نامبردگان می‌بایست نسبت به آن پاسخگو باشند به شرح ذیل جهت استحضار اعلام می‌گردد: الف- متعاقب تشكیل پرونده كیفری در خصوص متهم عباس پالیزدار فرزند صفر دایر بر افشای اسناد رسمی و محرمانه و دارای طبقه‌بندی در موضوعات امنیتی و نظامی و دولتی كشور و نیز ایراد تهمت و افتراء به حریم مرجعیت و روحانیت و مسوولین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران و انعكاس وسیع این مطالب نادرست در رسانه‌های غربی و معاند و استقبال عوامل ضدانقلاب، نامبرده از سوی این مرجع تحت تعقیب كیفری قرار گرفت و پس از بازگشت در جلسه بازجویی مورخه ‌٨٧/٣/٢٢ به شرح صفحه ‌٦٨ اظهار داشته با پیشنهاد آقای دكتر محمد دهقان و تایید خانم آجرلو به موجب حكم شماره ‌٤٠/٧١٢١٤ مورخ ‌٨٥/٥/١ به عنوان دبیر كمیسیون تحقیق و تفحص از قوه قضاییه منصوب و در كمیته موصوف مشغول به كار گردیده است. سند مورد ادعا كه به امضا آقای محمد دهقان و خانم آجرلو رسیده ضمیمه پرونده می‌باشد و همچنین نامبرده در خصوص سایر اقدامات مجرمانه با مجوزهای صادره از سوی آقای حسن كامران اشاره و استناد نموده كه صادركندگان مجوزهای موصوف می‌بایستی در این رابطه پس از رویت مدارك مورد نظر پاسخگو باشند. ب- سركار خانم آجرلو در مورخه ‌٨٥/٨/٢٥ طی شرحی به شماره ‌١٢٨/ت.ح/‌٨٥ خطاب به آقای دكتر كامران رییس هیات تحقیق و تفحص قوه قضاییه آقایان جواد ترابی _ عباس خجسته _ پیمان عطار و عباس پالیزدار را جهت عقد قرارداد و پرداخت حق‌الزحمه همكاری با هیات صدرالذكر معرفی می‌نماید و متعاقب پیگیری آقای دكتر حسن كامران به موجب ابلاغ شماره ‌٢٤٨٥/ك مورخه ‌٨٦/٢/٢٥ كه به امضا ریاست سازمان اداری مجلس شورای اسلامی در دوره هفتم رسیده با احصاء مدرك تحصیلی دكتری برای آقای پالیزدار، حقوق و مزایا و حق‌الزحمه تعیین گردیده است و آقای عباس پالیزدار به موجب پیگیری آقای حسن كامران با مدرك جعلی فوق‌لیسانس و دكتری كه از دانشگاه راچ‌ویل آمریكا در مدت كمتر از یك هفته خریداری نموده است، ابلاغ عنوان دكتری در رشته مدیریت بازرگانی دریافت می‌دارد و از این مدرك جهت معرفی كردن خود به عنوان دكتر و داشتن تاییدیه مجلس شورای اسلامی سوء استفاده‌های متعدد می‌نماید كه آقای حسن كامران پیرامون این موضوع و علت انجام این امر خلاف قانونی می‌بایستی پاسخگو باشد. ج - آقای عباس پالیزدار به شرح صفحات ‌٩٣ الی ‌٩٦ پرونده اظهار می‌دارد كه با هماهنگی و اطلاع آقایان كامران و دهقان پرونده‌های مورد ادعا را از سازمان بازرسی كل كشور خارج نموده و متعاقبا با هماهنگی نامبردگان، پرونده‌ها را از مجلس شورای اسلامی جهت اسكن و كپی كردن به منازل شخصی خود و دیگران منتقل و سپس با تشویق و ترغیب آقایان كامران و دهقان و خانم آجرلو اقدام به اسكن و بدل‌سازی از كلیه پرونده‌های مطروحه و مورد نظر می‌نمودند كه متاسفانه تعداد زیادی از پرونده‌ها و اصول اسناد در كارخانه شیر ناب آقای پالیزدار واقع در ورامین كشف و جمع‌آوری شده است لذا ضرورت دارد نامبردگان در خصوص این اهمال و اقدام خلاف قانون و مجرمانه علیرغم پایان تحقیق و تفحص در دوره مجلس هفتم كه این اعمال توسط متهم هیچ‌گونه توجهی ندارد لذا می‌بایستی پاسخگو باشند. د-‌ آقای پالیزدار در بازجویی مذكور اظهار داشته حداقل ‌١٠ جلسه خصوصی در كمیسیون امنیت ملی با آقای دكتر حسن كامران به صورت انفرادی و در غیاب سایر اعضای هیات تحقیق و تفحص برگزار نموده و در رابطه با پرونده‌ها و اسناد و مدارك و اقدامات انجام شده با ایشان مذاكره و مشورت نموده و تاییدیه نیز گرفته است و حتی به مواردی از تشویق ایشان نیز اشاره می‌نماید. شایان ذكر است خانم فاطمه آجرلو نیز در بازجویی خود مواردی از ملاقات و جلسات خصوصی آقای پالیزدار و آقای حسن كامران اشاره نموده كه این امر حتی مورد اعتراض ایشان نیز بوده است. ه- آقای عباس پالیزدار به شرح صفحه ‌٩٨ پرونده بیان داشته: بنده از سوی خانم آجرلو رسما به عنوان دبیر كمیته هیات به ریاست سازمان بازرسی كل كشور معرفی و مراسم نزد ریاست محترم سازمان بازرسی كل كشور و معاونین ایشان صورت گرفته كه در این جلسه سركار خانم آجرلو و آقای دهقان حضور داشتند و در جلسه معارفه توافق نمودند كه دریافت پرونده‌ها توسط بنده و با اطلاع و هماهنگی خانم آجرلو، آقای دهقان و آقای كامران باشد و متهم تصریح و تاكید دارد كه خروج پرونده‌ها از سازمان بازرسی كل كشور با هماهنگی اعضای هیات، علی‌الخصوص خانم آجرلو و آقای دكتر كامران صورت گرفته و حتی اظهار داشته خروج پرونده‌ها از مجلس نیز با هماهنگی خانم آجرلو و آقای دكتر كامران ریاست هیات تحقیق و تفحص بوده است و موارد پیگیری‌های آقای دكتر كامران از حراست مجلس را در این رابطه ارایه نموده است. و- متهم پرونده آقای پالیزدار اظهار داشته كه دو عدد لوح فشرده شامل بخشی از اسناد و مدارك مذكور را تحویل آقای حسن كامران نموده است. همچنین اعلام نموده كه اسناد و مدارك اخذ شده از مركز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی كه توسط آن مرجع نیز دارای طبقه‌بندی محرمانه است و ضمایم دارای طبقه‌بندی از مراكز نظامی نیز دارد و از منزل متهم كشف شده و جزء اسناد تكثیر شده در سایر محل‌های مكشوفه متعلق به اعضای این باند را با مجوز آقای حسن كامران انجام داده و از مجلس شورای اسلامی خارج نموده است. ز- سركار خانم آجرلو به شرح صفحات ‌٣-6 و ‌١٥ پرونده در جلسه بازپرسی بیان می‌دارد كه تمامی اسناد اخذ شده از سازمان بازرسی كل كشور نزد آقای كامران می‌باشد و ضمنا دو عدد لوح فشرده مورد ادعای آقای پالیزدار به همراه گزارش تحویل شخص آقای حسن كامران شده است و حتی رسید تحویل آن نیز موجود كه ارایه می‌گردد و همچنی خانم آجرلو در خصوص اقدامات خلاف قانون و مجرمانه آقای پالیزدار اظهار داشته كه شروع به كار و فعالیت مشارالیه با معرفی ایشان و تایید آقای حسن كامران به عنوان رییس هیات بوده است لذا با عنایت به مراتب فوق توجها به ضرورت استماع اظهارات آقایان ‌١- حسن كامران ‌٢- محمد دهقان پیرامون معاونت در افشای اسناد سری و محرمانه و دارای طبقه بندی كه صرفا چند نمونه مطالب قابل انعكاس حسب دستور دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران اعلام گردید، هرگونه همكاری آن مرجع محترم در جهت تسریع حضور نامبردگان و تكمیل تحقیقات و كشف همه لایه‌های این فتنه تبلیغاتی و امنیتی موجب امتنان است. پاسخ اطلاع‌رسانی قوه قضاییه به اظهارات کوچک‌زادهدر پی اظهارات اخیر كوچك‌زاده نماینده مجلس شورای اسلامی در خصوص اظهارات و اقدامات برخی از مسوولان قضایی كشور، شورای اطلاع‌رسانی قوه قضاییه طی نمابری در سه بند به توضیح در این زمینه پرداخت:1-پرونده اخیر باند پالیزدار هیچ‌گونه ارتباطی با بحث تحقیق و تفحص از قوه قضاییه كه قبلا پاسخ جامع و كامل به آن داده شده است ندارد و برخلاف بیانات اظهار شده از سوی ایشان نه تهدید و گروكشی كه صرفا در چارچوب موازین شرعی و قانونی صورت می‌گیرد. رسیدگی دقیق و عادلانه به این پرونده از مطالبات مردم عزیز و دلسوزان و مسوولان نظام در هر سه قوه است. بنابراین از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی انتظار دارد جهت رسیدگی قاطع و قانونی همكاری لازم را با دادگستری مبذول فرمایند. 2-اطلاع‌رسانی سخنگو و سایر مسوولان نظام قضایی از پرونده یكی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در چارچوب قانون و صرفا جهت تنویر افكار عمومی و به گونه‌ای است كه دشمنان و بدخواهان نظام از این موضوع سوء استفاده ننمایند. بدیهی است زوایای مختلف پرونده در قالب بولتن محرمانه‌ای تهیه و به زودی به استحضار نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی خواهد رسید. جای بسی خرسندی است كه اعتبارنامه وی نیز از سوی نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی رد شده است. این موضوع حكایت از حساسیت نمایندگان محترم مجلس به اعمال مجرمانه از سوی هر شخص در هر جایگاه و موقعیت دارد و قطعا اعتباربخشی مجدد به مقام و جایگاه منیع مجلس محترم خواهد بود. 3-در رابطه با دعوت از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی نیز كه از سوی بازپرس شعبه دوم دادسرای كاركنان دولت به عمل آمده است، نامه بازپرس پرونده به هیات رییسه محترم مجلس شورای اسلامی ارسال تا وفق ماده 23 قانون مطبوعات به منظور پاسخگویی به مطالب نادرست عنوان شده منعكس شود.
دو روز قبل، دادستان تهران خبري تكان دهنده را در اختيار رسانه‌ها قرارداد اما جز در سه روزنامه‌ بازتاب ويژه‌اي نداشت.مرتضوي در تشريح آخرين بررسي‌ها نسبت به حادثه سعادت آباد، اعلام كرد: <اكثر جان باختگان، دانشجوياني بوده‌اند كه براي تامين هزينه‌هاي تحصيل، در اين ساختمان كار مي‌كرده‌اند.> در واقع، كساني كه سرمايه‌اي ارزشمند براي خانواده و كشور خود بوده‌اند به دليل نياز مالي‌ تن به كاري داده‌اند كه متناسب با جايگاه علمي و اجتماعي آنها نيست. اما خبر رساني دادستان تهران‌ نه تحركي در جلسه ديروز مجلس ايجاد كرد، نه به اندازه خبر جان سپردن يك بيمار در بيمارستان امريكايي - كه در بخشهاي مختلف خبري صدا و سيما با آب و تاب فراوان نقل مي شد- براي آن رسانه اهميت داشت. اكثر روزنامه‌هاي مدعي اصولگرايي هم حتي حاضر نشدند اين خبر را منعكس نمايند. در حالي كه علاوه بر ضربه هاي جبران ناپذير عاطفي به خانواده‌هاي داغدار و دوستان، از دست دادن تعدادي از دانشجويان آن هم به خاطر حضور آنها در يك شغل پر ريسك براي تامين هزينه‌هاي تحصيل، خسارتي جبران ناپذير براي كشور است. اين خسارت آنقدر بزرگ است كه به نظر مي رسد ‌ ‌پرداختن به آن و چاره‌يابي براي عدم تكرار آن، وظيفه هر روزنامه‌نگاري مي‌باشد؛ حتي اگر هزينه‌ انجام اين وظيفه، مواجهه با هتاكي و فحاشي بعضي از مدعيان اصولگرايي و روزنامه‌هاي آنها باشد. هفته پيش، آوار طمع‌ورزي پيمانكار و سهل انگاري مسئولان دستگاههاي ذيربط، بر سر چندين جوان مستعد ايراني فرود آمد و خانواده‌هاي آنها را براي هميشه داغدار كرد. گناه اين جوانان و خانواده ايشان ‌ آن بود كه نه به رانتي براي تامين هزينه‌هاي تحصيل خود دسترسي داشتند و نه از ميان دستگاههاي رسمي‌ كسي حاضر بود تا اتمام تحصيل، هزينه‌هاي آنها را تأمين نمايد. در همين شرايط، شهرداري تهران خود را متعهد به پرداخت بيش از 2 ميليارد تومان به دو تيم پايتخت مي‌داند. در حالي كه اگر اين كمك پرداخت نمي‌شد، نه مربيان و مديران اين تيم‌ها، ناچار مي‌شدند شب را در زير سقف لرزان ساختمان در حال تخريب بگذرانند و نه بازيكنان نسبتاً ثروتمند اين دو تيم. چند وقت پيش هم شهرداري، سه ميليارد تومان كمك بلاعوض براي لبنان اختصاص داد. در حالي كه احتمالاً كمتر كسي از كمك گيرندگان در لبنان به لحاظ اقتصادي شرايط مشابه با قربانيان مظلوم حادثه اخير داشته‌اند. در اين ميان، روزنامه سوپر انقلابي كه كمك سه ميلياردي به لبنان را اقدام سمبليك مي‌ناميد و ابراز مخالفت با آن را همراهي با صهيونيست‌ها، امروز سكوت پيشه كرده و حتي حاضر نيست خبر جان باختن مظلومانه دانشجويان ايراني را پوشش دهد. در حالي كه بدون ترديد، بهره‌برداري كه صهيونيست‌ها مي‌توانند از خبر اخير كنند صدها برابر مخرب ‌تر از منافع تبليغاتي احتمالي است كه كمك‌هاي <سمبليك> به لبنان براي ايران و ايرانيان خواهد داشت.
البته اين رقم‌ها به هيچ وجه در مقياس هزينه‌هاي كشور قابل توجه نيست. اما گاه كمك‌هايي به ساير كشورها مي‌شود كه نشان دهنده وضعيت مساعد خزانه دولت مي‌‌باشد ولذا پذيرش اين نكته را دشوار مي‌سازد كه <دولت از تامين نيازهاي اوليه تعدادي دانشجو ، ناتوان است.> سه ماه قبل، دولت ايران وام يك ميليارد دلاري در اختيار عراق گذاشت كه براساس اخبار رسمي اعلام شده بازپرداخت آن ده سال ديگر آغاز و طي يك دوره چهل ساله با سود نيم درصد در سال، تسويه خواهد شد! راستي با اين يك ميليارد دلار، نيازهاي اوليه چند جوان دانشجو - مانند قربانيان حادثه سعادت آباد- و چند دختر و بانوي ايراني - كه به تعبير فرمانده نيروي انتظامي براي حقوقهاي هفتاد هشتاد هزار توماني، در دام شيادان عياش مي‌افتند - تامين مي‌شد؟ آيا براي دولت و مجلس اين امكان وجود نداشت كه براي اين جوانان نيز وامهايي با بازپرداخت 40، 50 ساله و حتي كمتر از آن منظور كنند؟ ممكن است كساني بگويند كمك‌ها به عراق با هدف ايجاد امنيت در آن كشور است كه بي‌ترديد بر حفظ ثبات مرزهاي كشور تأثير بسزايي دارد. البته، برخي تحولات اخير نشان مي‌دهد كه اين فرضيه چندان دقيق نيست و متأسفانه اين كمك‌ها، در نهايت گردن كساني را كلفت مي‌كند كه دست وزير اسرائيلي را با وقاحت مي‌فشارند و جزاير سه گانه ايراني را به امارات مي‌بخشند! به فرض هم كه ادعاي تصميم‌گيران براي كمك به عراق، صحيح باشد و اين كمك‌ها بتواند براي ايران و منطقه، امنيت به ارمغان بياورد، اما آيا كسي ترديد دارد كه هيچ چيز به اندازه رفع دغدغه‌هاي اوليه جوانان ايراني، براي كشورمان امنيت ساز و آسايش‌آفرين نيست؟ راستي آن مقام عاليرتبه كه براي <زودپيري> دختر 16 ساله بوليويايي نگران بود اكنون براي <زود مرگي> تعدادي جوان مستعد ايراني چقدر غصه دار گرديد و چرا حاضر نشد در موضوع اخير نيز همانند زمان بازگشت از بوليوي، اعلام غصه‌داري كند؟

سه‌شنبه، تیر ۱۸، ۱۳۸۷

بازم دود ازکنده بلند می شود

اومکاری پانوار»۷۰ساله که در هندوستان ، دوقلو به دنیا آورده پیرترین مادر جهان لقب گرفت. «اومکاری» که کشاورز است به همراه شوهر ۷۷ ساله اش «شاران سینگ» در ایالت «اوتار پرادش» هند زندگی می کند.این زن و شوهر که دو دختر و پنج نوه دارند در حسرت فرزند پسر می سوختند.«اومکاری» و «شاران» دوست دارند نام خانوادگی شان را حفظ کنند و مجبور نباشند هنگام ازدواج فرزندشان به او جهیزیه بدهند. این زن تصمیم گرفت این بار به روش آزمایشگاهی (لقاح مصنوعی) باردار شود و جنسیت فرزند را خودش تعیین کند.«شاران سینگ» برای تامین این هزینه، گاوها و زمینش را فروخت و با تمامی پس انداز خود به همراه همسر پیرش به بیمارستان رفت.«اومکاری» پس از تحمل دوره بارداری که به خاطر سن بالایش با سختی های فراوان رو به رو بود سرانجام دیروز در بیمارستان «مظفرنگر» ایالت «اوتار پرادش» با سزارین دوقلوی پسر و دختر زایید.پدر سالخورده که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجید گفت: اگرچه برای پسر دار شدن، دار و ندارم را فروختم اما به شیرینی اش می ارزید. من خدا را شکر می کنم که حالا یک پسر وارث دارم. تازه ترین آمار نشان می دهد همه ساله در هند، نزدیک به دو هزار جنین دختر به طور غیر قانونی سقط می شوند که دلیل اصلی این معضل ، فرار از جهیزیه است.سال ۲۰۰۵ میلادی زن ۶۶ ساله رومانیایی به نام «آدریانا الیسکو» با به دنیا آوردن یک دختر، پیرترین مادر جهان شناخته شده بود.

شنبه، تیر ۱۵، ۱۳۸۷

« بسم الله الرحمن الرحیم »

نگاه به این شعر مولانا جلال الدین محمد بلخی (که متاسفانه بعضی از برادران اهل تشیع و تسنن او را به یقین "سنی" می دانند!) می تواند ما را به تامل و تجسس بیشتر در شناخت او وادارد.

تا صورت پيوند جهـــــــــــــــان بود علي بود
تا نقش زمين بود و زمــــــــان بود علي بود

آن قلعه گشايي که در قلعـــــــــه ي خيبر
برکند به يک حملــــــــه و بگشود علي بود

آن گرد سرافراز که انـــــــــــــــدر ره اسلام
تا کـــــــــار نشد راست نياسود ، علي بود

آن شيــــر دلاور که براي طمـــــــــــع نفس
بر خوان جهـــــــــــــان پنجه نيالود علي بود

شاهي که ولي بود و وصــــي بود علي بود
سلطان سخــــــــــــــا و کرم و جود علي بود

هم آدم وهم شيث وهم ادريس و هم الياس
هم صالــــــــــح پيغمبــــــــر و داوود علي بود

هم موسي وهم عيسي وهم خضر وهم ايوب
هم يوسف و هم يونس و هم هــود علي بود

مسجـــــود ملايک که شد آدم ، ز علي شد
آدم چو يکي قبلـــــــــــه و مسجود علي بود

آن عارف سجّاد ، که خاک درش از قــــــــدر
بر کنگــــــره عرش بيفـــــــــــــــزود علي بود

هم اول و هم آخـــــر و هم ظاهـــــر و باطن
هم عابـــــــد و هم معبد و معبود ، علي بود

آن لحمک لحمـــــي ، بشنو تــــــا که بداني
آن يـــــــــــــار که او نفس نبي بود علي بود

موسي و عصــــا و يــــــــد بيضــــــــا و نبوت
در مصــــــــــر به فرعون که بنمود ، علي بود

عيسي به وجود آمدو في الحال سخن گفت
آن نطق و فصـــــــاحت که در او بود علي بود

خاتم که در انگشت سليمان نبي بود علي بود
آن نور خدايــــي که بر او بــــــــــــود علي بود

آن شاه سرافـــــــراز که اندر شب معــــــراج
با احمــــــــــد مختــــــــــار يکي بود علي بود

آن کاشف قرآن که خــــــــــــدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستــــــــود علي بود

آن شيـــــــــر دلاور که ز بهر طمــــــــع نفس
بر خوان جهـــان پنجه نيالـــــــــــود علي بود

چندان که در آفـــــــــــــاق نظر کردم و ديدم
از روي يقين در همه موجــــــــــود ، علي بود

اين کفر نباشد، سخـــــــن کفر نه اين است
تا هست علي باشد و تابــــــــــود علي بود

سرّ دو جهــــــــــــــان جمله ز پيدا و ز پنهان
شمس الحق تبريز که بنمـــــــود ، علي بود


چرا هرجا مسلمون هست بدبختی هم اونجاست !
توي هر قاره كه مسلمون نشين باشن رو كه ببيني متوجه ميشي اون مملكت يه جورايي عقب افتاده است . مثلا توي آسياي خودمون رو كه ببيني الا ماشاالله از اين كشورا عليرغم ثروت زياد مملكتشون وجود دارن ( اولين كشور ، كشور خودمون ) . وقتي اروپا رو هم توي آمار نگاه مي كنيم مي بينيد كه فقير ترين كشور اون قاره ، آلبانبه ! آلباني تنها كشور مسلمون نشين اروپاست ! هرچي دزد و قاتل حرفه ايي مي بيني 90% مسلمونن . تروريست كه ديگه خيلي جالبه . 100 % مسلمونن . من تا حالا نشنيدم بگن يك گروه تروريستي ( در واقع يك باند بين المللي مثل القاعده و هزار باند ِ كوفت ديگه كه توي ايران و پاكستان و عراق و ... وجود دارن ) مسيحين ، ارمنين يا يهودين .
واقعا مشكل دين اسلام ماست !!! نه مشكل دين اسلام نيست . مشكل توي به اصطلاح ما مسلموناست . مشكل ريشه درخود مادارد هرکجا که کم می آوریم چاشنی اسلام راقاطی آن می کنیم درزندگی خانوادگی در زندگی اجتماعی حتی درحکومت داری فرقی نمی کند که درکدام کشور باشیم مهم آن است که ما چی می خواهیم هرچی راکه خواستیم براي منافع خودمون قاطي دين كرديمش . مشكل از اونجا شروع شده كه افراط و تفريط و ريا جزئي از دين ما شد .

بیائید اول به خودمون ودوم به اسلام کمک کنیم واینقدر خوارش نکنیم دراحادیث آمده است درآخرالزمان
وقتی که حضرت صاحب الزمان (ع) ظهور می فرمایند همه می گویند دین جدیدی آمده است وجالب اینکه همین به ظاهر مسلمانان بیشترین مخالفت راباایشان می نمایند واروپائیان بیشترین موافقت راباحضرت می نمایند جالبتر است که متقدمین هم گفته اند اسلام رادرغرب ومسلمانان رادرشرق یافتیم .

به اين فكر مي كنم كه تنها راه حل ظهور امام زمانه ! خدا خودش مي دونسته كه بعضي از
بنده هاش بهترين دينشو به ناكجا آباد مي برن !
پس اي امام زمان بيا و حداقل دین جدت را از دست مانجات بده !

بنام اعتماد ملي و كروبي، بكام مخالفان كروبي آقاي كروبي! لطفا از خواب بيدار شويد!
مهدي كروبي، دبيركل حزب اعتماد ملي، كه ميليونها ميليون تومان هزينه «حزب داري» و چاپ و انتشار روزنامه اعتماد ملي را تامين مي كند، طي نامه اي خطاب به منتجب نيا، رئيس شوراي سياستگذاري روزنامه اعتماد ملي، با دادن تذكري دوباره، نسبت به مطلب و عكس صفحه اول روزنامه امروز اعتماد ملي انتقاد، و آقاي رضا حجتي را جهت هماهنگي، بعنوان يكي از اعضاء شوراي برنامه ريزي روزنامه، معرفي و منصوب كرد، و اما اين براي دومين بار است، كه كروبي، نسبت به روزنامه اي كه تابلوي اعتماد ملي را دارد، و بيشتر از «نفع» و «سود»، به او و حزب، «ضرر» و «زيان» رسانده، تذكر و اخطار مي دهد.سالها قبل و پس از توقيف فله اي روزنامه هاي زنجيره اي، و آنزمان كه كروبي رئيس مجلس ششم بود، رضوي نماينده مردم يزد در مجلس ششم، واسطه شد تا روزنامه محلي آفتاب يزد، با پشتوانه مالي كروبي، در حمايت از كروبي، با چراغ خاموش به صحنه «سياست» بيايد و گستره توزيع آن سراسري و دفتر آن از يزد به تهران منتقل گردد.روزنامه آفتاب يزد در همه اين سالها، هيچگاه بر خلاف خواست و مصلحت كروبي حركت نكرده، بطور مستقيم و غير مستقيم از كروبي و مجمع روحانيون مبارز حمايت كرده، و هيچگاه تركش هاي انتقادات و خطاهاي احتمالي آفتاب يزد، به حساب كروبي و مجمع روحانيون مبارز نوشته و گذارده نشد.كروبي كه حزب و روزنامه اعتماد ملي را نداشت، و تنها به تبليغات و خبررساني آفتاب يزد در انتخابات رياست جمهوري دلخوش نموده بود، در انتخابات رياست جمهوري، بالاتر از قاليباف و معين قرار گرفت، و پس از انتخابات، بدليل دلخوري از رفتارهاي حزبي و ناهمراهي هاي صورت گرفته ياران، از مجمع روحانيون مبارز بيرون آمده، و احساسي و شتابزده، حزب اعتماد ملي را راه اندازي نمود، حزبي كه در ادامه حركت، صاحب روزنامه و در شهرستانهاي مختلف كشور داراي دفتر و دستك و «رئيس» و «پرستيژ» شد.بزرگترين مشكل كروبي و اعتماد ملي، در اين «نكته» و «مسئله» است، كه بسياري از اصلاح طلبان و مدعيان اصلاح طلبي و كساني كه «سياست» و «انديشه» كروبي را قبول نداشته و ندارند، بخاطر خالي بودن عرصه و زمينه، از روي ناچاري و به اجبار، به حزب و روزنامه اعتماد ملي و كروبي پناه آورده و در زير چتر اعتماد ملي، به منافع و مقاصد خود مي انديشند.كروبي با حزب و روزنامه اعتماد ملي و بسيج تمام نيروها و سرمايه گذاري كلان و تبليغات گسترده، در انتخابات شوراهاي شهر و مجلس هشتم «بسختي» شكست خورد، و اما هيچگاه، حتي بعد از انتخابات شوراها، چگونگي دلايل شكست و عدم پيروزي، ريشه يابي و آسيب شناسي نگشت.آيا كروبي بدون حزب و روزنامه اعتماد ملي، كه تنها آفتاب يزد، حمايت و تبليغش مي كرد، در انتخابات قبلي موفقتر نبود!؟ حزب و روزنامه اعتماد ملي تا به امروز و با همه هزينه هاي انجام شده، براي كروبي چه اعتبار و رايي كسب كرده و بدست آورده اند!؟كروبي همراه با آبرو، فرصت ها را مي سوزاند و پولهاي بادآورده را در حزب و روزنامه اعتماد ملي به باد مي دهد، و هيچگاه نيروهاي امين و مورد اعتماد او در حزب و روزنامه، نمي گذارند تا صداي منتقدان عملكردهاي اعتماد ملي به گوشش برسد.روزنامه اعتماد ملي، بلندگو و تريبون و در خدمت كروبي نيست، و حتي گاه، بلندگو و تريبون اعتماد ملي هم نيست، حال چرا كروبي راه بن بست رفته را باز مي رود، شايد تنها بخاطر اين باشد، كه چاره اي جز اين ندارد!تمام نيروها و مجموعه اي كه مي توانستند بدور كروبي حلقه بزنند، نيروهاي موجود و مستقر در حزب و روزنامه اعتماد ملي هستند؛ و بضاعت كروبي و اعتماد ملي همين است كه هست، و البته كه از حزب و روزنامه موجود، انتظار بيشتري از اين نمي توان داشت، مگر آنكه كروبي، يكسال مانده به انتخابات رياست جمهوري، از خواب بيدار شود و خود و حزب را به خواب نزند، و با تعريف و تمجيد كساني كه پول و حزب كروبي را بيشتر از اصلاحات و كروبي دوست دارند به خواب نرود.آقاي كروبي! لطفا از خواب بيدار شويد!براي آنكه در زمان انتخابات بيدار باشيد و بمانيد. لازم نيست كه الان بخوابيد

جمعه، تیر ۱۴، ۱۳۸۷


گاهی کفتارها موفق می‌شوند که شیرها را بتارانند و غذاشون را بخورند. گاهی هم که شیر زخمی یا ضعیف می‌شه سر و کله اشون پیدا می‌شه. شاید کفتارها بتوانند یه شیر زخمی و یا ضعیف را از پا در بیارند اما هیچوقت و هرگز نمی‌تونن لذت شیر بودن را حس کنند

چهارشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۷

چه رنگ لباسی مناسب شما است؟
شـاید بـرای شـما اتفاق افتاده باشد که دوستتان را دیده باشید که پیراهنی صورتی به تن کرده و توسط اطرافیان مورد تحسـین، تـمجـید و تـوجه فـراوان قـرار گرفته باشد. شما نیز به تبـع او تصـمیـم گرفتـیـد کـه پیراهنی به همان رنگ تهیـه کـرده و بـر تن کنید. اما بعد از اینکار مورد تمسخر و ریشخـنـد دیـگــران قــرار گرفته و همان نگاههای پیشین نیز از شما برگردانـده شـد و در نتیجه آنها را از تن درآورده و لباسهای مشکی، آبی و خاکستری قبلی خود را پوشیدید. اگر می خواهید بدانید که چرا آن پیراهن صورتی مناسب شمـا نبود و چرا این به آن معنا نـیست که دیـگر نـباید لـباسهای رنـگی بپوشید، به ادامـه مقاله توجه کنید. رنـگ پوست شـما چه تیره باشد،چه روشن وچه درمیان این دو،میتوانید رنگی مناسب برای لباس خود انتخاب نمایید.پوستهای تیرهافراد تیره پوست معمولا دارای چشمان و موهای مشکی یا قهوهای تیره می باشند که در این صورت باید لباسی را انتخاب کرد که با رنگـهای تـیره مـغایرت داشـتـه بـاشـد. این مغایرت چهره را از یکنواختی بیرون آورده و باعث جذابیت بیشتر می گردد.رنگهای مناسب برای این گروهصورتی سفید خاکی آبی ملایم طوسی روشنرنگهای نا مناسب این گروهمشکی قهوه ای تیره فیروزه ای سبز یشمی قرمز تیرهاگر جزء این دسته افراد هستید از پوشیدن لباس با رنگهای گرم و تیره خودداری کنید. از آنجایی که رنگ مشکی و آبی تیره مــعـمولا" به عنوان لبـاس رسمی کار در نظر گرفـتـه شده و نمیتوان بطور کامل آن را کنار گذاشت، لذا سعی کنید بکارگیری آنها را به حداقل رسانده و فقط در صورت لزوم از آنها استفاده نمایید.
پوستهای معمولی ( نه تیره نه روشن )افرادی که دارای چنین رنگ پوستی هستند میتوانند تقریبا" از هر رنگ لباس استفاده کنند. از آنجاییکه هر دو رنگ روشن و تیره میتواند با اینگونه رنگ پوست مغایرت داشته باشد، بنابراین از هردو رنگ می توان استفاده نمود و لی بهتراست پیراهن را هماهنگ با رنگ چشم انتخاب کرد.رنگهای مناسب این گروهبژ آبی سورمه ای گندمی مشکی صورتیرنگهای نامناسب این گروهمغز پسته ای بنفش قهوه ای تیره قرمز تنها رنگهایی که در این گروه اصلا" نباید بکاربرد، رنگهای نزدیک به رنگ پوست است. برای مثال اگر رنگ پوست شما زیتونی است، از پوشیدن لباسهای زیتونی یا قهوه ای خودداری کنید. پوستهای روشناین گونه افراد معمولا" موهایی بلوند و روشن داشته و رنگ چشم آنها سبز، آبی، طوسی یا قهوه ای روشن است. رنگی مناسب این گروه است که با رنگ پوست تضاد داشته باشد.رنگهای مناسب این گروهآبی ملایم قهوه ای بژ آبی سیر رنگی غیر از سفیدرنگهای نا مناسب این گروهقرمز صورتی نارنجی زرد ارغوانیدر این گروه بطور کلی باید از رنگهای خشن و روشن استفاده نمود تا تضاد کافی با رنگ پوست بوجود آید. بکارگیری رنگهای گرم به هیچ عنوان پیشنهاد نمی شود.