کسانى که خطى نامرتب دارند
احتمالاً در زندگى بسیار فعال هستندو به همین دلیل برایشان مشکل است که بتوانند ثابت و بى تحرک بمانند و برخى از کارهایشان حساب شده و سنجیده نیست. به همین دلیل گاهى اوقات براى دوستان و افراد خانواده غیرقابل پیش بینى هستند. آزادى شخصیتى براى آن ها خیلى مهم است و اهمیت زیادى به استقلال خود مى دهند و ممکن است گاهى خیلى احساساتى رفتار کنند
کسانى دست خط مرتب و خوانایى داشته باشند
مى توان این طور برداشت کرد که آن ها خودشان را بسیار کنترل مى کنند و دوست ندارند به راحتى شخصیت خود را لو بدهند. حتى گاهى اوقات برایشان مشکل است که احساساتشان را بروز دهند و آن را سرکوب مى کنند.
کسى که خیلى پررنگ مى نویسد و قلم را زیاد فشار مى دهد
احتمالاً علاقه زیادى به مخالفت کردن با دیگران دارد؛ چرا که احساس قدرت واعتماد به نفس زیادى مى کند و دوست دارد روى دیگران اعمال نفوذ کند و به همین خاطر شخصیت افراد را درست درک نمى کند.
کسانى که خیلى کمرنگ مى نویسند
احتمال این که فردى حساس و دلسوز باشند بسیار زیاداست و موقعیت دیگران را حتى بیشتر از خودشان درک مى کنند و این امکان نیز وجود دارد که قادر به اثبات حرف خودشان نباشند و خیلى راحت ضربه مى خورند و وقتى دیگران از آن ها انتقاد مى کنند خیلى سریع از موضع خودشان عقب نشینى مى کنند.
کسانی که خیلى کند و آهسته مى نویسند
به سرعت قادر به نشان دادن عکس العمل نیست؛ این افراد احتمالاً به زمان بیشترى براى ابراز عقیده خود نیاز دارند. افرادى که آهسته مى نویسند از نظر خلق و خو اغلب اشخاصى ملاحظه کار و محتاط هستند و در نتیجه به زمان بیشترى براى فکر کردن و فهمیدن نیاز دارند و در ابراز احساساتشان هم کند هستند و اغلب دوست دارند هیچ تصمیمى نگیرند تا این که یک تصمیم غلط بگیرند.
کسانی که دست خط تند و شتابزده اى دارند
احتمالاً افرادى کم حوصله هستند و از اتلاف وقت خسته مى شوند و از نظر خلق و خو بسیار لحظه اى هستند. سریع درک مى کنند و در نشان دادن رفتار و احساساتشان چندان پایدار نیستند و اغلب به دلیل شتابزدگى در تصمیم گیرى دچار لغزش و خطا شده و از این که در آرامش به حرف هاى دوستانشان گوش کنند خسته مى شوند.
کسانی که دست خط ساده اى دارند و خیلى ابتدایى مى نویسند
در روابط با دیگران ترجیحاً واقع گرا و با تدبیر هستید و نمى توانید قبول کنید که گاهى باید با دیگران کنار بیایید و به آن ها توجه کنید و همچنین اطرافیان به ندرت از آن چه درون شما مى گذرد آگاهى پیدا مى کنند.
کسانی که دست خطى زیبا و پررنگ و لعابى دارند
این امکان وجود دارد که گاهى به شدت رسمى برخورد کرده و خیلى مفصل و با علاقه درباره مسایل دلخواهتان حرف بزنند و این احتمال نیز وجود دارد که درخواسته ها و تمایلاتتان پرتوقع و رویایى باشند.
اگر شما خود را داراى دست خط ریزى مى بینید و بسیار کوچک مى نویسید
احتمالاً شما توانایى هاى خود را دست کم مى گیرید و خودتان را از آن چه واقعاً هستید کمتر ارزیابى مى کنید و ممکن است گاهى تنگ نظر و خرده گیر باشید.
اما اگر درشت مى نویسید
این احتمال وجود دارد که خودتان را زیادى بزرگ و مهم جلوه داده و گاهى بسیار با اعتماد به نفس و از موضع قدرت رفتار مى کنید.
اگر کسى دست خط شکسته اى دارد و حروف را زوایه دار و شکسته مى نویسد
فردى بسیار با اراده مى باشد و در کارهایش حد وسط را قبول ندارد و به همین علت اهل سازش و مصالحه نیست و اغلب به همین خاطر که وسط را دوست ندارد از دیگران خسته مى شود و تصمیمى نمى گیرد چون دوست ندارد راه اشتباه را انتخاب کند.
اگر فردى دست خط ملایم و کشیده اى دارد
آدمى چند بعدى است و مى تواند مشکلاتش را از زوایاى مختلف بررسى و درک کند. برایش تنوع مهم است و گاهى احساس مى کند استعدادهاى زیادى دارد و نمى تواند هیچ کدامشان را به درستى شکوفا کند. ممکن است فردى زود رنج باشد و به ندرت علیه برداشت ها و انتقادات دیگران از خود دفاع کند.
اگر کلمات را در هم و فشرده مى نویسید
احتمالاً شما فرد راحتى نیستید و در جمع خودتان را کنارى مى کشید و مى خواهید کنترل خود را از دست ندهید. از برقرارى رابطه با دیگران خوشتان نمى آید و گاهى دوست ندارید خود را فردى خوش فکر نشان بدهید. اغلب بعد از دیگران ابراز عقیده مى کنید و عقیده خود را مى گویید واین به این علت است که قدرى محتاط هستید.
کسى که کلمات را با فاصله و باز باز مى نویسد
خیلى راحت با دیگران رابطه برقرار کرده و خیلى ساده و بى تکلف و مستقیماً به دیگران نزدیک مى شود. گاهى به راحتى از کوره درمى رود و با این کار ممکن است به حریم شخصى دیگران تجاوز کند و این به این علت است که او ارزشى به خوددارى کردن و کنترل خود نمى دهد، اما انسانى کوشا و باطراوت است که سریع تصمیم گرفته و با کارهاى خود به دیگران خدمت مى کند
شنبه، اسفند ۱۰، ۱۳۸۷
اتوبوسهای اعدام چین
به تازگی گزارش جالبی در مورد نحوه اعدام مجرمین در چین منتشر کرده است. به خلاصهای از این مطلب توجه کنید:«ژانگ شیجیانگ»، ملقب به شیطان نهانگشتی است، نخستین بار در ۱۳ سالگی، پدرش او را در حین دزدی غافلگیر کرد و برای جریمه یکی از انگشتانش را برید. ۲۵ سال بعد و در سال ۲۰۰۴، ژانگ یک بار دیگر محکوم شد، اما این بار برای قتل و تجاوز. او یکی از نخستین افرادی بود که برای اعدامش از اتوبوسهای مرگ چینی استفاده شد!گفته میشود که تعداد اعدامها در چین در هر سال، ۴ برابر باقی دنیاست. مدتی است که چین در حال موقوف کردن اعدام با جوخه آتش و جانشینی آن با تزریق داروهای مرگآور است. آمریکا و سنگاپور، پیش از این تنها کشورهایی بودند که در آنها اعدام با تزریق انجام میشد.از آنجا که ساختن اتاقهای اعدام و یا انتقال محکومان به تشکیلات اعدام محدودی که در چین وجود دارد، گران از آب درمیآید، چینیها به این فکر افتادند که اتوبوسهایی مجهز به اتاقکهای اعدام بسازند که از شهری به شهر دیگر حرکت میکنند و کار اعدام را با سهولت انجام میدهند.چینیها معتقدند که با این تدبیر، اعدامها را انسانیتر و متمدنانهتر انجام میدهند، گرچه هنوز بیشتر اعدامها در چین با شلیک گلوله انجام میشوند، اما میزان اعدام با تزریق، به گفته مقامات چینی به ۴۰ درصد رسیده است.اما در این میان منتقدان، اتهام بزرگی به چینیها وارد آوردهاند، آنها اعتقاد دارند که اتوبوسهای مرگ چین، باعث آسان شدن کار تهیه پیوند از جسد اعدامشدگان میشود و کار کسانی را که به طور غیرقانونی مباردرت به این کار میکنند، نسبت به زمانی که اعدام با سلاح گرم انجام میشد، بسیار آسانتر میکند! آنها پلیس، تشکیلات قضایی و بیمارستانهای چین را متهم کردهاند که در این کار غیرقانونی مشارکت میکنند و به سود هنگفتی میرسند. ممانعت چینیها از نشان دادن اجساد اعدامشدگان به خانوادههایشان قبل از سوزانده شدن، این شک را بیشتر میکند.
اما چینیها می گویند که مراسم اعدام به صورت زنده و ویدئویی برای مقامات قانونی پخش میشود، تا از قانونی بودن اعدامها اطمینان حاصل شود. به علاوه در ماه مارس، وزرات بهداشت چین، قانونی تصویب کرد که بر اساس آن خرید و فروش بافتهای پیوندی ممنوع شده است و قوانین پیوند عضو، تشدید شده است.اتوبوسهای مرگ چین، از بیرون شبیه وسایل نقلیه معمول پلیس هستند. هزینه ساخت هر یکی از آنها ۳۷ هزار تا ۷۵ هزار دلار است. تا به حال ۴۰ عدد از این اتوبوسها ساخته شدهاند.ترکیب داروهای مرگآور: جالب است بدانید که دارویی که برای اعدام استفاده میشود، ۳ جزء دارد: سدیم تیوپنتال، محکوم را بیهوش میکند، پانکرونیوم، تنفس او را متوقف میکند و کلرید پتاسیم، قلب محکوم را از کار میاندازد.
در چین ۶۸ جرم مختلف از جمله فرار از پرداخت مالیات و قاچاق دارو، مجازات اعدام دارند. خود محکومان نمی توانند وسیله اعدام خود را انتخاب کنند، با این وجود، تردیدهایی وجود دارد که محکومان ثروتمند برای تحمل نکردن درد، شیوه تزریق دارو را با تحتتأثیر قرار دادن مقامات قضایی انتخاب میکنند.
منبع:USA Today/1pezeshk
اما چینیها می گویند که مراسم اعدام به صورت زنده و ویدئویی برای مقامات قانونی پخش میشود، تا از قانونی بودن اعدامها اطمینان حاصل شود. به علاوه در ماه مارس، وزرات بهداشت چین، قانونی تصویب کرد که بر اساس آن خرید و فروش بافتهای پیوندی ممنوع شده است و قوانین پیوند عضو، تشدید شده است.اتوبوسهای مرگ چین، از بیرون شبیه وسایل نقلیه معمول پلیس هستند. هزینه ساخت هر یکی از آنها ۳۷ هزار تا ۷۵ هزار دلار است. تا به حال ۴۰ عدد از این اتوبوسها ساخته شدهاند.ترکیب داروهای مرگآور: جالب است بدانید که دارویی که برای اعدام استفاده میشود، ۳ جزء دارد: سدیم تیوپنتال، محکوم را بیهوش میکند، پانکرونیوم، تنفس او را متوقف میکند و کلرید پتاسیم، قلب محکوم را از کار میاندازد.
در چین ۶۸ جرم مختلف از جمله فرار از پرداخت مالیات و قاچاق دارو، مجازات اعدام دارند. خود محکومان نمی توانند وسیله اعدام خود را انتخاب کنند، با این وجود، تردیدهایی وجود دارد که محکومان ثروتمند برای تحمل نکردن درد، شیوه تزریق دارو را با تحتتأثیر قرار دادن مقامات قضایی انتخاب میکنند.
منبع:USA Today/1pezeshk
لطفا تاآخر بخونید
الو ... الو ... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟
مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟
پس چرا کسی جواب نمیده ؟
یهو یه صدای مهربون بگوش كودك نواخته شد! مثل صدای یه فرشته ...
- بله با کی کار داری کوچولو ؟
خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده
- بگو من میشنوم
کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود خدا کار دارم ...
- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره ؟؟؟
- فرشته ساکت بود.
بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت نه خدا خیلی دوستت داره.
مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید
و با همان بغض گفت :
اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما ...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شكسته شد :
ندایی صدایش در گوش و جان كودك طنین انداز شد :
بگو زیبا بگو.
هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو ...
دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت :
خدا جون خدای مهربون،
خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم
تو رو خدا ...
چرا ؟
ولی این مخالف با تقدیره.
چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم
قد مامانم، ده تا دوستت دارم.
اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟
نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم.
مگه ما با هم دوست نیستیم؟
پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟
خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟
مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد ؟!
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک :
آدم ، محبوب ترین مخلوق من ، چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه ،
کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم و نه برای خودخواهی شان میخواستند. دنیا خیلی برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی
الو ... الو ... سلام
کسی اونجا نیست ؟؟؟
مگه اونجا خونه ی خدا نیست ؟
پس چرا کسی جواب نمیده ؟
یهو یه صدای مهربون بگوش كودك نواخته شد! مثل صدای یه فرشته ...
- بله با کی کار داری کوچولو ؟
خدا هست ؟ باهاش قرار داشتم، قول داده امشب جوابمو بده
- بگو من میشنوم
کودک متعجب پرسید : مگه تو خدایی ؟ من با خود خدا کار دارم ...
- هر چی میخوای به من بگو قول میدم به خدا بگم
صدای بغض آلودش آهسته گفت یعنی خدام منو دوست نداره ؟؟؟
- فرشته ساکت بود.
بعد از مکثی نه چندان طولانی گفت نه خدا خیلی دوستت داره.
مگه کسی میتونه تو رو دوست نداشته باشه؟
بلور اشکی که در چشمانش حلقه زده بود با فشار بغض شکست و بر روی گونه اش غلطید
و با همان بغض گفت :
اصلا اگه نگی خدا باهام حرف بزنه گریه میکنما ...
بعد از چند لحظه هیاهوی سکوت شكسته شد :
ندایی صدایش در گوش و جان كودك طنین انداز شد :
بگو زیبا بگو.
هر آنچه را که بر دل کوچکت سنگینی میکند بگو ...
دیگر بغض امانش را بریده بود بلند بلند گریه کرد و گفت :
خدا جون خدای مهربون،
خدای قشنگم میخواستم بهت بگم تو رو خدا نذار بزرگ شم
تو رو خدا ...
چرا ؟
ولی این مخالف با تقدیره.
چرا دوست نداری بزرگ بشی؟
آخه خدا من خیلی تو رو دوست دارم
قد مامانم، ده تا دوستت دارم.
اگه بزرگ شم نکنه مثل بقیه فراموشت کنم؟
نکنه یادم بره که یه روزی بهت زنگ زدم ؟
نکنه یادم بره هر شب باهات قرار داشتم؟
مثل بقیه که بزرگ شدن و حرف منو نمی فهمن.
مثل بقیه که بزرگن و فکر میکنن من الکی میگم با تو دوستم.
مگه ما با هم دوست نیستیم؟
پس چرا کسی حرفمو باور نمیکنه ؟
خدا چرا بزرگا حرفاشون سخت سخته؟
مگه اینطوری نمی شه باهات حرف زد ؟!
خدا پس از تمام شدن گریه های کودک :
آدم ، محبوب ترین مخلوق من ، چه زود خاطراتش رو به ازای بزرگ شدن فراموش میکنه ،
کاش همه مثل تو به جای خواسته های عجیب من رو از خودم طلب میکردند تا تمام دنیا در دستشان جا میگرفت.
کاش همه مثل تو مرا برای خودم و نه برای خودخواهی شان میخواستند. دنیا خیلی برای تو کوچک است ...
بیا تا برای همیشه کوچک بمانی و هرگز بزرگ نشوی
چهارشنبه، اسفند ۰۷، ۱۳۸۷
حکایاتی چند از عبید زاکانی
درِ خانهی جحی بدزدیدند. او برفت و در مسجدی بركند و به خانه برد. گفتند چرا در مسجد بركندهای؟ گفت: درِ خانه من دزدیدهاند و خداوند این در، دزد را میشناسد، در را به من سپارد و در خانه خود بازستاند.
شخصی از مولانا عضدالدین پرسید: چونست كه مردم در زمان خلفا دعوی خدائی و پیغمبری بسیار میكردند و اكنون نمیكنند؟ گفت: مردمِ این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است كه نه از خدایشان به یاد میآید و نه از پیغامبر.
درویشی به در خانهای رسید. پاره نانی بخواست. دختركی در خانه بود گفت: نیست. گفت: چوبی هیمهای. گفت: نیست. گفت: پارهای نمك. گفت: نیست. گفت: كوزهای آب. گفت: نیست. گفت: مادرت كجاست؟ گفت: به تعزیت خویشاوندان رفته است. گفت: چنین كه من حال خانهی شما میبینم، ده خویشاوند دیگر میباید به تعزیت شما آیند.
خراسانی به نردبان در باغ دیگری میرفت تا میوه بدزدد. خداوند باغ برسید و گفت: در باغ من چكار داری؟ گفت: نردبان میفروشم. گفت: نردبان در باغ من میفروشی؟ گفت: نردبان از آن من است، هر كجا كه خواستم میفروشم.
شخصی دعوی نبوت كرد. پیش خلیفهاش بردند. از او پرسید كه معجزهات چیست؟ گفت: معجزهام این كه هرچه در دل شما میگذرد مرا معلوم است. چنانكه اكنون در دل همه میگذرد كه من دروغ میگویم.
ظریفی مرغی بریان در سفرهی بخیلی دید كه سه روز پی در پی بود و نمیخورد. گفت: عمر این مرغ بریان بعد از مرگ درازتر از عمر اوست پیش از مرگ.
شخصی تیری به مرغی انداخت. خطا كرد. رفیقش گفت: احسنت. تیرانداز بر آشفت كه به من ریشخند میكنی؟ گفت: نه، میگویم احسنت، اما به مرغ.
شخصی خانهای به كرایه گرفته بود. چوبهای سقفش بسیار صدا میكرد. به خداوند خانه از بهر مرمّت آن، سخن بگشاد. پاسخ داد كه چوبهای سقف ذكر خداوند میكنند. گفت: نیك است، اما میترسم این ذكر منجر به سجده شود.
زنی كه سر دو شوهر خورده بود، شوهر سومش در مرض موت بود. بر او گریه میكرد و میگفت: ای خواجه به كجا میروی و مرا به كه میسپاری؟ گفت: به شوی چهارمین.
یكی اسبی از دوستی به عاریت خواست. گفت: اسب دارم اما سیاه است. گفت: مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد؟ گفت: چون نخواهم داد همین قدر بهانه بس است.
نوشیروان، روزی به دادرسی نشسته بود. مردی كوتاهقامت فراز آمد و بانگ دادخواهی برداشت. خسرو گفت: كسی بر كوتاهقامتان ستم نتواند كرد. گفت: شهریارا، آنكه بر من ستم راند، از من كوتاهتر است. خسرو بخندید و دادش بداد.
مردی جامهای بدزدید و به بازار برد تا بفروشد. جامه را ازو بربودند، پرسیدند كه به چند فروختی؟ گفت: به اصل مایه.
زشترویی در امر مذهب، با دیگری مجادله میكرد و گفتش: آیا تو بر كفر گواهی دهی؟ گفت: مگر كسی كه پندارد خدا تو را در بهترین صورت بیافریده است.
زشت رویی در آینه به زشتی خود می نگریست و می گفت: سپاس خدای را كه مرا صورتی نیكو بیافرید. غلامش ایستاده بود این سخن می شنید و چون از نزد او به در آمد كسی از حال صاحبش پرسید، گفت: در خانه نشسته و بر خدا دروغ می بندد.
مردی زنی بگرفت و به روز پنجم فرزندش زاد. مرد به بازار شد و لوح و دواتی بخرید. او را گفتند: این از چه خریدی؟ گفت: طفلی كه به پنج روز زاید به سه روز مكتبی شود.
رسالــه دلـگشــــا، عبــــید زاکــانی
شخصی از مولانا عضدالدین پرسید: چونست كه مردم در زمان خلفا دعوی خدائی و پیغمبری بسیار میكردند و اكنون نمیكنند؟ گفت: مردمِ این روزگار را چندان ظلم و گرسنگی افتاده است كه نه از خدایشان به یاد میآید و نه از پیغامبر.
درویشی به در خانهای رسید. پاره نانی بخواست. دختركی در خانه بود گفت: نیست. گفت: چوبی هیمهای. گفت: نیست. گفت: پارهای نمك. گفت: نیست. گفت: كوزهای آب. گفت: نیست. گفت: مادرت كجاست؟ گفت: به تعزیت خویشاوندان رفته است. گفت: چنین كه من حال خانهی شما میبینم، ده خویشاوند دیگر میباید به تعزیت شما آیند.
خراسانی به نردبان در باغ دیگری میرفت تا میوه بدزدد. خداوند باغ برسید و گفت: در باغ من چكار داری؟ گفت: نردبان میفروشم. گفت: نردبان در باغ من میفروشی؟ گفت: نردبان از آن من است، هر كجا كه خواستم میفروشم.
شخصی دعوی نبوت كرد. پیش خلیفهاش بردند. از او پرسید كه معجزهات چیست؟ گفت: معجزهام این كه هرچه در دل شما میگذرد مرا معلوم است. چنانكه اكنون در دل همه میگذرد كه من دروغ میگویم.
ظریفی مرغی بریان در سفرهی بخیلی دید كه سه روز پی در پی بود و نمیخورد. گفت: عمر این مرغ بریان بعد از مرگ درازتر از عمر اوست پیش از مرگ.
شخصی تیری به مرغی انداخت. خطا كرد. رفیقش گفت: احسنت. تیرانداز بر آشفت كه به من ریشخند میكنی؟ گفت: نه، میگویم احسنت، اما به مرغ.
شخصی خانهای به كرایه گرفته بود. چوبهای سقفش بسیار صدا میكرد. به خداوند خانه از بهر مرمّت آن، سخن بگشاد. پاسخ داد كه چوبهای سقف ذكر خداوند میكنند. گفت: نیك است، اما میترسم این ذكر منجر به سجده شود.
زنی كه سر دو شوهر خورده بود، شوهر سومش در مرض موت بود. بر او گریه میكرد و میگفت: ای خواجه به كجا میروی و مرا به كه میسپاری؟ گفت: به شوی چهارمین.
یكی اسبی از دوستی به عاریت خواست. گفت: اسب دارم اما سیاه است. گفت: مگر اسب سیاه را سوار نشاید شد؟ گفت: چون نخواهم داد همین قدر بهانه بس است.
نوشیروان، روزی به دادرسی نشسته بود. مردی كوتاهقامت فراز آمد و بانگ دادخواهی برداشت. خسرو گفت: كسی بر كوتاهقامتان ستم نتواند كرد. گفت: شهریارا، آنكه بر من ستم راند، از من كوتاهتر است. خسرو بخندید و دادش بداد.
مردی جامهای بدزدید و به بازار برد تا بفروشد. جامه را ازو بربودند، پرسیدند كه به چند فروختی؟ گفت: به اصل مایه.
زشترویی در امر مذهب، با دیگری مجادله میكرد و گفتش: آیا تو بر كفر گواهی دهی؟ گفت: مگر كسی كه پندارد خدا تو را در بهترین صورت بیافریده است.
زشت رویی در آینه به زشتی خود می نگریست و می گفت: سپاس خدای را كه مرا صورتی نیكو بیافرید. غلامش ایستاده بود این سخن می شنید و چون از نزد او به در آمد كسی از حال صاحبش پرسید، گفت: در خانه نشسته و بر خدا دروغ می بندد.
مردی زنی بگرفت و به روز پنجم فرزندش زاد. مرد به بازار شد و لوح و دواتی بخرید. او را گفتند: این از چه خریدی؟ گفت: طفلی كه به پنج روز زاید به سه روز مكتبی شود.
رسالــه دلـگشــــا، عبــــید زاکــانی
سخن هايي گهر بار از امام رضا عليه اسلام
1- سه ویژگى برجسته مومن لایكـون المـؤمـن مـومنـاً حتـى تكـون فیه ثلاث خصـال : 1 ـ سنة من ربّه. 2 ـ و سنة من نبیّه. 3 ـ و سنة من ولیّه. فـاما السنة مـن ربه: فكتمان سـره. و امـا السنة من نبیه فمـداراة الناس. و امـا السنة مـن ولیه فـالصبـر فـى البـاسـاء و الضـراء.مـؤمـن, مـؤمـن واقعى نیست مگـر آن كه سه خصلت در او بـاشــد: سنتـى از پـروردگـارش، سنتـى از پیـامبـرش و سنتـى از امـامـش.اما سنت پروردگارش, پـوشاندن راز خود است اما سنت پیغمبرش, مدارا و نرم رفتارى با مردم است اما سنت امامـش صبر كردن در زمان تنگدستـى و پریشان حالى است.
2- پـاداش نیكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بــدى الـمستتر بـالـحسنة یـعـدل سبعین حسنة, و المذیع بالسیئة مخذول و المستتر بالسیئة مغفور له.پنهان كننده كار نیك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است و آشكاركننده كار بد سـرافكنـده است و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزیـده است.
3- نظافت من اخلاق الانبیاء التنظف.از اخلاق پیـامبـران, نظافت و پـاكیزگــى است.
4- دوست ودشمن هر كس صدیق كل امرء عقله و عدوه جهله.دوست هركس عقل او و دشمنش جهل اوست.
5- دوستى با مردمالتودد الى الناس نصف العقل.دوستى با مردم, نیمى از عقل است.
6- بدى قیل و قالان الله یبغض القیل والقـال واضـاعة المـال و كثـرة السـؤال.بدرستى كه خداوند, داد و فریاد و تلف كردن مال و پرخواهشى را دشمن مى دارد.
7- ویژگیهاى دهگانه عاقل لا یتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تكون فیه عشر خصـال : الخیــر منـه مـأمــول. و الشر منه مأمـون. یستكثر قلیل الخیر من غیره, و یستقل كثیر الخیر مـن نفسه. لا یسأم من طلب الخـوائج الیه, و لا یملّ مـن طلب العلـم طول دهره. الفقر فى الله احب الیه من الغنى و الذل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى الیه من الشهرة. ثـم قال (ع): العاشرة و ما العاشرة؟ قیل له: ما هى ؟ قال(ع): لایرى احدا الا قال: هو خیر منى و اتقى .عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد: 1 ـ از او امید خیر باشد. 2 ـ از بدى او در امان باشند. 3 ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد. 4 ـ خیر بسیار خود را اندك شمارد. 5 ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود. 6 ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7 ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــ د. 8 ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــ د. 9 ـ گمنـامـى را از پـرنـامـى خـواهـانتـر بـاشـد. 10 ـ سپس فـرمـود: اما دهمى ! و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: احـدى را ننگـرد جز ایـن كه بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزكـارتـــر است.
8- ایمان, تقوا و یقینان الایمان افضل من الاسلام بدرجة, والتقـوى افضـل مـن الایمان بدرجة و لم یعط بنوآدم افضل من الیقین.ایمان یك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یك درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.
9- صله رحم با كمترین چیزصل رحمك و لـو بشربة من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم كف الاذى عنها.پیوند خـویشـاوندى را برقرار كنید گر چه با جرعه آبى باشد و بهترین پیوند خـویشـاونـدى, خـوددارى از آزار خـویشـاونـدان است.
10- سلاح پیامبران عن الـرضـا(ع) انه كـان یقـول لاصحـابه: علیكم بسلاح الانبیاء فقیل: و ما سلاح الانبیاء؟ قال: الدعاء.حضـرت رضا (ع) همیشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پیامبران! گفته شـد : اسلحه پیـامبـران چیست؟ فـرمـود: دعا.
11- نشانه هاى فهمان من علامات الفقه: الحلم و العلم , و الصمت باب من ابواب الحكمة. ان الصمت یكسب المحبة, انه دلیل على كل خیر.از نشانه هاى دیـن فهمـى , حلـم و علم است, و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خـامـوشـى و سكـوت, دوستـى آور و راهنمـاى هـر كـار خیرى است.
12- حقیقت توکل سئل الـرضـا(ع) : عن حـد التـوكل؟ فقـال(ع): ان لاتخـاف احـدا الاالله.از امام رضا (ع) از حقیقت تـوكل سـوال شـد. فرمـود: این كه جز خدا از كسـى نترسى .
13- بدترین مردمان شـر النـاس مـن منع رفـده و اكل وحـده و جلـد عبـده.به راستـى كه بـدترین مردم كسى است كه یارى اش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و زیر دستش را بزند.
14- حسن ظن به خدااحسـن الظن بالله, فان من حسـن ظنه بالله كان عنـد ظنه و من رضى بالقلیل من الرزق قبل منه الیسیر من العمل؛ و من رضى بالیسیر من الحلال خفت موونته و نعم اهله و بصره الله دار الدنـیا و دواءهـا واخـرجه منها سـالما الى دارالسلام.به خداوند خوشبین باش زیرا هر كه به خدا خوشبین باشد, خدا با گمان خـوش او همراه است, و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد, خـداوند به كردار اندك او خشنود باشد , و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد, بارش سبك و خانـواده اش در نعمت باشد و خـداوند او را به دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت رساند.
15- اركان ایمانالایمان اربعة اركان: التـوكل على الله, و الرضا بقضاء الله و التسلیم لامـر الله, والتفویض الى الله.ایمان چهار ركن دارد: 1 ـ توكل برخدا 2 ـ رضا به قضاى خدا 3 ـ تسلیم به امر خدا 4 ـ واگذاشتن كار به خدا.
16- بهترین بندگان خداسئل علیه السلام عن خیـار العبـاد؟ فقــال(ع): الذیـن اذا احسنوا استبشروا, و اذا اساؤوا استغفروا و اذا اعطوا شكـروا, و اذا ابتلوا صبروا, و اذا غضبوا عفوا.از امام رضـا(ع) دربـاره بهتـریـن بنـدگـان سـوال شـد. فـرمـود: آنان كه هر گاه نیكـى كنند خـوشحال شوند, و هرگاه بدى كنند آمرزش خـواهند, و هر گاه عطا شـوند شكر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر كنند, وهر گاه خشم كنند در گذرند.
17- تحقیر فقیرمـن لقى فقیـرا مسلما فسلم علیه خلاف سلامه على الاغنیاء لقى الله عزوجل یـوم القیامه وهو علیه غضبان.كسى كه فقیر مسلمان را ملاقات نماید و بر خلاف سلام كردنش بر اغنیا بر او سلام كنـد, در روز قیامت در حالـى خـدا را ملاقات نمایـد كه بـر او خشمگیـن بـاشـد.
18- رفع اندوه از مومن مـن فـرج عن مـومـن فـرج الله عن قلبه یـوم القیمه.هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
19- بهترین اعمال بعد از واجبات لیـس شـى ء مـن الاعمـال عنـد الله عزوجل بعد الفـرائض افضل من ادخـال السرور على المؤمن.بعد از انجام واجبات, كارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن, نزد خداوند بزرگ نیست.
20- رضایت به رزق اندك من رضى عن الله تعالى بالقلیل من الرزق رضى الله منه بالقلیل من العمل
2- پـاداش نیكـى پنهانـى و سزاى افشـا كننـده بــدى الـمستتر بـالـحسنة یـعـدل سبعین حسنة, و المذیع بالسیئة مخذول و المستتر بالسیئة مغفور له.پنهان كننده كار نیك (پاداشش) برابر هفتاد حسنه است و آشكاركننده كار بد سـرافكنـده است و پنهان كننـده كـار بـد آمـرزیـده است.
3- نظافت من اخلاق الانبیاء التنظف.از اخلاق پیـامبـران, نظافت و پـاكیزگــى است.
4- دوست ودشمن هر كس صدیق كل امرء عقله و عدوه جهله.دوست هركس عقل او و دشمنش جهل اوست.
5- دوستى با مردمالتودد الى الناس نصف العقل.دوستى با مردم, نیمى از عقل است.
6- بدى قیل و قالان الله یبغض القیل والقـال واضـاعة المـال و كثـرة السـؤال.بدرستى كه خداوند, داد و فریاد و تلف كردن مال و پرخواهشى را دشمن مى دارد.
7- ویژگیهاى دهگانه عاقل لا یتـم عقل امـرء مسلـم حتـى تكون فیه عشر خصـال : الخیــر منـه مـأمــول. و الشر منه مأمـون. یستكثر قلیل الخیر من غیره, و یستقل كثیر الخیر مـن نفسه. لا یسأم من طلب الخـوائج الیه, و لا یملّ مـن طلب العلـم طول دهره. الفقر فى الله احب الیه من الغنى و الذل فى الله احب الیه مـن العز فى عدوه. و الخمـول اشهى الیه من الشهرة. ثـم قال (ع): العاشرة و ما العاشرة؟ قیل له: ما هى ؟ قال(ع): لایرى احدا الا قال: هو خیر منى و اتقى .عقل شخص مسلمـان تمـام نیست, مگر ایـن كه ده خصلت را دارا بـاشـد: 1 ـ از او امید خیر باشد. 2 ـ از بدى او در امان باشند. 3 ـ خیر اندك دیگرى را بسیار شمارد. 4 ـ خیر بسیار خود را اندك شمارد. 5 ـ هـر چه حـاجت از او خـواهنـد دلتنگ نشـود. 6 ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود. 7 ـ فقـر در راه خـدایـش از تـوانگـرى محبـوبتـر بـاشــ د. 8 ـ خـوارى در راه خـدایـش از عزت بـا دشمنـش محبـوبتـر بـاشــ د. 9 ـ گمنـامـى را از پـرنـامـى خـواهـانتـر بـاشـد. 10 ـ سپس فـرمـود: اما دهمى ! و چیست دهمى ؟ به او گفته شـد: چیست؟ فـرمـود: احـدى را ننگـرد جز ایـن كه بگـویـد او از مـن بهتـر و پـرهیزكـارتـــر است.
8- ایمان, تقوا و یقینان الایمان افضل من الاسلام بدرجة, والتقـوى افضـل مـن الایمان بدرجة و لم یعط بنوآدم افضل من الیقین.ایمان یك درجه بالاتر از اسلام است, و تقوا یك درجه بالاتر از ایمان است و به فـرزنـد آدم چیزى بـالاتـر از یقیـن داده نشده است.
9- صله رحم با كمترین چیزصل رحمك و لـو بشربة من ماء و افضل مـا توصل به الـرحـم كف الاذى عنها.پیوند خـویشـاوندى را برقرار كنید گر چه با جرعه آبى باشد و بهترین پیوند خـویشـاونـدى, خـوددارى از آزار خـویشـاونـدان است.
10- سلاح پیامبران عن الـرضـا(ع) انه كـان یقـول لاصحـابه: علیكم بسلاح الانبیاء فقیل: و ما سلاح الانبیاء؟ قال: الدعاء.حضـرت رضا (ع) همیشه به اصحاب خـود مـى فـرمود: بر شما باد اسلحه پیامبران! گفته شـد : اسلحه پیـامبـران چیست؟ فـرمـود: دعا.
11- نشانه هاى فهمان من علامات الفقه: الحلم و العلم , و الصمت باب من ابواب الحكمة. ان الصمت یكسب المحبة, انه دلیل على كل خیر.از نشانه هاى دیـن فهمـى , حلـم و علم است, و خاموشى درى از درهاى حكمت است. خـامـوشـى و سكـوت, دوستـى آور و راهنمـاى هـر كـار خیرى است.
12- حقیقت توکل سئل الـرضـا(ع) : عن حـد التـوكل؟ فقـال(ع): ان لاتخـاف احـدا الاالله.از امام رضا (ع) از حقیقت تـوكل سـوال شـد. فرمـود: این كه جز خدا از كسـى نترسى .
13- بدترین مردمان شـر النـاس مـن منع رفـده و اكل وحـده و جلـد عبـده.به راستـى كه بـدترین مردم كسى است كه یارى اش را (از مردم) باز دارد و تنها بخورد و زیر دستش را بزند.
14- حسن ظن به خدااحسـن الظن بالله, فان من حسـن ظنه بالله كان عنـد ظنه و من رضى بالقلیل من الرزق قبل منه الیسیر من العمل؛ و من رضى بالیسیر من الحلال خفت موونته و نعم اهله و بصره الله دار الدنـیا و دواءهـا واخـرجه منها سـالما الى دارالسلام.به خداوند خوشبین باش زیرا هر كه به خدا خوشبین باشد, خدا با گمان خـوش او همراه است, و هر كه به رزق و روزى اندك خشنود باشد, خـداوند به كردار اندك او خشنود باشد , و هر كه به اندك از روزى حلال خشنود باشـد, بارش سبك و خانـواده اش در نعمت باشد و خـداوند او را به دنیا و دوایـش بینا سازد و او را از دنیا به سلامت به دارالسلام بهشت رساند.
15- اركان ایمانالایمان اربعة اركان: التـوكل على الله, و الرضا بقضاء الله و التسلیم لامـر الله, والتفویض الى الله.ایمان چهار ركن دارد: 1 ـ توكل برخدا 2 ـ رضا به قضاى خدا 3 ـ تسلیم به امر خدا 4 ـ واگذاشتن كار به خدا.
16- بهترین بندگان خداسئل علیه السلام عن خیـار العبـاد؟ فقــال(ع): الذیـن اذا احسنوا استبشروا, و اذا اساؤوا استغفروا و اذا اعطوا شكـروا, و اذا ابتلوا صبروا, و اذا غضبوا عفوا.از امام رضـا(ع) دربـاره بهتـریـن بنـدگـان سـوال شـد. فـرمـود: آنان كه هر گاه نیكـى كنند خـوشحال شوند, و هرگاه بدى كنند آمرزش خـواهند, و هر گاه عطا شـوند شكر گزارند و هر گاه بلا بینند صبر كنند, وهر گاه خشم كنند در گذرند.
17- تحقیر فقیرمـن لقى فقیـرا مسلما فسلم علیه خلاف سلامه على الاغنیاء لقى الله عزوجل یـوم القیامه وهو علیه غضبان.كسى كه فقیر مسلمان را ملاقات نماید و بر خلاف سلام كردنش بر اغنیا بر او سلام كنـد, در روز قیامت در حالـى خـدا را ملاقات نمایـد كه بـر او خشمگیـن بـاشـد.
18- رفع اندوه از مومن مـن فـرج عن مـومـن فـرج الله عن قلبه یـوم القیمه.هر كس اندوه و مشكلى را از مومنى بر طرف نماید خداوند در روز قیامت انـدوه را از قلبش بر طرف سازد.
19- بهترین اعمال بعد از واجبات لیـس شـى ء مـن الاعمـال عنـد الله عزوجل بعد الفـرائض افضل من ادخـال السرور على المؤمن.بعد از انجام واجبات, كارى بهتر از ایجاد خـوشحالى براى مومن, نزد خداوند بزرگ نیست.
20- رضایت به رزق اندك من رضى عن الله تعالى بالقلیل من الرزق رضى الله منه بالقلیل من العمل
یا می دانید هاله شما چه رنگی است؟
در صورتیكه تاریخ تولد شما در:
اول فروردین ماه باشد سیاه هستید.
بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد ارغوانی هستید.
بین 12 تا 21 فروردین باشد شما سرمهای است.
بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد نقره ای هستید.
بین یكم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد سفید هستید.
بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت باشد شما آبی هستید.
بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما طلائی رنگ هستید.
بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد شما شیری رنگ هستید.
بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد شما خاكستری هستید.
بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید.
سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاكستری است.
بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد شما قرمز هستید.
بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد شما زرد هستید.
بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد شما صورتی هستید.
بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد شما آبی هستید.
بین 23 مرداد تا یكم شهریور باشد شما سبز هستید.
بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد شما قهوهای هستید.
بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد شما كبود رنگ هستید.
بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد شما لیموئی هستید.
متولدین یكم مهر ماه زیتونی هستند.
بین 2 مهر تا 11 مهر ماه ارغوانی هستید.
بین 12 مهر تا 21 مهر ماه شما رنگ سرمهای دارید.
بین 22 مهر ماه تا یكم آبان ماه شما نقرهای هستید.
بین 2 آبان تا 20 آبان ماه باشد شما سفید هستید
بین 21 آبان ماه تا 30 آبانماه باشد رنگ شما طلائی است.
بین یكم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد شما شیری رنگ هستید.
بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد شما خاكستری هستید.
بین 21 آذر تا 30 آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید.
متولدین اول دیماه نیلی رنگ هستند.
بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است.
بین 12 دی ماه تا 21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید.
بین 5 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید.
بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز هستید.
بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد شما قهوهای هستید.
بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد شما كبودی رنگ هستید.
بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد لیمویی هستید. . . خزان
قرمز
با نمك و دوستداشتنی، مشكلپسند اما همیشه عاشق. اینطور بنظر میرسد كه مورد محبت نیز باشید. با روحیه و بشاش، اما در همان زمان میتوانید بداخلاق هم شوید قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد كنید و این همان عشقی است كه میتواند در راهی كه در پیش دارید همراهتان باشد. آدمهایی را كه راحت صحبت میكنند، دوست دارید. این آدمها باعث میشوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
شیری رنگ
اهل رقابت و بازیدوست. دوست ندارد ببازد ولی همیشه بشاش است. شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میكنید و بسادگی عاشق نمیشوید اما وقتی او را یافتید تا مدتهای طولانی دوستش خواهید داشت.
نیلی
شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در انتخاب عشق دارید. هر راهحلی را با دقت و تفكر انتخاب میكنید و بندرت مرتكب اشتباه احمقانه میشوید. دوست دارید رهبر باشید و به راحتی میتوانید دوستان جدید پیدا كنید.
خاكستری
جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمیكنید و هر آنچه را كه درونتان است، آشكار میسازید. اما ضمنا میتوانید خودخواه هم باشید. میخواهید مورد توجه باشید و نمی خواهید بطور نا برابر با شما برخورد شود. . میتوانید روز مردم را روشن كنید. شما میدانید در زمان مناسب چه بگویید و خوشاخلاق هستید.
سبز
خیلی خوب با افراد تازه كنار می آیید. در واقع آدم خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با كلماتت به عواطف مردم آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه كسی باشید كه دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به انتظار فرد مورد نظرتان میمانید.
طلائی
شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانید فرد مورد نظرتان را پیدا كنید، اما وقتی او را یافتید تا سالیان متمادی دوباره عاشق نمیشوید.
صورتی
شما همواره در تلاشید تا درهرچیزی بهترین باشید و دوست دارید به سایرین كمك كنید. اما بسادگی قانع نمیشوید. دارای افكاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز مانند آنچه در قصههاست هستید.
زرد
شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ، و دارای رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. . . همواره در افكار داشتن روابط عاشقانه بسر می برید.
خرمائی
باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز را مطابق میل خود كنید كه گاهی میتواند بدلیل عدم توجه به نظر دیگران مشكلساز باشد. اما در مورد عشق صبور هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار است فرد بهتری پیدا كنید.
نارنجی
در مقابل اعمالتان مسئولیتپذیر هستید، میدانید چگونه با مردم رفتار كنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها دارید و حقیقتا برای رسیدن به آنها تلاش میكنید. فردی آماده رقابت هستید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را كه دارید میدانید، گاهی اوقات واكنشتان زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است.
ارغوانی
اسرارآمیز هستید، به هیچ وجه خودخواه نیستید. زود و آسان نظرتان جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما میتوانید دست به عمل احمقانهای نیز بزنید، بسادگی امور را فراموش میكنید. بدنبال شخصی هستید كه قابل اعتماد باشد.
لیموئی
آرام هستید، اما بسادگی عصبانی میشوید. به آسانی حسادت میورزید و در مورد چیزهای كوچك اعتراض میكنید، نمیتوانید به یك كار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید كه اعتماد و علاقه همه را جلب میكند.
نقرهای
خیالپرداز و بامزهاید، دوست دارید چیزهای جدید را بیازمایید. علاقه دارید خودسازی كنید و بسادگی میآموزید، به راحتی میتوان با شما صحبت كرد و شما نصایح خوبی میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید نمیتوان به كسی اعتماد كرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید، تا پایان عمر به آنها اعتماد میكنید.
سیاه
شما یك مبارز هستید و دارای انگیزهاید. اما تغییر در زندگی را نمیپسندید. زمانی كه تصمیمی گرفتید، روی تصمیمتان تا مدتها پای میفشارید. زندگی عشقی شما نیز، توام با مبارزه است و مثل همه نیست.
زیتونی
شما روشنقلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و دوستانید. خشونت را نمیپسندید و میدانید چه چیزی درست است. شما مهربان و بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت نورزید.
قهوهای
فعال و ورزشكارید. برای دیگران مشكل است كه به شما نزدیك شوند. زمانی كه متوجه میشوید نمیتوانید به چیزی كه میخواهید دست یابید، بسادگی تسلیم شده، آنرا رها میكنید.
آبی
اتكا به نفس كمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند هستید و دوست دارید عاشق شوید، اما میگذارید عشقتان از دستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه از قلبتان.
سرمهای
شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید، نسبت به همه چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید. زمانی كه از دست شخص یا اشخاصی عصبانی میشوید برایتان مشكل است آنها را ببخشید.
سفید
شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید. زود حسادت میورزید نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید، اما همه این حالت شما را دوست دارند.
كبود
احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میكند. اغلب تنها هستید. مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی حرف مردم را زود باور میكنید. یافتن عشق برای شما سخت است و گمگشته عشق هستید. . . . خزان
اول فروردین ماه باشد سیاه هستید.
بین دوم فروردین تا 11 فروردین باشد ارغوانی هستید.
بین 12 تا 21 فروردین باشد شما سرمهای است.
بین 22 فروردین تا 31 فروردین باشد نقره ای هستید.
بین یكم اردیبهشت تا 10 اردیبهشت باشد سفید هستید.
بین 11 اردیبهشت تا 24 اردیبهشت باشد شما آبی هستید.
بین 25 اردیبهشت تا سوم خرداد باشد شما طلائی رنگ هستید.
بین 4 خرداد تا 13 خرداد باشد شما شیری رنگ هستید.
بین 14 خرداد تا 23 خرداد ماه باشد شما خاكستری هستید.
بین 24 خرداد تا دوم تیر ماه باشد شما رنگ خرمائی هستید.
سوم تیر ماه باشد رنگ شما خاكستری است.
بین 4 تیر ماه تا 13 تیر ماه باشد شما قرمز هستید.
بین 14 تیر ماه تا 23 تیر ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین 24 تیر ماه تا سوم مرداد ماه باشد شما زرد هستید.
بین 4 مرداد ماه تا 13 مرداد باشد شما صورتی هستید.
بین 14 مرداد تا 22 مرداد باشد شما آبی هستید.
بین 23 مرداد تا یكم شهریور باشد شما سبز هستید.
بین 2 شهریور تا 11 شهریور باشد شما قهوهای هستید.
بین 12 شهریور تا 21 شهریور باشد شما كبود رنگ هستید.
بین 22 شهریور تا 31 شهریور باشد شما لیموئی هستید.
متولدین یكم مهر ماه زیتونی هستند.
بین 2 مهر تا 11 مهر ماه ارغوانی هستید.
بین 12 مهر تا 21 مهر ماه شما رنگ سرمهای دارید.
بین 22 مهر ماه تا یكم آبان ماه شما نقرهای هستید.
بین 2 آبان تا 20 آبان ماه باشد شما سفید هستید
بین 21 آبان ماه تا 30 آبانماه باشد رنگ شما طلائی است.
بین یكم آذر ماه تا 10 آذر ماه باشد شما شیری رنگ هستید.
بین 11 آذر ماه تا 20 آذر ماه باشد شما خاكستری هستید.
بین 21 آذر تا 30 آذر باشد شما خرمائی رنگ هستید.
متولدین اول دیماه نیلی رنگ هستند.
بین دوم دی ماه تا 11 دی ماه باشد رنگ شما قرمز است.
بین 12 دی ماه تا 21 دی ماه باشد شما نارنجی هستید.
بین 22 دی ماه تا 4 بهمن ماه باشد شما زرد هستید.
بین 5 بهمن تا 19 بهمن ماه باشد شما آبی هستید.
بین 20 بهمن تا 29 بهمن ماه باشد شما سبز هستید.
بین 30 بهمن تا 9 اسفند ماه باشد شما قهوهای هستید.
بین 10 اسفند تا 20 اسفند باشد شما كبودی رنگ هستید.
بین 21 اسفند تا 29 اسفند باشد لیمویی هستید. . . خزان
قرمز
با نمك و دوستداشتنی، مشكلپسند اما همیشه عاشق. اینطور بنظر میرسد كه مورد محبت نیز باشید. با روحیه و بشاش، اما در همان زمان میتوانید بداخلاق هم شوید قادرید با مردم بسیار خوب و با ملاطفت برخورد كنید و این همان عشقی است كه میتواند در راهی كه در پیش دارید همراهتان باشد. آدمهایی را كه راحت صحبت میكنند، دوست دارید. این آدمها باعث میشوند احساس راحتی بیشتری داشته باشید.
شیری رنگ
اهل رقابت و بازیدوست. دوست ندارد ببازد ولی همیشه بشاش است. شما قابل اعتماد و امین هستید و خیلی علاقه دارید وقت خود را بیرون بگذرانید، با دقت عشقتان را انتخاب میكنید و بسادگی عاشق نمیشوید اما وقتی او را یافتید تا مدتهای طولانی دوستش خواهید داشت.
نیلی
شما بیشتر متوجه نگاهتان هستید و استانداردهای بالائی در انتخاب عشق دارید. هر راهحلی را با دقت و تفكر انتخاب میكنید و بندرت مرتكب اشتباه احمقانه میشوید. دوست دارید رهبر باشید و به راحتی میتوانید دوستان جدید پیدا كنید.
خاكستری
جذاب و فعال هستید، شما هرگز احساستان را پنهان نمیكنید و هر آنچه را كه درونتان است، آشكار میسازید. اما ضمنا میتوانید خودخواه هم باشید. میخواهید مورد توجه باشید و نمی خواهید بطور نا برابر با شما برخورد شود. . میتوانید روز مردم را روشن كنید. شما میدانید در زمان مناسب چه بگویید و خوشاخلاق هستید.
سبز
خیلی خوب با افراد تازه كنار می آیید. در واقع آدم خجالتی ای نیستی اما گاهی اوقات با كلماتت به عواطف مردم آسیب می رسانید. دوست دارید تا مورد توجه و علاقه كسی باشید كه دوستش دارید ولی اغلب تنهایید و به انتظار فرد مورد نظرتان میمانید.
طلائی
شما میدانید چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است. آدم بشاشی هستید و زیاد بیرون میروید. بسیار سخت میتوانید فرد مورد نظرتان را پیدا كنید، اما وقتی او را یافتید تا سالیان متمادی دوباره عاشق نمیشوید.
صورتی
شما همواره در تلاشید تا درهرچیزی بهترین باشید و دوست دارید به سایرین كمك كنید. اما بسادگی قانع نمیشوید. دارای افكاری منفی هستید و در جستجوی عشقی شورانگیز مانند آنچه در قصههاست هستید.
زرد
شما شیرین و بیگناهید ، مورد اعتماد بسیاری از مردم ، و دارای رهبریتی قوی در ارتباطاتتان هستید. شما خوب تصمیم میگیرید و انتخاب درستی در زمان مناسب می گیرید. . . همواره در افكار داشتن روابط عاشقانه بسر می برید.
خرمائی
باهوشید و میدانید چه چیزی درست است. میخواهید همه چیز را مطابق میل خود كنید كه گاهی میتواند بدلیل عدم توجه به نظر دیگران مشكلساز باشد. اما در مورد عشق صبور هستید. وقتی فرد مورد نظرتان را یافتید برایتان دشوار است فرد بهتری پیدا كنید.
نارنجی
در مقابل اعمالتان مسئولیتپذیر هستید، میدانید چگونه با مردم رفتار كنید. همواره اهدافی برای دستیابی به آنها دارید و حقیقتا برای رسیدن به آنها تلاش میكنید. فردی آماده رقابت هستید. دوستانتان برایتان بسیار مهم هستند و قدر آنچه را كه دارید میدانید، گاهی اوقات واكنشتان زیادی شدید است و علت آن نیز احساساتی بودنتان است.
ارغوانی
اسرارآمیز هستید، به هیچ وجه خودخواه نیستید. زود و آسان نظرتان جلب میشود. روزتان با توجه به خلقتان میتواند غمگین یا خوش باشد. بین دوستان محبوب هستید اما میتوانید دست به عمل احمقانهای نیز بزنید، بسادگی امور را فراموش میكنید. بدنبال شخصی هستید كه قابل اعتماد باشد.
لیموئی
آرام هستید، اما بسادگی عصبانی میشوید. به آسانی حسادت میورزید و در مورد چیزهای كوچك اعتراض میكنید، نمیتوانید به یك كار بچسبید اما دارای شخصیتی هستید كه اعتماد و علاقه همه را جلب میكند.
نقرهای
خیالپرداز و بامزهاید، دوست دارید چیزهای جدید را بیازمایید. علاقه دارید خودسازی كنید و بسادگی میآموزید، به راحتی میتوان با شما صحبت كرد و شما نصایح خوبی میدهید. وقتی موضوع دوستی است متوجه میشوید نمیتوان به كسی اعتماد كرد، اما وقتی دوستان واقعی خود را یافتید، تا پایان عمر به آنها اعتماد میكنید.
سیاه
شما یك مبارز هستید و دارای انگیزهاید. اما تغییر در زندگی را نمیپسندید. زمانی كه تصمیمی گرفتید، روی تصمیمتان تا مدتها پای میفشارید. زندگی عشقی شما نیز، توام با مبارزه است و مثل همه نیست.
زیتونی
شما روشنقلب و آدم گرمی هستید. همراه خوبی برای فامیل و دوستانید. خشونت را نمیپسندید و میدانید چه چیزی درست است. شما مهربان و بشاش هستید اما بسادگی به مردم حسادت نورزید.
قهوهای
فعال و ورزشكارید. برای دیگران مشكل است كه به شما نزدیك شوند. زمانی كه متوجه میشوید نمیتوانید به چیزی كه میخواهید دست یابید، بسادگی تسلیم شده، آنرا رها میكنید.
آبی
اتكا به نفس كمی دارید و خیلی ایرادی هستید. هنرمند هستید و دوست دارید عاشق شوید، اما میگذارید عشقتان از دستتان برود چون در این مورد از مغزتان فرمان میگیرید نه از قلبتان.
سرمهای
شما جذابید و عاشق زندگی خود هستید، نسبت به همه چیز دارای احساسی قوی هستید و خیلی زود گیج میشوید. زمانی كه از دست شخص یا اشخاصی عصبانی میشوید برایتان مشكل است آنها را ببخشید.
سفید
شما آرزو و اهدافی در زندگی دارید. زود حسادت میورزید نسبت به دیگران متفاوت و گاهی اوقات عجیب هستید، اما همه این حالت شما را دوست دارند.
كبود
احساسات شما بسادگی و ناگهانی تغییر میكند. اغلب تنها هستید. مسافرت را دوست دارید. انسان صادقی هستید ولی حرف مردم را زود باور میكنید. یافتن عشق برای شما سخت است و گمگشته عشق هستید. . . . خزان
هدیه به مادر
چهار برادر، خانهشان را به قصد تحصیل ترک کردند و دکتر، قاضی و آدمهای موفقی شدند.
چند سال بعد، آنها بعد از شامی که با هم داشتند حرف زدند. اونا درمورد هدایایی که تونستن به مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگهای زندگی میکرد، صحبت کردن.
اولی گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم
دومی گفت: من تماشاخانه (سالن تئاتر) یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت: من ماشین مرسدسی با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره.
چهارمی گفت: گوش کنید، همتون می دونید که مادر چقدر خوندن کتاب مقدس را دوست داشت و میدونین که دیگه هیچ وقت نمیتونه بخونه، چون چشماش خوب نمیبینه.
من، راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که میتونه تمام کتاب مقدس رو حفظ بخونه.
این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفت. من ناچارا" تعهد کردم به مدت بیست سال و هر سال صد هزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصلها و آیهها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادرای دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن.
پس از ایام تعطیل، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون عزیز، خونهای که برام ساختی خیلی بزرگه. من فقط تو یک اتاق زندگی میکنم ولی مجبورم تمام خونه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک عزیز، تو به من تماشاخانهای گرونقیمت با صدای دالبی دادی. اون میتونه پنجاه نفر رو جا بده ولی من همه دوستامو از دست دادم. من شنواییام رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام. هیچ وقت از اون استفاده نمی کنم. ولی از این کار تو ممنونم.
ماروین عزیز، من خیلی پیرم که به سفر برم. من تو خونه میمونم، مغازه بقالیام رو دارم پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمیکنم. این ماشین خیلی تند تکون میخوره. اما فکرت خوب بود ممنونم.
ملوین، عزیز ترینم ،تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت بعنوان هدیهات منو خوشحال کردی. جوجه، خیلی خوشمزه بود !!! ممنونم
چند سال بعد، آنها بعد از شامی که با هم داشتند حرف زدند. اونا درمورد هدایایی که تونستن به مادر پیرشون که دور از اونها در شهر دیگهای زندگی میکرد، صحبت کردن.
اولی گفت: من خونه بزرگی برای مادرم ساختم
دومی گفت: من تماشاخانه (سالن تئاتر) یکصد هزار دلاری در خانه ساختم.
سومی گفت: من ماشین مرسدسی با راننده تهیه کردم که مادرم به سفر بره.
چهارمی گفت: گوش کنید، همتون می دونید که مادر چقدر خوندن کتاب مقدس را دوست داشت و میدونین که دیگه هیچ وقت نمیتونه بخونه، چون چشماش خوب نمیبینه.
من، راهبی رو دیدم که به من گفت یه طوطی هست که میتونه تمام کتاب مقدس رو حفظ بخونه.
این طوطی با کمک بیست راهب و در طول دوازده سال اینو یاد گرفت. من ناچارا" تعهد کردم به مدت بیست سال و هر سال صد هزار دلار به کلیسا بپردازم. مادر فقط باید اسم فصلها و آیهها رو بگه و طوطی از حفظ براش می خونه.
برادرای دیگه تحت تاثیر قرار گرفتن.
پس از ایام تعطیل، مادر یادداشت تشکری فرستاد. اون نوشت:
میلتون عزیز، خونهای که برام ساختی خیلی بزرگه. من فقط تو یک اتاق زندگی میکنم ولی مجبورم تمام خونه رو تمیز کنم. به هر حال ممنونم.
مایک عزیز، تو به من تماشاخانهای گرونقیمت با صدای دالبی دادی. اون میتونه پنجاه نفر رو جا بده ولی من همه دوستامو از دست دادم. من شنواییام رو از دست دادم و تقریبا ناشنوام. هیچ وقت از اون استفاده نمی کنم. ولی از این کار تو ممنونم.
ماروین عزیز، من خیلی پیرم که به سفر برم. من تو خونه میمونم، مغازه بقالیام رو دارم پس هیچ وقت از مرسدس استفاده نمیکنم. این ماشین خیلی تند تکون میخوره. اما فکرت خوب بود ممنونم.
ملوین، عزیز ترینم ،تو تنها پسری هستی که با فکر کوچیکت بعنوان هدیهات منو خوشحال کردی. جوجه، خیلی خوشمزه بود !!! ممنونم
دوشنبه، اسفند ۰۵، ۱۳۸۷
سلطان برونئی حسن بلقیه
ثروتمند ترین دولتمند دنیا ثروت وی در هر ثانیه 90یورو افزوده میشود تمامی اثاثیه وی از طلای خالص تهیه شده است یعنی در هر ساعت 324000 یورو و در هر روز 7776000 یورو
بزرگترین و مفخرترین قصر دنیا دارای 1788 اتاق كه با طلا و جواهر تزئین شده اند 257 حمام 110 ماشین 650 لوح زرین كه ارزش هر یك بیش از 1500000 یورو می باشند..
قسمتي از وصيت نامه ادوارد رديش، يکي از بزرگترين تاجران امريکايي در سن 76 سالگي ...
من ادوارد رديش هستم که براي شما مينويسم، يکي از بزرگترين تاجران امريکايي با سرمايهاي هنگفت و حساب بانکي که گاهي خودم هم در شمردن صفرهاي مقابل ارقامش گيج ميشوم! داراي شم اقتصادي بسيار بالا که گويا همواره به وجودم وحي ميشود چه چيز را معامله کنم تا بيشترين سود از آن من شود، البته تنها شانس و هوش نبود من تحصيلات دانشگاهي بالايي هم داشتم که شک ندارم سهم موثري در موفقيتهاي من داشت.
يادم هست وقتي بيست ساله بودم خيال ميکردم اگر روزي به يک چهلم سرمايه فعليم برسم خوشبخترين و موفقترين مرد دنيا خواهم بود و عجيب است که حالا با داشتن سرمايهاي چهل برابر بيشتر از آنچه فکر ميکردم باز از اين حس زندگي بخش در وجودم خبري نيست.
من در سن 22 سالگي براي اولين بار عاشق شدم. راستش آنوقتها من تنها يک دانشجوي ساده بودم که شغلي و در نتيجه حقوقي هم نداشتم . بعضي وقتها با تمام وجود هوس ميکردم براي دختر موردعلاقهام هديهاي ارزشمند بگيرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسي بود به من ميگفت که راه ابراز عشق خريد کردن نيست که اگر بود محل ابراز عشق دلباختهترين عاشقها، فروشگاهها ميشد !!
کسي چيزي نگفت و من چون هرگز نتوانستم هديهاي ارزشمند بگيرم هرگز هم نتوانستم علاقهام را به آن دختر ابراز کنم و او هم براي هميشه ترکم کرد. روز رفتنش قسم خوردم ديگر تا روزي که ثروتي به دست نياوردم هرگز به دنبال عشقي هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فرياد کشيدم : هيس، از امروز دگر ساکت باش و عجيب که قلبم تا همين امروز هم ساکت مانده است ...
و زندگي جديد من آغاز شد …
من با تمام جديت شروع به اندوختن سرمايه کردم، بايد به خودم و تمام آدمها ثابت ميکردم کسي هستم. شايد براي اثبات کسي بودن راههاي ديگري هم بود که نميدانم چرا آنوقتها به ذهن من نرسيد ...
ديگر حساب روزها و شبها از دستم رفته بود. روزها ميگذشت، جوانيم دور ميشد و به جايش ثروت قدم به قدم به من نزديکتر ميشد، راستش من تنها در پي ثروت نبودم، دلم ميخواست از وراي ثروت به آغوش شهرت هم دست يابم و اينگونه شد، آنچنان اسم و رسمي پيدا کرده بودم که تمام آدمهاي دوروبرم را وادار به احترام ميکرد و من چه خوش خيال بودم، خيال ميکردم آنها دارند به من احترام ميگذارند اما دريغ که احترام آنها به چيز ديگري بود.
آن روزها آنقدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نميکردم در گوشهاي از زنده ماندنم کميزندگي هم بکنم! به هر جا ميرسيدم باز راضي نميشدم بيشتر ميخواستم، به هر پله که ميرسيدم پله بالاتري هم بود و من بالاترش را ميخواستم و اصلا فراموش کرده بودم اينجا که ايستادم همان بهشت آرزوهاي ديروزم بود کمي در اين بهشت بمانم، لذتش را ببرم و بعد يله بعدي، من فقظ شتاب رفتن داشتم حالا قرار بود کي و کجا به چه چيز برسم اين را خودم هم نميدانستم!
اوايل خيلي هم تنها نبودم، آدمهای زيادي بودند که دلشان ميخواست به من نزديکتر باشند، خيليهاشان براي آنچه که داشتم و يکي دو تا هم تنها براي خودم و افسوس و هزاران افسوس که من آن روزها آنقدر وقت نداشتم که اين يکي دو نفر را از انبوه آدمهايي که احاطهام کرده بودند پيدايشان کنم، من هرگز پيدايشان نکردم و آنها هم براي هميشه گم شدند و درست از روز گم شدن آنها تنهايي با تمام تلخيش بر سويم هجوم آورد. من روز به روز ميان انبوه آدمها تنها و تنهاتر ميشدم و خنده دار و شايد گريه دارش اينجاست هيچ کس از تنهايي من خبر نداشت و شايد خيليها هم زير لب زمزمه ميکردند : خداي من، اين دگر چه مرد خوشبختيست! و کاش اينطور بود ...
و باز روزها گذشت، آسايش دوش به دوش زندگيم راه ميرفت و هرگز نفهميدم آرامش اين وسط کجا مانده بود ؟
ايام جواني خيال ميکردم ثروت غول چراغ جادوست که اگر بيايد تمام آرزوها را براورده ميکند و من با هزاران جان کردن آوردمش اما نميدانم چرا آرزوهامرا براورده نکرد ...
کاش در تمام اين سالها تنها چند روز، تنها چند صبح بهاري پابرهنه روي شنهاساحل راه ميرفتم تا غلفلک نرم آن شنهاي خيس روحم را دعوت به آرامش ميکرد.
کاش وقتهايي که برف ميآمد من هم گولهاي از برف ميساختم و يواشکي کسي را نشانه ميگرفتم و بعد از ترس پيدا کردنم تمام راه را بر روي برفها ميدويدم.
کاش بعضي وقتها بي چتر زير باران راه ميرفتم، سوت ميزدم، شعر ميخواندم،
کاش با احساساتم راحتر از اينها بودم، وقتهايي که بغضم ميگرفت يک دل سير گريه ميکردم و وقت شاديم قهقهه خندههايم دنيا را ميگرفت ...
کاش من هم ميتوانستم عشقم را در نگاهم بگنجانم و به زبان چشمهايم عشق را ميگفتم ...
کاش چند روزي از عمرم را هم براي دل آدمها زندگي ميکردم، بيشتر گوش ميکردم، بهتر نگاهشان ميکردم ...
شايد باورتان نشود، من هنوز هم نميدانم چگونه ميشود ابراز عشق کرد، حتي نميدانم عشق چيست، چه حسيست تنها ميدانم عشق نعمت باشکوهي بود که اگر درون قلبم بود من بهتر از اينها زندگي ميکردم، بهتر از اينها ميمردم .
من نتها ميدانم عشق حس عجيبيست که آدمها را بزرگتر ميکند. درست است که ميگويند با عشق قلب سريعتر ميزند، رنگ آدم بي هوا ميپرد، حس از دست و پاي آدم ميرود اما همانها ميگويند عشق اعجاز زندگيست، کاش من هم از اين معجزه چيزي ميفهميدم ...
کاش همين حالا يکي بيايد تمام ثروت مرا بردارد و به جايش آرام حتي شده به دروغ! درون گوشم زمزمه کند دوستم دارد، کاش يکي بيايد و در اين تنهايي پر از مرگ مرا از تنهايي و تنهايي را از من نجات دهد، بيايد و به من بگويد که روزي مرا دوست داشته است، بگويد بعد از مرگ همواره به خاطرش خواهم ماند، بگويد وقتي تو نباشي چيزي از اين زندگي، چيزي از اين دنيا، از اين روزها کم ميشود .
راستي من کجاي دنيا بودم ؟
آهاي آدمها، کسي مرا يادش هست ؟؟؟
اگر هست تو را به خدا يکي بيايد و در اين دقايق پر از تنهايي به من بگويد که مرا دوست داشته است ...
يادم هست وقتي بيست ساله بودم خيال ميکردم اگر روزي به يک چهلم سرمايه فعليم برسم خوشبخترين و موفقترين مرد دنيا خواهم بود و عجيب است که حالا با داشتن سرمايهاي چهل برابر بيشتر از آنچه فکر ميکردم باز از اين حس زندگي بخش در وجودم خبري نيست.
من در سن 22 سالگي براي اولين بار عاشق شدم. راستش آنوقتها من تنها يک دانشجوي ساده بودم که شغلي و در نتيجه حقوقي هم نداشتم . بعضي وقتها با تمام وجود هوس ميکردم براي دختر موردعلاقهام هديهاي ارزشمند بگيرم تا عشقم را باور کند و کاش آن روزها کسي بود به من ميگفت که راه ابراز عشق خريد کردن نيست که اگر بود محل ابراز عشق دلباختهترين عاشقها، فروشگاهها ميشد !!
کسي چيزي نگفت و من چون هرگز نتوانستم هديهاي ارزشمند بگيرم هرگز هم نتوانستم علاقهام را به آن دختر ابراز کنم و او هم براي هميشه ترکم کرد. روز رفتنش قسم خوردم ديگر تا روزي که ثروتي به دست نياوردم هرگز به دنبال عشقي هم نباشم و بلند هم بر سر قلبم فرياد کشيدم : هيس، از امروز دگر ساکت باش و عجيب که قلبم تا همين امروز هم ساکت مانده است ...
و زندگي جديد من آغاز شد …
من با تمام جديت شروع به اندوختن سرمايه کردم، بايد به خودم و تمام آدمها ثابت ميکردم کسي هستم. شايد براي اثبات کسي بودن راههاي ديگري هم بود که نميدانم چرا آنوقتها به ذهن من نرسيد ...
ديگر حساب روزها و شبها از دستم رفته بود. روزها ميگذشت، جوانيم دور ميشد و به جايش ثروت قدم به قدم به من نزديکتر ميشد، راستش من تنها در پي ثروت نبودم، دلم ميخواست از وراي ثروت به آغوش شهرت هم دست يابم و اينگونه شد، آنچنان اسم و رسمي پيدا کرده بودم که تمام آدمهاي دوروبرم را وادار به احترام ميکرد و من چه خوش خيال بودم، خيال ميکردم آنها دارند به من احترام ميگذارند اما دريغ که احترام آنها به چيز ديگري بود.
آن روزها آنقدر سرم شلوغ بود که اصلا وقت نميکردم در گوشهاي از زنده ماندنم کميزندگي هم بکنم! به هر جا ميرسيدم باز راضي نميشدم بيشتر ميخواستم، به هر پله که ميرسيدم پله بالاتري هم بود و من بالاترش را ميخواستم و اصلا فراموش کرده بودم اينجا که ايستادم همان بهشت آرزوهاي ديروزم بود کمي در اين بهشت بمانم، لذتش را ببرم و بعد يله بعدي، من فقظ شتاب رفتن داشتم حالا قرار بود کي و کجا به چه چيز برسم اين را خودم هم نميدانستم!
اوايل خيلي هم تنها نبودم، آدمهای زيادي بودند که دلشان ميخواست به من نزديکتر باشند، خيليهاشان براي آنچه که داشتم و يکي دو تا هم تنها براي خودم و افسوس و هزاران افسوس که من آن روزها آنقدر وقت نداشتم که اين يکي دو نفر را از انبوه آدمهايي که احاطهام کرده بودند پيدايشان کنم، من هرگز پيدايشان نکردم و آنها هم براي هميشه گم شدند و درست از روز گم شدن آنها تنهايي با تمام تلخيش بر سويم هجوم آورد. من روز به روز ميان انبوه آدمها تنها و تنهاتر ميشدم و خنده دار و شايد گريه دارش اينجاست هيچ کس از تنهايي من خبر نداشت و شايد خيليها هم زير لب زمزمه ميکردند : خداي من، اين دگر چه مرد خوشبختيست! و کاش اينطور بود ...
و باز روزها گذشت، آسايش دوش به دوش زندگيم راه ميرفت و هرگز نفهميدم آرامش اين وسط کجا مانده بود ؟
ايام جواني خيال ميکردم ثروت غول چراغ جادوست که اگر بيايد تمام آرزوها را براورده ميکند و من با هزاران جان کردن آوردمش اما نميدانم چرا آرزوهامرا براورده نکرد ...
کاش در تمام اين سالها تنها چند روز، تنها چند صبح بهاري پابرهنه روي شنهاساحل راه ميرفتم تا غلفلک نرم آن شنهاي خيس روحم را دعوت به آرامش ميکرد.
کاش وقتهايي که برف ميآمد من هم گولهاي از برف ميساختم و يواشکي کسي را نشانه ميگرفتم و بعد از ترس پيدا کردنم تمام راه را بر روي برفها ميدويدم.
کاش بعضي وقتها بي چتر زير باران راه ميرفتم، سوت ميزدم، شعر ميخواندم،
کاش با احساساتم راحتر از اينها بودم، وقتهايي که بغضم ميگرفت يک دل سير گريه ميکردم و وقت شاديم قهقهه خندههايم دنيا را ميگرفت ...
کاش من هم ميتوانستم عشقم را در نگاهم بگنجانم و به زبان چشمهايم عشق را ميگفتم ...
کاش چند روزي از عمرم را هم براي دل آدمها زندگي ميکردم، بيشتر گوش ميکردم، بهتر نگاهشان ميکردم ...
شايد باورتان نشود، من هنوز هم نميدانم چگونه ميشود ابراز عشق کرد، حتي نميدانم عشق چيست، چه حسيست تنها ميدانم عشق نعمت باشکوهي بود که اگر درون قلبم بود من بهتر از اينها زندگي ميکردم، بهتر از اينها ميمردم .
من نتها ميدانم عشق حس عجيبيست که آدمها را بزرگتر ميکند. درست است که ميگويند با عشق قلب سريعتر ميزند، رنگ آدم بي هوا ميپرد، حس از دست و پاي آدم ميرود اما همانها ميگويند عشق اعجاز زندگيست، کاش من هم از اين معجزه چيزي ميفهميدم ...
کاش همين حالا يکي بيايد تمام ثروت مرا بردارد و به جايش آرام حتي شده به دروغ! درون گوشم زمزمه کند دوستم دارد، کاش يکي بيايد و در اين تنهايي پر از مرگ مرا از تنهايي و تنهايي را از من نجات دهد، بيايد و به من بگويد که روزي مرا دوست داشته است، بگويد بعد از مرگ همواره به خاطرش خواهم ماند، بگويد وقتي تو نباشي چيزي از اين زندگي، چيزي از اين دنيا، از اين روزها کم ميشود .
راستي من کجاي دنيا بودم ؟
آهاي آدمها، کسي مرا يادش هست ؟؟؟
اگر هست تو را به خدا يکي بيايد و در اين دقايق پر از تنهايي به من بگويد که مرا دوست داشته است ...
9 ویژگی عجیب آلبرت اینشتین!
9 موضوع شگفت انگيز از زندگي آلبرت انيشتن، كه شما هيچ گاه آنان را نمي دانستيد.همگي ما مي دانيم كه انيشتن اين فرمول[e=mc2] را كشف كرد. اما واقعيت آن است كه چيز هاي كمي در مورد زندگي خصوصي اش مي دانيم .
او با سر بزرگ متولد شد :
وقتي انيشتن به دنيا آمد او خيلي چاق بود و سرش خيلي بزرگ تا آنجايي كه مادر وي تصور مي كرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه هاي طبيعي بازگشت .
اوخیلی دیر زبان باز کرد:یکی دیگر از مشهورترین جنبههای کودکی اینشتین این است که او خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل اینشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی اینشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگها و نظرات آسیب شناسانهای به او نسبت داده میشد.
حافظه اش به خوبي آنچه تصور مي شود نبود :
مطمئنا انيشتن مي توانسته كتابهاي مملو از فرمول و قوانين را حفظ كند،اما براي به ياد آوري چيز هاي معمولي واقعا حافظه ضعيفي داشته است. او يكي از بدترين اشخاص در به ياد آوردن سالروز تولد عزيزان بود و عذر و بهانه اش براي اين فراموشكاري، مختص دانستن آن [تولد ]براي بچه هاي كوچك بود.یا بطور مثال انیشتین سرعت صوت را از حفظ نمیدانست و وقتی از وی دراین مورد سوال میکردند میگفت اینها چیزهایی است که همه آنرا میدانند پس من وقتم را برای دانستن آنها تلف نمیکنم!
او ازداستانهاي علمي-تخيلي متنفر بود :انيشتن از داستانهاي تخيلي بيزار بود. زيرا كه احساس مي كرد ،آنها باعث تغيير درك عامه مردم ازعلم مي شوند و در عوض به آنها توهم باطلي از چيز هايي كه حقيقتا نمي توانند اتفاق بيفتند ميدهد. به بيان او "من هرگزدر مورد آينده فكر نمي كنم،زيراكه آن به زودي مي آيد. به اين دليل او احساس مي كرد كساني كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را مي بينّند بايد تجربه هايشان را براي خود نگه دارند.
او در آزمون ورودي دانشگاه اش رد شددرسال 1895 در سن 17 سالگي،انيشتن كه قطعا يكي از بزرگترين نوابغي است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودي دانشگاه فدرال پلي تكنيك سوييس رد شد. در واقع او بخش علوم ورياضيات را پشت سر گذاشت ولي در بخش هاي باقيمانده، مثل تاريخ و جغرافي رد شد.وقتي كه بعدها از او در اين رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بي نهايت كسل كننده بودند، و او تمايلي براي پاسخ دادن به اين سوالات را در خود آحساس نمي كرد.
علاقه اي به پوشيدن جوراب نداشت :انيشتن در سنين جواني يافته بود كه شصت پا باعث ايجاد سوراخ در جوراب مي شود.سپس تصميم گرفت كه ديگر جوراب به پا نكند و اين عادت تا زمان مرگش ادامه داشت. علاوه بر اين او هرگز براي خوشايند و عدم خوشايند ديگران لباس نمي پوشيد، او عقيده داشت يا مردم اورا مي شناسند و يا نمي شناسند.پس اين مورد قبول واقع شدن[آن هم از روي پوشش] چه اهميتي ميتواند داشته باشد؟
او فقط يكبار رانندگي كرد :انيشتن براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه، از راننده مورد اطمينان اش كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين اورا هدايت مي كرد، بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان،شنوندگان حضور داشت. انيشتن، سخنراني مخصوص به خود را انجام مي داد و بيشتر اوقات راننده اش، بطور دقيقي آنها را حفظ مي كرد. يك روز انيشتن در حالي كه در راه دانشگاه بود، باصداي بلند در ماشين پرسيد:چه كسي احساس خستگي مي كند؟ راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتن سخنراني كند،سپس انيشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند. عدم شباهت آنها مسئله خاصي نبود.انيشتن تنها در يك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهي كه وقتي براي سخنراني داشت، كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانست او را از راننده اصلي تمييز دهد. او قبول كرد، اماكمي ترديد در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از راننده اش پرسيده شود، او چه پاسخي خواهد داد، در درونش داشت. به هر حال سخنراني به نحوي عالي انجام شد، ولي تصور انيشتن درست از آب در آمد.دانشجويان در پايان سخنراني انيتشن جعلي شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در اين حين راننده باهوش گفت "سوالات بقدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ گويد"سپس انيشتن از ميان حضار برخواست وبه راحتي به سوالات پاسخ داد،به حدي كه باعث شگفتي حضار شد.
الهام گر او يك قطب نما بود :انيشتن در سنين نوجواني يك قطب نمابه عنوان هديه تولد از پدرش دريافت كرده بود. وقتي كه او طرز كار قطب نما را مشاهده مي نمود، سعي مي كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام اين كار بسيار شگفت زده شد.بنابر اين تصميم گرفت علت نيروهاي مختلف در طبيعت را درك كند .
راز نهفته در نبوغ او :بعد از مرگ انيشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروي براي تحقيقات برداشته شد. اما اينكار بصورت غير قانوني انجام شد.بعدها پسر انيشتن به او اجازه تحقيقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد. هاروي تكه هايي از مغز انيشتن را براي دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از اين مطالعات دريافت مي شود كه مغز انيشتن در مقايسه با ميانگين متوسط انسانها،مقدار بسيار زيادي سلولهاي گليال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنين مغز انيشتن مقدار كمي چين خوردگي حقيقي موسوم به شيار سيلويوس داشته، كه اين مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهاي عصبي را بايكديگر فراهم مي سازد. علاوه بر اينها مغز او داراي تراكم و چگالي زيادي بوده است و همينطور قطعه آهيانه پاييني داراي توانايي همكاري بيشتر با بخش تجزيه و تحليل رياضيات است.
او با سر بزرگ متولد شد :
وقتي انيشتن به دنيا آمد او خيلي چاق بود و سرش خيلي بزرگ تا آنجايي كه مادر وي تصور مي كرد، فرزندش ناقص است،اما بعد از چند ماه سر و بدن او به اندازه هاي طبيعي بازگشت .
اوخیلی دیر زبان باز کرد:یکی دیگر از مشهورترین جنبههای کودکی اینشتین این است که او خیلی دیرتر از بچههای معمولی صحبت کردن را آغاز کرد. طبق ادعای خود اینشتین، او تا سن سه سالگی حرف زدن را آغاز نکرده بود و بعد از آن هم حتی تا سنین بالاتر از نه سالگی به سختی صحبت میکرد. به دلیل پیشرفت کند کلامی اینشتین، و گرایش او به بیتوجهی به هر موضوعی که در مدرسه برایش خسته کننده بود و در مقابل توجه صرف او به مواردی که برایش جالب بودند باعث شده بود که برخی همچون خدمه منزل اینشتین او را کند ذهن بدانند. البته در زندگی اینشتین، این اولین و آخرین باری نبود که چنین انگها و نظرات آسیب شناسانهای به او نسبت داده میشد.
حافظه اش به خوبي آنچه تصور مي شود نبود :
مطمئنا انيشتن مي توانسته كتابهاي مملو از فرمول و قوانين را حفظ كند،اما براي به ياد آوري چيز هاي معمولي واقعا حافظه ضعيفي داشته است. او يكي از بدترين اشخاص در به ياد آوردن سالروز تولد عزيزان بود و عذر و بهانه اش براي اين فراموشكاري، مختص دانستن آن [تولد ]براي بچه هاي كوچك بود.یا بطور مثال انیشتین سرعت صوت را از حفظ نمیدانست و وقتی از وی دراین مورد سوال میکردند میگفت اینها چیزهایی است که همه آنرا میدانند پس من وقتم را برای دانستن آنها تلف نمیکنم!
او ازداستانهاي علمي-تخيلي متنفر بود :انيشتن از داستانهاي تخيلي بيزار بود. زيرا كه احساس مي كرد ،آنها باعث تغيير درك عامه مردم ازعلم مي شوند و در عوض به آنها توهم باطلي از چيز هايي كه حقيقتا نمي توانند اتفاق بيفتند ميدهد. به بيان او "من هرگزدر مورد آينده فكر نمي كنم،زيراكه آن به زودي مي آيد. به اين دليل او احساس مي كرد كساني كه بطور مثال بشقاب پرنده ها را مي بينّند بايد تجربه هايشان را براي خود نگه دارند.
او در آزمون ورودي دانشگاه اش رد شددرسال 1895 در سن 17 سالگي،انيشتن كه قطعا يكي از بزرگترين نوابغي است،كه تا كنون متولد شده،در آزمون ورودي دانشگاه فدرال پلي تكنيك سوييس رد شد. در واقع او بخش علوم ورياضيات را پشت سر گذاشت ولي در بخش هاي باقيمانده، مثل تاريخ و جغرافي رد شد.وقتي كه بعدها از او در اين رابطه سوال شد؛او گفت:آنها بي نهايت كسل كننده بودند، و او تمايلي براي پاسخ دادن به اين سوالات را در خود آحساس نمي كرد.
علاقه اي به پوشيدن جوراب نداشت :انيشتن در سنين جواني يافته بود كه شصت پا باعث ايجاد سوراخ در جوراب مي شود.سپس تصميم گرفت كه ديگر جوراب به پا نكند و اين عادت تا زمان مرگش ادامه داشت. علاوه بر اين او هرگز براي خوشايند و عدم خوشايند ديگران لباس نمي پوشيد، او عقيده داشت يا مردم اورا مي شناسند و يا نمي شناسند.پس اين مورد قبول واقع شدن[آن هم از روي پوشش] چه اهميتي ميتواند داشته باشد؟
او فقط يكبار رانندگي كرد :انيشتن براي رفتن به سخنراني ها و تدريس در دانشگاه، از راننده مورد اطمينان اش كمك مي گرفت. راننده وي نه تنها ماشين اورا هدايت مي كرد، بلكه هميشه در طول سخنراني ها در ميان،شنوندگان حضور داشت. انيشتن، سخنراني مخصوص به خود را انجام مي داد و بيشتر اوقات راننده اش، بطور دقيقي آنها را حفظ مي كرد. يك روز انيشتن در حالي كه در راه دانشگاه بود، باصداي بلند در ماشين پرسيد:چه كسي احساس خستگي مي كند؟ راننده اش پيشنهاد داد كه آنها جايشان را عوض كنند و او جاي انيشتن سخنراني كند،سپس انيشتن بعنوان راننده او را به خانه بازگرداند. عدم شباهت آنها مسئله خاصي نبود.انيشتن تنها در يك دانشگاه استاد بود، و در دانشگاهي كه وقتي براي سخنراني داشت، كسي او را نمي شناخت و طبعا نمي توانست او را از راننده اصلي تمييز دهد. او قبول كرد، اماكمي ترديد در مورد اينكه اگر پس از سخنراني سوالات سختي از راننده اش پرسيده شود، او چه پاسخي خواهد داد، در درونش داشت. به هر حال سخنراني به نحوي عالي انجام شد، ولي تصور انيشتن درست از آب در آمد.دانشجويان در پايان سخنراني انيتشن جعلي شروع به مطرح كردن سوالات خود كردند. در اين حين راننده باهوش گفت "سوالات بقدري ساده هستند كه حتي راننده من نيز مي تواند به آنها پاسخ گويد"سپس انيشتن از ميان حضار برخواست وبه راحتي به سوالات پاسخ داد،به حدي كه باعث شگفتي حضار شد.
الهام گر او يك قطب نما بود :انيشتن در سنين نوجواني يك قطب نمابه عنوان هديه تولد از پدرش دريافت كرده بود. وقتي كه او طرز كار قطب نما را مشاهده مي نمود، سعي مي كرد طرز كار آن را درك كند. او بعد از انجام اين كار بسيار شگفت زده شد.بنابر اين تصميم گرفت علت نيروهاي مختلف در طبيعت را درك كند .
راز نهفته در نبوغ او :بعد از مرگ انيشتن در 1955 مغز او توسط توماس تولتز هاروي براي تحقيقات برداشته شد. اما اينكار بصورت غير قانوني انجام شد.بعدها پسر انيشتن به او اجازه تحقيقات در مورد هوش فوق العاده پدرش را داد. هاروي تكه هايي از مغز انيشتن را براي دانشمندان مختلف در سراسر جهان فرستاد. از اين مطالعات دريافت مي شود كه مغز انيشتن در مقايسه با ميانگين متوسط انسانها،مقدار بسيار زيادي سلولهاي گليال كه مسئول ساخت اطلاعات هستند داشته است.همچنين مغز انيشتن مقدار كمي چين خوردگي حقيقي موسوم به شيار سيلويوس داشته، كه اين مسئله امكان ارتباط آسان تر سلولهاي عصبي را بايكديگر فراهم مي سازد. علاوه بر اينها مغز او داراي تراكم و چگالي زيادي بوده است و همينطور قطعه آهيانه پاييني داراي توانايي همكاري بيشتر با بخش تجزيه و تحليل رياضيات است.
اختلاف برانگیزترین جملات میان زن و شوهرها
جملاتی هست که موجب شعله ور شدن اختلافات خانوادگی میشود. بسیاری ازمردها اصرار عجیبی در پرسیدن این پرسش دارند که "چه چیزی برای خوردن داریم"؟ غافل از اینکه با این سوال همسر خود را در آستانه خشم شدید قرار میدهند.
به نقل از یک هفته نامه آلمانی یک نظرسنجی نشان میدهد دو سوم زنان معتقدند چنین جملهای عصبانی کنندهترین جمله شوهرها در برابر همسرانشان است. اما نمونه چنین جملهای در مورد مردان نیز وجود دارد. "سرعتت را کم کن" و یا "آهسته تر رانندگی کن" اختلاف برانگیزترین جملهای است که زنان در برابر مردها به کار میبرند.
نظرسنجی مجله زنان "بلا" نیز از میان 1051 زن بین 35 تا 60 سال همچنین حاکی است 57 درصد پاسخ دهندگان معتقدند جمله "من که نمیتوانم مراقب همه چیز باشم" دومین جملهای است که بیشترین میزان خشم را در میان زنان برمیانگیزد. بر این اساس جمله عصبانی کننده دیگر که 54 درصد آراء زنان را به خود اختصاص داده جمله"دختر تو است دیگر" است. یک سایت ویژه مسائل خانواده نیز نظرسنجی مشابهی را درمیان مردان انجام داده که بدترین جملات زنان را که موجب خشم همسرانشان میشود، مشخص کرده است. این جملات اگر چه در ابتدا ساده به نظر میرسند اما تاثیر زیادی بر مردها دارند. مانند این جمله که "چطور بودم؟" که در نظر 80 درصد مردان پاسخ دادن به آن غیرممکن است.
پرسش دیگر زنان که موجب خشم 47 درصد مردان میشود سوالی است که به وزن و ظاهر آنان بازمیگردد: "یک کم چاق شدهای". اما در هر حال تعداد سوالاتی که میتواند یک زن را خشمگین کند بیشتر از جملاتی است که قادر به عصبانی کردن یک مرد است. بعنوان مثال گفتن جملاتی مانند: "اینقدرآهسته رانندگی نکن"، "آیا باید همه چیز را برای دوستانت تعریف کنی؟"، "بازهم یک کفش جدید خریدی؟" و نظیر آن از سوی مردها میتواند به آتش اختلافات آنها با همسرانشان دامن بزند. از همین رو این هفته نامه به مردها توصیه میکند از پرسیدن سوالات بیجا! خودداری کرده و به زندگی خود ادامه دهند.
اگر چنين هستيد، صبر كنيد و ازدواج نكنيد
1ـ اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود، مسئوليت كاري را به عهده نميگيريد يا در مسئوليت محوله تعلل ميورزيد.
2ـ اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (كه به نظر شما غير منطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي كننده نداريد و نتوانستهايد تعامل قابل قبولي ايجاد نماييد.
3ـ اگر در زندگي، مرتب شغل خود را عوض كردهايد، با دوستان زيادي به خاطر مشكلاتي قطع رابطه نمودهايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترك تحصيل كردهايد، علايق خود را نيمه كاره رها كردهايد و ثبات فكري، احساسي و رفتاري نداريد.
4ـ اگر تصور ميكنيد افكار، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير ميدهيد.
5ـ اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي كه در زندگي مشتركتان در آينده با هيچ گونه مشكلي مواجه نشويد.
6ـ اگر در پي كسب لذت و علايق خود، كارها و مسئوليتهايتان بر دوش ديگران قرار ميگيرد.
7ـ اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي ميگيريد و قادر به درك افكار، احساس و رفتار ديگران نيستيد.
8ـ اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نميبينيد.
9ـ اگر تاكنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتارهاي شما ايجاد نشده است.
10ـ اگر مسائل كاري شما مانع ارتباط دوستانه و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده (خانواده پدری) ميشود يا مسائل و مشكلات شخصي شما در تمام حوزههاي زندگيتان تاثير ميگذارد و در هم تنيده ميگردد.
11ـ اگر به هيچ وجه قادر به تغيير برنامههاي از قبل طراحي شده خود نيستيد (حتي اگر شرايط تغيير كند) و بسيار متعصب، خشك و غير قابل انعطاف هستيد.
12ـ اگر قادر به درك احساسات، رفتار و افكار خانواده، دوستان و همكارانتان (كه متفاوت از شما عمل ميكنند) نميباشيد.
13ـ اگر بيشتر به جاي گوش كردن، صحبت ميكنيد و بيشتر از آنكه سعي كنيد ديگران را بفهميد، سعي داريد كه ديگران شما را درك كنند.
14ـ اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفاً هيجانات، شما را به سويي ميكشاند و قادر به تعويق انداختن خواستههايتان نيستيد.
15ـ اگر براي رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامهاي نداريد و منفعلانه و واكنشي نسبت به ديگران عكس العمل نشان ميدهيد.
16- اگر عادت داريد به جاي حل مشكلات از آنها فرار كنيد يا اجتناب بورزيد يا واكنش شما به مسائل، بي تفاوتي است
تجلی ناز و نیاز در زن و مرد
ویژگی طبیعی و فطری زن بر « ناز» است و مرد بر « نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم میباشد. شهید مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد میگوید:
«طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است« که در«غریزه مرد نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه» قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او (نمیخواهد بنده بخرد). منتهای هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود بکشاند.» آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد زن توانسته مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد، وضعی رمانتیک به وجود آورد. مجنونها را به دنبال لیلیها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد میدهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت میدهند. میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریدهها حکومت میکند، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریدهای وظیفه خاصی را باید ایفا کند، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده است.
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و همنشینیهای دوستانه بین زن و مرد دادهاند، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمردهاند، برای این است که عرضه زن و زیباییهایش در جامعه، بیضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای مناسب و در چارچوبهای مشروع نتوانند از زیباییهای زن بهره گیرند تا هر گاه با زنی ازدواج کردند، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند. حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی میگوید:
حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند (و ندوند)، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و میگوید:
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بینیازی و استغنا نشان میداده است ...
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر «ناز» و مرد را به عنوان مصداق « نیاز » آفریده، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.
چرا همسر خود را عاشقانه دوست نداريم ؟
آيا تا به حال اين سؤال را از يكديگر يا از خود پرسيدهايم؟ اگر هم پرسيده شده جواب شما چه بوده است؟ به تعدادي از جوابهاي احتمالي زير توجه كنيد:
خسته و كوفته از كار روزانه، فرصت نداريم،رسيدگي به امور منزل، درس و مشق بچهها، پرداخت انواع قسط و بدهي، ايستادن در انواع صف،عادت نكردهايم و با اين چيزها خو نگرفتهايم و از اول زندگي براي خودمان چنين چيزي به نام عشق و عاشقي را تعريف نكردهايم، به ما اين چيزها را ياد ندادهاند( ما نه پدرمان عاشق مادرمان بوده و نه مادرمان اين قبيل مسائل را به ما آموخته است و هزار جور گرفتاري ديگر. اين درحالي است كه خيلي از خانوادهها در روابط زناشويي همواره از يك نگراني و يا يك اتفاق بد كه ممكن است از سوي همسرشان پديد آيد رنج برده بهطوري كه روابط دوستانهشان را تهديد ميكند. انگار كه اين حالت مانند يك كابوس همواره آنان را تهديد و يا تعقيب ميكند. در حالي كه زن و مرد در ابراز عشق و محبت نسبت به هم بايستي خالص، مداوم و بيپرده باشند. اما عشق چيست؟ شما چه مفهومي از عشق در ذهن خود داريد و در فكر شما معني عشق چيست؟
شايد بتوان عشق را اينگونه تعريف كرد:
ع = علاقه، ش = شديد، ق = قلبي
در نتيجه عشق يعني علاقه شديد قلبي. بياييد اين علاقه شديد قلبي را در خود زنده نگه داريم. بد نيست در اينجا يك مدل خوب و ساده را از نوع نگاه و نگرشمان نسبت به ازدواج، زندگي و مرگ برايتان بياورم. توجه كنيد:
انتخاب همسر، عاقلانه
زندگي زناشويي، عاشقانه
ده راه برای بهبودی از ناراحتی و بی حوصلگی
بی حوصلگی میتواند همه روزتان را خراب کند. برای غلبه بر ناراحتی و بی حوصلگی از چه تکنیکهایی استفاده میکنید؟ ما به شما توصیه میکنیم که لیستی از کارهایی که در مواقع بیحوصلگی به بهبود روحیه تان کمک میکند، جمع آوری نمایید. در زیر یک نمونه از این لیست راب رایتان آورده ایم.
1. چیزی یا کسی که خوشحالتان میکند را به خاطر آورید و درمورد آن خیالپردازی کنید. میتواند کسی باشد که دوستش دارید یا یک سفر یا محل خاص که بوده اید یا میخواهید بروید. من خودم نشستن در ساحل اقیانوس و گوش دادن به موسیقی را خیلی دوست دارم. چند سال پیش به همراه دخترم در چنین محلی بودیم که چندین روز در آنجا به اتفاق هم غروب خورشید را تماشا کردیم. کافههای کنار ساحل موسیقیهای خیلی خوبی هم اجرا میکردند. این محلی است که من بارها در خیالم یادش را زنده کرده ام.
2. چیزی یا کسی را پیدا کنید که از او ممنون و سپاسگذارید و بعد از قدرشناسی را به خودتان یا به او ابراز کنید. چه چیز باعث میشود که یک روز عادی به یک روز خاص تبدیل شود؟ تماشای غروب خورشید، اسکی کردن در کوهها یا تشخیص سلامت جسمیتان توسط پزشک؟ کمی به دور و برتان نگاه کنید.
3. به چیزهایی که نادیده میگرفتید، دقت کنید. آخرین باری که یک کتاب داستان خوب خوانید کی بود؟ یا آخری باری که کنار شومینه نشستید یا روغن ماشینتان را عوض کردید؟ کاری را پیدا کنید که باید انجام دهید و انجامش دهید.
4. در زمان حال زندگی کنید. با تمرکز روی فعالیتهایی که بدون فکر انجام میدهید، مثل خوردن، حمام کردن، راه رفتن و ... دنیا را تحسین کنید. حس خوب دوش گرفتن، نرمی زمین زیر پایتان را موقع راه رفتن یا آرامش غذاخوردن در سکوت را حس و لمس کنید.
5. کمی ورزش کنید. برای پیاده روی، دوپرخه سواری یا دویدن بروید. یک مربی ورزش داشتم که برای تغییر حال و هوای خود از توپهای بزرگ ورزشی استفاده میکرد. پریدن روی توپ باعث میشد که همه چیز را فراموش کرده و دیگر به ناراحتیها فکر نکند.
6. کمی استراحت کرده و یک فنجان چای بنوشید. 15 دقیقه در آرامش بنشینید. ذهنتان را از همه چیز خالی کنید. اکثر اوقات سکوت برای عوض کردن روحیه تان کافی است.
7. به موسیقی شد گوش کنید. موسیقی شاد همشه خنده روی لبهای من میآورد. به شما چه نوع موسیقی آرامش میدهد؟
8. برای تجدید قوا یک محل خاص پیدا کنید. نشستن کنار ساحل، رفتن به کوهستان یا جنگل. در تابستان بهترین مکان کنار دریاست. من خودم تماشای امواج دریا را خیلی دوست دارم. رسیدن به گل و گیاههای باغچه هم خیلی روحیه من را عوض میکند.
9. به بازی کردن یک بچه نگاه کنید. ببینید که چقدر درگیر زمان حال هستند و فقط به همان لحظه فکر میکنند. به آنها ملحق شوید. من اخیراً خانواده ای را به خانه ام دعوت کردم که دو بچه کوچک داشتند. تماشای این بچهها موقع بازی کردن واقعاً حس نشاط به من میداد. طوری که با خندههایشان من هم از ته دل میخندیدم.
10. آهنگ مورد علاقه تان را بخوانید. من خودم هیچوقت موقع خواندن احساس ناراحتی و بیحوصلگی نمیکنم
از کجا بدانیم فرد خواستگار قسمت ماست ؟
قسمت هر شخصی را خودش رقم میزند و این گونه نیست که چون قسمت ما چنین است پس مجبوریم هر خواستگاری را بپذیریم. بلکه باید با مطالعه و تحقیق انتخاب نموده و پاسخ مثبت یا منفی داد. خداوند نیرویعقل را به آدمی بخشیده است تا در پرتو آن راه را از چاه تشخیص و خطا را از صواب باز شناسد و با وجود عقل است که ثواب و عقاب و کیفر نمودن معنا و مفهوم پیدا میکند. اگر قرار بر این باشد هر آدمی عقل خود را به کناری نهد پس تفاوت انسان با حیوان چیست؟ آدمی به میزان به کارگیری عقل خود به زندگی انسانی نزدیک میشود و از زندگی حیوانی دور میگردد، حال ازدواج و انتخاب همسر یکی از هزاران کار و تصمیمی است که آدمی باید بر اساس نیروی عقل و خرد خویش در مورد آن اقدام کند و ما مسؤول اعمال خود هستیم و اگر بدون تأمل و تعقلاقدام به عملی کنیم و بعد به بلا و آفت و مصیبتی گرفتار شویم باید در برابر رسول ظاهر و باطنی پاسخگو باشیم و نمیتوانیم بگوئیم قسمت چنین بوده است.
بنابراین هر کاری از جمله ازدواج را باید بر اساس راهنمائی و تشخیص عقل انجام دهیم بعد از آن که دقت نموده و بر اساس تشخیص عقل سلیم و تدبیر صحیح اقدام نمودیم هر چند از خیر و شر رخ دهد و پیش آید و اگر این را همان قسمت بدانیم، عیبی ندارد و الاّ کار بی تدبیر و فارغ از پشتوانه فکری جهالت و نادانی است. لذا در مورد خواستگاران خود بر اساس تدبیر و تفکّر تصمیم بگیرید و حتی ازنظرات مشورتی دیگران استفاده کنید تا به حق و مصلحت دست یابید و در برابر خدا و وجدان خود سرفراز باشید و از خطاهای نهانی در امان بمانید
به نقل از یک هفته نامه آلمانی یک نظرسنجی نشان میدهد دو سوم زنان معتقدند چنین جملهای عصبانی کنندهترین جمله شوهرها در برابر همسرانشان است. اما نمونه چنین جملهای در مورد مردان نیز وجود دارد. "سرعتت را کم کن" و یا "آهسته تر رانندگی کن" اختلاف برانگیزترین جملهای است که زنان در برابر مردها به کار میبرند.
نظرسنجی مجله زنان "بلا" نیز از میان 1051 زن بین 35 تا 60 سال همچنین حاکی است 57 درصد پاسخ دهندگان معتقدند جمله "من که نمیتوانم مراقب همه چیز باشم" دومین جملهای است که بیشترین میزان خشم را در میان زنان برمیانگیزد. بر این اساس جمله عصبانی کننده دیگر که 54 درصد آراء زنان را به خود اختصاص داده جمله"دختر تو است دیگر" است. یک سایت ویژه مسائل خانواده نیز نظرسنجی مشابهی را درمیان مردان انجام داده که بدترین جملات زنان را که موجب خشم همسرانشان میشود، مشخص کرده است. این جملات اگر چه در ابتدا ساده به نظر میرسند اما تاثیر زیادی بر مردها دارند. مانند این جمله که "چطور بودم؟" که در نظر 80 درصد مردان پاسخ دادن به آن غیرممکن است.
پرسش دیگر زنان که موجب خشم 47 درصد مردان میشود سوالی است که به وزن و ظاهر آنان بازمیگردد: "یک کم چاق شدهای". اما در هر حال تعداد سوالاتی که میتواند یک زن را خشمگین کند بیشتر از جملاتی است که قادر به عصبانی کردن یک مرد است. بعنوان مثال گفتن جملاتی مانند: "اینقدرآهسته رانندگی نکن"، "آیا باید همه چیز را برای دوستانت تعریف کنی؟"، "بازهم یک کفش جدید خریدی؟" و نظیر آن از سوی مردها میتواند به آتش اختلافات آنها با همسرانشان دامن بزند. از همین رو این هفته نامه به مردها توصیه میکند از پرسیدن سوالات بیجا! خودداری کرده و به زندگی خود ادامه دهند.
اگر چنين هستيد، صبر كنيد و ازدواج نكنيد
1ـ اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود، مسئوليت كاري را به عهده نميگيريد يا در مسئوليت محوله تعلل ميورزيد.
2ـ اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (كه به نظر شما غير منطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي كننده نداريد و نتوانستهايد تعامل قابل قبولي ايجاد نماييد.
3ـ اگر در زندگي، مرتب شغل خود را عوض كردهايد، با دوستان زيادي به خاطر مشكلاتي قطع رابطه نمودهايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترك تحصيل كردهايد، علايق خود را نيمه كاره رها كردهايد و ثبات فكري، احساسي و رفتاري نداريد.
4ـ اگر تصور ميكنيد افكار، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير ميدهيد.
5ـ اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي كه در زندگي مشتركتان در آينده با هيچ گونه مشكلي مواجه نشويد.
6ـ اگر در پي كسب لذت و علايق خود، كارها و مسئوليتهايتان بر دوش ديگران قرار ميگيرد.
7ـ اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي ميگيريد و قادر به درك افكار، احساس و رفتار ديگران نيستيد.
8ـ اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نميبينيد.
9ـ اگر تاكنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتارهاي شما ايجاد نشده است.
10ـ اگر مسائل كاري شما مانع ارتباط دوستانه و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده (خانواده پدری) ميشود يا مسائل و مشكلات شخصي شما در تمام حوزههاي زندگيتان تاثير ميگذارد و در هم تنيده ميگردد.
11ـ اگر به هيچ وجه قادر به تغيير برنامههاي از قبل طراحي شده خود نيستيد (حتي اگر شرايط تغيير كند) و بسيار متعصب، خشك و غير قابل انعطاف هستيد.
12ـ اگر قادر به درك احساسات، رفتار و افكار خانواده، دوستان و همكارانتان (كه متفاوت از شما عمل ميكنند) نميباشيد.
13ـ اگر بيشتر به جاي گوش كردن، صحبت ميكنيد و بيشتر از آنكه سعي كنيد ديگران را بفهميد، سعي داريد كه ديگران شما را درك كنند.
14ـ اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفاً هيجانات، شما را به سويي ميكشاند و قادر به تعويق انداختن خواستههايتان نيستيد.
15ـ اگر براي رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامهاي نداريد و منفعلانه و واكنشي نسبت به ديگران عكس العمل نشان ميدهيد.
16- اگر عادت داريد به جاي حل مشكلات از آنها فرار كنيد يا اجتناب بورزيد يا واكنش شما به مسائل، بي تفاوتي است
تجلی ناز و نیاز در زن و مرد
ویژگی طبیعی و فطری زن بر « ناز» است و مرد بر « نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم میباشد. شهید مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد میگوید:
«طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است« که در«غریزه مرد نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه» قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او (نمیخواهد بنده بخرد). منتهای هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود بکشاند.» آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد زن توانسته مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد، وضعی رمانتیک به وجود آورد. مجنونها را به دنبال لیلیها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد میدهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت میدهند. میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریدهها حکومت میکند، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریدهای وظیفه خاصی را باید ایفا کند، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده است.
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و همنشینیهای دوستانه بین زن و مرد دادهاند، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمردهاند، برای این است که عرضه زن و زیباییهایش در جامعه، بیضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای مناسب و در چارچوبهای مشروع نتوانند از زیباییهای زن بهره گیرند تا هر گاه با زنی ازدواج کردند، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند. حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی میگوید:
حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند (و ندوند)، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و میگوید:
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بینیازی و استغنا نشان میداده است ...
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر «ناز» و مرد را به عنوان مصداق « نیاز » آفریده، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.
چرا همسر خود را عاشقانه دوست نداريم ؟
آيا تا به حال اين سؤال را از يكديگر يا از خود پرسيدهايم؟ اگر هم پرسيده شده جواب شما چه بوده است؟ به تعدادي از جوابهاي احتمالي زير توجه كنيد:
خسته و كوفته از كار روزانه، فرصت نداريم،رسيدگي به امور منزل، درس و مشق بچهها، پرداخت انواع قسط و بدهي، ايستادن در انواع صف،عادت نكردهايم و با اين چيزها خو نگرفتهايم و از اول زندگي براي خودمان چنين چيزي به نام عشق و عاشقي را تعريف نكردهايم، به ما اين چيزها را ياد ندادهاند( ما نه پدرمان عاشق مادرمان بوده و نه مادرمان اين قبيل مسائل را به ما آموخته است و هزار جور گرفتاري ديگر. اين درحالي است كه خيلي از خانوادهها در روابط زناشويي همواره از يك نگراني و يا يك اتفاق بد كه ممكن است از سوي همسرشان پديد آيد رنج برده بهطوري كه روابط دوستانهشان را تهديد ميكند. انگار كه اين حالت مانند يك كابوس همواره آنان را تهديد و يا تعقيب ميكند. در حالي كه زن و مرد در ابراز عشق و محبت نسبت به هم بايستي خالص، مداوم و بيپرده باشند. اما عشق چيست؟ شما چه مفهومي از عشق در ذهن خود داريد و در فكر شما معني عشق چيست؟
شايد بتوان عشق را اينگونه تعريف كرد:
ع = علاقه، ش = شديد، ق = قلبي
در نتيجه عشق يعني علاقه شديد قلبي. بياييد اين علاقه شديد قلبي را در خود زنده نگه داريم. بد نيست در اينجا يك مدل خوب و ساده را از نوع نگاه و نگرشمان نسبت به ازدواج، زندگي و مرگ برايتان بياورم. توجه كنيد:
انتخاب همسر، عاقلانه
زندگي زناشويي، عاشقانه
ده راه برای بهبودی از ناراحتی و بی حوصلگی
بی حوصلگی میتواند همه روزتان را خراب کند. برای غلبه بر ناراحتی و بی حوصلگی از چه تکنیکهایی استفاده میکنید؟ ما به شما توصیه میکنیم که لیستی از کارهایی که در مواقع بیحوصلگی به بهبود روحیه تان کمک میکند، جمع آوری نمایید. در زیر یک نمونه از این لیست راب رایتان آورده ایم.
1. چیزی یا کسی که خوشحالتان میکند را به خاطر آورید و درمورد آن خیالپردازی کنید. میتواند کسی باشد که دوستش دارید یا یک سفر یا محل خاص که بوده اید یا میخواهید بروید. من خودم نشستن در ساحل اقیانوس و گوش دادن به موسیقی را خیلی دوست دارم. چند سال پیش به همراه دخترم در چنین محلی بودیم که چندین روز در آنجا به اتفاق هم غروب خورشید را تماشا کردیم. کافههای کنار ساحل موسیقیهای خیلی خوبی هم اجرا میکردند. این محلی است که من بارها در خیالم یادش را زنده کرده ام.
2. چیزی یا کسی را پیدا کنید که از او ممنون و سپاسگذارید و بعد از قدرشناسی را به خودتان یا به او ابراز کنید. چه چیز باعث میشود که یک روز عادی به یک روز خاص تبدیل شود؟ تماشای غروب خورشید، اسکی کردن در کوهها یا تشخیص سلامت جسمیتان توسط پزشک؟ کمی به دور و برتان نگاه کنید.
3. به چیزهایی که نادیده میگرفتید، دقت کنید. آخرین باری که یک کتاب داستان خوب خوانید کی بود؟ یا آخری باری که کنار شومینه نشستید یا روغن ماشینتان را عوض کردید؟ کاری را پیدا کنید که باید انجام دهید و انجامش دهید.
4. در زمان حال زندگی کنید. با تمرکز روی فعالیتهایی که بدون فکر انجام میدهید، مثل خوردن، حمام کردن، راه رفتن و ... دنیا را تحسین کنید. حس خوب دوش گرفتن، نرمی زمین زیر پایتان را موقع راه رفتن یا آرامش غذاخوردن در سکوت را حس و لمس کنید.
5. کمی ورزش کنید. برای پیاده روی، دوپرخه سواری یا دویدن بروید. یک مربی ورزش داشتم که برای تغییر حال و هوای خود از توپهای بزرگ ورزشی استفاده میکرد. پریدن روی توپ باعث میشد که همه چیز را فراموش کرده و دیگر به ناراحتیها فکر نکند.
6. کمی استراحت کرده و یک فنجان چای بنوشید. 15 دقیقه در آرامش بنشینید. ذهنتان را از همه چیز خالی کنید. اکثر اوقات سکوت برای عوض کردن روحیه تان کافی است.
7. به موسیقی شد گوش کنید. موسیقی شاد همشه خنده روی لبهای من میآورد. به شما چه نوع موسیقی آرامش میدهد؟
8. برای تجدید قوا یک محل خاص پیدا کنید. نشستن کنار ساحل، رفتن به کوهستان یا جنگل. در تابستان بهترین مکان کنار دریاست. من خودم تماشای امواج دریا را خیلی دوست دارم. رسیدن به گل و گیاههای باغچه هم خیلی روحیه من را عوض میکند.
9. به بازی کردن یک بچه نگاه کنید. ببینید که چقدر درگیر زمان حال هستند و فقط به همان لحظه فکر میکنند. به آنها ملحق شوید. من اخیراً خانواده ای را به خانه ام دعوت کردم که دو بچه کوچک داشتند. تماشای این بچهها موقع بازی کردن واقعاً حس نشاط به من میداد. طوری که با خندههایشان من هم از ته دل میخندیدم.
10. آهنگ مورد علاقه تان را بخوانید. من خودم هیچوقت موقع خواندن احساس ناراحتی و بیحوصلگی نمیکنم
از کجا بدانیم فرد خواستگار قسمت ماست ؟
قسمت هر شخصی را خودش رقم میزند و این گونه نیست که چون قسمت ما چنین است پس مجبوریم هر خواستگاری را بپذیریم. بلکه باید با مطالعه و تحقیق انتخاب نموده و پاسخ مثبت یا منفی داد. خداوند نیرویعقل را به آدمی بخشیده است تا در پرتو آن راه را از چاه تشخیص و خطا را از صواب باز شناسد و با وجود عقل است که ثواب و عقاب و کیفر نمودن معنا و مفهوم پیدا میکند. اگر قرار بر این باشد هر آدمی عقل خود را به کناری نهد پس تفاوت انسان با حیوان چیست؟ آدمی به میزان به کارگیری عقل خود به زندگی انسانی نزدیک میشود و از زندگی حیوانی دور میگردد، حال ازدواج و انتخاب همسر یکی از هزاران کار و تصمیمی است که آدمی باید بر اساس نیروی عقل و خرد خویش در مورد آن اقدام کند و ما مسؤول اعمال خود هستیم و اگر بدون تأمل و تعقلاقدام به عملی کنیم و بعد به بلا و آفت و مصیبتی گرفتار شویم باید در برابر رسول ظاهر و باطنی پاسخگو باشیم و نمیتوانیم بگوئیم قسمت چنین بوده است.
بنابراین هر کاری از جمله ازدواج را باید بر اساس راهنمائی و تشخیص عقل انجام دهیم بعد از آن که دقت نموده و بر اساس تشخیص عقل سلیم و تدبیر صحیح اقدام نمودیم هر چند از خیر و شر رخ دهد و پیش آید و اگر این را همان قسمت بدانیم، عیبی ندارد و الاّ کار بی تدبیر و فارغ از پشتوانه فکری جهالت و نادانی است. لذا در مورد خواستگاران خود بر اساس تدبیر و تفکّر تصمیم بگیرید و حتی ازنظرات مشورتی دیگران استفاده کنید تا به حق و مصلحت دست یابید و در برابر خدا و وجدان خود سرفراز باشید و از خطاهای نهانی در امان بمانید
شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۷
23 نکته برای سحرخیزی
جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید.در ادامه ی این مقاله ۲۳ نکته برای رسیدن به این عادت ذکر شده بود که در نوع خودشان جالب هستند و به نظرم اگر کسی اراده کافی داشته باشد می تواند به این نکات این عادت بسیار خوب و مفید را در خود ایجاد کند:۱) محیط خوابتان را برای بیدار شدن مساعد کنید:جایی که در آن می خوابید و صبح قرار است در آن بیدار شوید خودش می تواند یک عامل برای سحر خیزی باشد هر چند این عامل در افراد مختلف متغیر است اما مثلا داشتن یک اتاق خواب منظم و مرتب و تمیز می تواند بسیار در سحرخیز بودن شما موثر باشد و نظم این اتاق سبب شود که شما احساس کنید سر زمانی که با خود قرار گذاشته اید باید از خواب بیدار شوید.۲) به اندازه کافی بخوابید:این یکی از عوامل اصلی است که سبب می شود افراد با زود از خواب بیدار شدن مشکل داشته باشند، در اصل داشتن خواب کافی زود بیدار شدن از خواب را چندین بار آسان تر میکند.این بدان معنی است که بایستی کمی با خودتان برای رفتن به موقع به رختخواب جدال کنید و سعی کنید بر نگرانی از دست دادن ساعات انتهایی شب و بعضا نیمه شب پایان دهید و البته جای نگرانی هم نیست می توانید این ساعات را با سحر خیزی در فردا صبح به دست بیاورید.۳) کارهای روز بعدتان را در شب قبلش مشخص کنید:نوشتن و یادداشت کردن کارهای مهمی که قرار است صبح بعد از بیدار شدن از خواب انجام دهید می تواند اراده شما را در سحرخیزی و شروع بی درنگ روزمرگی تان محکم تر کند. هر چه اراده قوی تری داشته باشید راحت تر می توانید سحر خیز شوید.۴) در رختخواب مطالعه نکنید:گذارندان چندین دقیقه در رختخواب و سعی در آرام کردن فکرتان و بدنتان بدن شما را متوجه میسازد که زمان خواب فرا رسیده است، با تمرین در این زمینه می توانید کم کم با ورود به رختخواب در کمتر از ۱۰ دقیقه به خواب بروید که البته هدف اصلی هم همین است پرداختن به کارهای جنبی مثل کتاب خواندن و غیره بیشتر باعث به هم ریختگی فکر و طولانی شدن زمان فرو رفتن به خواب خواهند شد.۵) بلافاصله قبل از خواب چیزی نخورید:اگر در فاصله ی زمانی کمتر از دو ساعت به خوابیدن چیزی بخورید و بعد به رختخواب بروید بدن شما درگیر هضم غذا خواهد بود و این امر می تواند در خواب شما اختلال ایجاد کند و یا اصلا زمان به خواب رفتنتان را طولانی کند.۶) استرس را در خودتان از بین ببرید:استرس یکی از مواردی هست که همیشه سبب کم خوابی می شود، می توان استرس را با تمرینات ویژه ی یوگا یا سعی بر کنترل نحوه ی تنفس و سایر موارد قبل از رفتن به رختخواب کاهش داد.۷) به خودتان جایزه بدهید:همیشه قرار نیست با این تفکر از خواب بیدار شوید که مثلا کلی کار دارید، می توانید برای خودتان در صورتی که زود از خواب بیدار شوید مواردی را به عنوان جایزه تعیین کنید، مثلا دیدن یک برنامه ی تلویزیونی صبحگاهی مورد علاقه، خوردن صبحانه یی خاص یا خوردن یک بستنی در شروع صبح یا هر چیز دیگری که می تواند برای بیدار شدن و ترک سریع رختخواب در صبح زود به شما انگیزه بدهد.۸) نرمش های صبحگاهی:قدری نرمش و یا ورزش خاص در شروع صبح میتواند بسیار مفید باشد، سبب گردش بهتر خون در بدن شود شما را در شروع صبح شاداب تر نماید و در نهایت روزتان را به بهترین شکل ممکن شروع کنید.۹) در رختخواب به خودتان برای بیدار شدن دروغ نگوئید:همیشه سعی کنید بلافاصله بعد از بیدار شدن رختخواب خودتان را ترک کنید، اینکه مثلا ۱۰ یا ۲۰ دقیقه ی دیگر از جایم بلند خواهم شد در حالی که بیدار شده اید اصلا به شما کمکی نخواهد کرد و هر چه بیشتر در زمانی که بیدار شده اید در رختخواب بمانید بدنتان تمایلش برای بازگشت به خواب عمیق بیشتر می شود.۱۰) با پنجره های باز بخوابید:هوای تازه برای همه ی ما خوب است و سبب می شود تا خواب عمیق تر و آرام تری داشته باشیم.۱۱) سعی کنید با طلوع خورشید بیدار شوید:بیدار شدن با طلوع خورشید از نظر روانشناسی باعث می شود در شروع روز بسیار سر حال تر باشید و بدنتان نیز کم کم برای بیدار شدن در این زمان خاص تبدیل به ساعت می شود.۱۲) بر تمرین دادن بدن اصرار داشته باشید: سعی کنید همیشه راس یک ساعت خاص از خواب بیدار شوید بیدار شدن از خواب در یک ساعت خاص می تواند سبب ایجاد عادت برای بیداری در آن ساعت در بدن شود و فراموش نکنید سحرخیزی تنها یک عادت است.۱۳) از خانه بیرون بزنید:خروج از خانه در صبح زود پیاده روی و یا دویدن در اینگونه ساعتها بسیار لذت بخش است خصوصا که شنیدن صداهای صبحگاهی و نور خورشید در این ساعتها بدن را شاداب تر میکند و در عین حال تجربه ی این شرایط می تواند انگیزه یی باشد برای سحرخیزی در روزهای بعدی.۱۴) به بدن خود گوش دهید:بدن شما خیلی خوب می تواند احتیاجاتش را به شما اطلاع دهد، اگر هنگامی که صبح از خواب بیدار می شوید هنوز احساس خستگی میکنید سعی کنید شبها زودتر به رختخواب بروید بدن شما کم کم یک الگوی معین برای خوابیدن و بیدار شدن پیدا میکند و کاملا بر آن منطبق خواهد بود.۱۵) زنگ ساعت خود را تغییر دهید:اجازه ندهید هر روز با یک زنگ خاص و همیشگی بیدار شوید، علاوه بر اینکه این روند برای خودتان خوشایند نخواهد بود بعد از مدتی زنگ ساعتتان دیگر شما را نمی تواند بیدار کند.۱۶) برای فردا صبح آماده باشید:سعی کنید چیزهایی که برای فردا صبح احتیاج دارید را شب قبل آماده کنید، مثلا کیف وسائل تان، لباس هایتان و یا وسیله ی خاصی که باید همراه داشته باشید و .... در این شرایط دیگر نیازی ندارید در رختخواب به این موارد و آماده سازیشان فکر کنید.۱۷) با رادیو بیدار شوید:استفاده از رادیو به جای زنگ ساعت علاوه بر تنوع می تواند در بسیاری از افراد سبب ایجاد انگیزه در ترک رختخواب شود.۱۸) از ساعات اضافی صبح بهره ببرید:هدف از صبح زود بیدار شدن چیست؟ وقتی هر صبح زود از خواب بلند شوید مسلما در شروع بسیاری از روزهایتان یکی دو ساعت وقت آزاد و اضافی خواهید داشت که مغزتان در آن هنگام از صبح شاداب ترین ساعات و آماده ترین ساعتش را میگذارند می توانید از این ساعات استفاده ی بسیار مفیدی بکنید و بهتر است برای این ساعات برنامه ی خاصی داشته باشید در غیر اینصورت کم کم در سحرخیزی بی انگیزه می شوید.۱۹) قرارهای مهم خود را در صبح بگذارید:داشتن قرارهای ملاقات مهم در صبح می تواند انگیزه ی کافی به هر فردی برای بیدار شدن در صبح زود را بدهد.۲۰) برای خودتان یک شریک مشابه پیدا کنید:راستش در برخی موارد بد نیست برای سحر خیز شدن با یکی مثل خودتان که دوست دارد سحرخیز باشد ولی فکر میکند نمی تواند همراه شوید در این شرایط اگر هر دو واقعا برای بیدار شدن در صبح زود تصمیم گرفته باشید می توانید دراستواری بر این تصمیم در یکدیگر موثر باشید.۲۱) به دیگران راجع به سحر خیزی خود بگوئید:بگذارید همه ی اطرافیانتان بداند که شما صبح زود از خواب بیدار می شوید، اینکه وانمود کنید هنوز مثل گذشته هستید باعث می شوید مثل گذشته شوید!!!۲۲) خواب های روزانه را ترک کنید:این یک حقیقت مسلم است کسانی که در روز خواب حتی کوتاهی هم دارند برای خواب شب مشکل دارند، سعی کنید اگر به این نوع از خواب عادت دارید آن را به مرور ترک کنید چون اختلال در خواب شب یکی از علل اصلی عدم بیدار شدن در ساعت دلخواه صبح است.۲۳) عملکرد خود را دنبال کنید:بد نیست عملکرد خود را در زمینه ی سحرخیزی با سایتی مثل - دنبال کنید و تجزیه تحلیلش کنید تا ببینید آیا واقعا دارید به هدف خود یعنی سحرخیزی نزدیک می شوید یا دور.با چندین روز تمرین و سعی به راحتی می توان عادت سحرخیزی را ایجاد کرد فقط کافی است این امر را به صورت یک عادت دائم در بدن ایجاد کرد یا این تمرینات و داشتن اراده در روزهای آتی زمان خواب و بیدار شدنتان دیگر دست شما نخواهد بود و بدنتان به خوبی در این موارد برای شما تصمیم میگیرد.
سخنانی از بزرگان در مورد زن
يك زن چيزي جز شوهرش نمي خواهد ولي وقتي كه به او رسيد همه چيز ميخواهد.- زنان به خوبي مردان ميتوانند اسرار را حفظ كنند ولي به يكديگر مي گويند تا در حفظ آن شريك باشند. فئودور داستايوسكي- زنها مثل ماهي هستند.بدست آوردن آنها آسان و نگهداشتن آنها مشكل است. ولتر- زن اگر موافق باشد رحمت الهي است والا بلاي آسماني. روشني- اختلاف زن و مرد در اين است كه مردان هميشه آينده را مي نگرنند و زنان گذشته را بخاطر مي آورند.- زن مخلوقي است كه عميق تر ميبيند و مرد مخلوقي است كه دورتر را ميبيند.عالم براي مرد يك قلب است و قلب براي زن عالمي است. گرابه- زنهايي كه سر پيري مقدس و مؤمن ميشوند چيزي را به خدا تقديم مي كنند كه از بخشيدن آن به شيطان شرم دارند.- زبان زن به منزله شمشير اوست.هميشه آن را بكار ميبرند تا زنگ نزند- چنين است طبيعت زن: دوستت ندارد تا دوستش داري و چو دوستش نداري دوستت دارد. ميگوئل بوفلر- شاهراه موفقيت پر است از زنهايي كه شوهران خويش را به پيش ميبرند. توماس دوار- زنها پنجاه برابر بيشتر به ازدواج اهميت ميدهند تا به منصب وزارت.- زن گردنبند است.دقت كن چه چيزي را به گردن ميآويزي. امام جعفر صاذق- مردان آفريننده كارهاي بزرگند و زنان بوجود آورنده مردان. رومن رولان- دو چيز را دوست دارم و نميخواهم آني از آن منفك شوم.زن و عطر را. حضرت محمد (ص)- زنها هرگز نميگويند ترا دوست دارم ولي وقتي از تو پرسيدند مرا دوست داري بدان كه درون آنها جاي گرفتهاي. رو شفوكو- من زني را كه از خانه براي شكايت از شوهرش بيرون ميآيد دشمن دارم حضرت محمد (ص)- آسياب و ساعت و زن هميشه نيازمند تعمير هستند. پروربس- نه گفتن زن به معني پاسخ منفي نيست. اس - پي - سيدني- زنان اميال خود را بهتر از مردان پنهان مي كنند.اما مردان بهتر از زنان اميال خود را كنترل مي كنند. ريچارد استل- به قول قديمي ها : زن بلاست ولي هيچ خونه اي بي بلا نباشه
پاسخ های زیرکانه بسی جالب به سوالات زنان بهمراه پاسخ های نادرست
سوال : “به چه فکر می کنی؟”خانمها کمی مغرور هستند هستند. آنها تصور می کنند ماه و خورشید به دور آنها میچرخند.پس وقتی زنی این سوال را می پرسد، منظور واقعیش این است که: “آیا الان داری به من فکر می کنی؟”روانشناسی زنانه اش، او را وادار میکند که تصور کند که بر فکر شما حکمفرما است.پاسخ های نادرست:“داشتم فکر میکردم بازی کی شروع می شود.”“اون دختر خوشگل که الان رد شد را دیدی؟”“شام”پاسخ های زیرکانه:“داشتم فکر می کردم امروز چقدر خوشگل شدی.”“داشتم فکر می کردم چقدر مرد خوش شانسی بوده ام که با تو روبه رو شدم.”“داشتم درمورد اون روزی که پارسال رفتیم پارک فکر می کردم، چقدر خوش گذشت.”
سوال : “فکر می کنی من چاقم؟” (به نظرت تو این لباس چاق به نظر می رسم؟)منظور واقعی او این است که، “با اینکه 5 سال است که دیگه پامو تو باشگاه نگذاشتم،فکر میکنی هنوز از نظر جنسی جذاب هستم؟” این سوالی بسیار پیچیده است،چون خودش می داند که چاق شده است. او از شما می خواهد که به او دروغ بگویید.پاسخ های نادرست:“آره، باید وزنت را بیاری پایین.”جدیداً متوجه شدم که رانها و شکمت چاق شده است.”“نسبت به کی؟”پاسخ های زیرکانه:او را با چنان حیرت و شگفتی نگاه کنید، در شگفت باشید که چطور حتی به فکرش رسیده چنینسوالی بپرسد. به طور مستقیم پاسخ ندهید، درعوض مثلاً بگویید،: “تو زیباترین زنی هستی که به عمرم دیده ام.”
سوال : “تو مجذوب چه چیز من شدی، هوشم یا جسمم؟”این یکی از کامل ترین تله های زنانه است. منظور واقعیش این است که،“آیا تو فقط از نظر جنسی مجذوب من شدی و منو فقط برای س ک س می خواهی؟”اگر به او جواب بدهید که به خاطر زیرکی و هوشش مجذوب او شدید، ناراحت شدهو خواهد پرسید “پس فکر میکنی که من زشتم؟”و اگر هم بخواهید از ظاهر زیبایش تعریف کنید باز هم جوابی دیگر برایتان دارد.پاسخ های نادرست:نگاه پر طمعی به بدنش بکنید و از آن تعریف کنید.پاسخ های زیرکانه:“می دانی عزیزم چی منو مجذوب تو کرده؟ تو ترکیبی عالی از زیبایی و هوش هستی.من همه چیزت را دوست دارم.”
سوال : “اگه میتونستی با یکی از دوستهای من رابطه داشته باشی، کدومو انتخاب می کردی؟”این یکی از تله های قدیمی برای سنجش وفاداری شماست. خیلی باید دقت کنید تا با کله تو چاه نیفتید.پاسخ های نادرست:مشتاقانه جواب می دهید “ندا” و در ذهنتان صحنه هایی گرم و پرحرارت از دوستی با او را تصور می کنید.بدتر اینکه جواب بدهید، “انتخاب سختیه. نمی دانم ندا را انتخاب کنم یا شیرین را.”پاسخ های زیرکانه:تو آنقدر زیبا و جذاب هستی که من به هیچ وجه دوست ندارم با کس دیگری رابطه داشته باشم.”“تاحالا درمورد دوست های تو اینطوری فکر نکرده ام. نمی تونم کسی را انتخاب کنم.”
سوال : “دوسم داری؟”منظور واقعی او این است که،“آیا این رابطه در آخر به ازدواج ختم می شود یا اینکه من دارم وقتم را تلف تو می کنم؟”یادتان باشد که خانمها به ازدواج و رابطه مثل کار و بیزینس نگاه می کنند و اگر ببینندرابطه ای هیچ فایده ای برایشان ندارد، راغب به ادامه آن نیستند.پاسخ های نادرست:“بهت انس گرفته ام.”“تا منظورت از دوست داشتن چی باشه.”“فکر می کنم.”پاسخ های زیرکانه:در اینجا هم باید تا می توانید از پاسخ مستقیم طفره بروید. پس مثلاً بگویید،“تو کامل ترین زنی هستی که تا به حال دیدهام. خیلی خوشحالم که در کنار تو هستم.”
سوال : “تا حالا با چند تا زن رابطه داشته ای؟”فکرهایی که در مغزش می گذرد سوالاتی هستند مثل،“چطور توانسته ای با زنی غیر از من رابطه داشته باشی؟”،“آیا هنوز به این زن ها فکر میکنی؟”، و “آیا آنها شریک های جنسی بهتر از من بوده اند؟”پاسخ های نادرست:شروع کنید به دونه دونه شمردن و نام بردن.پاسخ های زیرکانه:“یادم نمی آید عزیزم، چون از وقتی با تو آشنا شدم دیگه کسی برام اهمیت نداره.”
سوال : “فکر می کنی من چاقم؟” (به نظرت تو این لباس چاق به نظر می رسم؟)منظور واقعی او این است که، “با اینکه 5 سال است که دیگه پامو تو باشگاه نگذاشتم،فکر میکنی هنوز از نظر جنسی جذاب هستم؟” این سوالی بسیار پیچیده است،چون خودش می داند که چاق شده است. او از شما می خواهد که به او دروغ بگویید.پاسخ های نادرست:“آره، باید وزنت را بیاری پایین.”جدیداً متوجه شدم که رانها و شکمت چاق شده است.”“نسبت به کی؟”پاسخ های زیرکانه:او را با چنان حیرت و شگفتی نگاه کنید، در شگفت باشید که چطور حتی به فکرش رسیده چنینسوالی بپرسد. به طور مستقیم پاسخ ندهید، درعوض مثلاً بگویید،: “تو زیباترین زنی هستی که به عمرم دیده ام.”
سوال : “تو مجذوب چه چیز من شدی، هوشم یا جسمم؟”این یکی از کامل ترین تله های زنانه است. منظور واقعیش این است که،“آیا تو فقط از نظر جنسی مجذوب من شدی و منو فقط برای س ک س می خواهی؟”اگر به او جواب بدهید که به خاطر زیرکی و هوشش مجذوب او شدید، ناراحت شدهو خواهد پرسید “پس فکر میکنی که من زشتم؟”و اگر هم بخواهید از ظاهر زیبایش تعریف کنید باز هم جوابی دیگر برایتان دارد.پاسخ های نادرست:نگاه پر طمعی به بدنش بکنید و از آن تعریف کنید.پاسخ های زیرکانه:“می دانی عزیزم چی منو مجذوب تو کرده؟ تو ترکیبی عالی از زیبایی و هوش هستی.من همه چیزت را دوست دارم.”
سوال : “اگه میتونستی با یکی از دوستهای من رابطه داشته باشی، کدومو انتخاب می کردی؟”این یکی از تله های قدیمی برای سنجش وفاداری شماست. خیلی باید دقت کنید تا با کله تو چاه نیفتید.پاسخ های نادرست:مشتاقانه جواب می دهید “ندا” و در ذهنتان صحنه هایی گرم و پرحرارت از دوستی با او را تصور می کنید.بدتر اینکه جواب بدهید، “انتخاب سختیه. نمی دانم ندا را انتخاب کنم یا شیرین را.”پاسخ های زیرکانه:تو آنقدر زیبا و جذاب هستی که من به هیچ وجه دوست ندارم با کس دیگری رابطه داشته باشم.”“تاحالا درمورد دوست های تو اینطوری فکر نکرده ام. نمی تونم کسی را انتخاب کنم.”
سوال : “دوسم داری؟”منظور واقعی او این است که،“آیا این رابطه در آخر به ازدواج ختم می شود یا اینکه من دارم وقتم را تلف تو می کنم؟”یادتان باشد که خانمها به ازدواج و رابطه مثل کار و بیزینس نگاه می کنند و اگر ببینندرابطه ای هیچ فایده ای برایشان ندارد، راغب به ادامه آن نیستند.پاسخ های نادرست:“بهت انس گرفته ام.”“تا منظورت از دوست داشتن چی باشه.”“فکر می کنم.”پاسخ های زیرکانه:در اینجا هم باید تا می توانید از پاسخ مستقیم طفره بروید. پس مثلاً بگویید،“تو کامل ترین زنی هستی که تا به حال دیدهام. خیلی خوشحالم که در کنار تو هستم.”
سوال : “تا حالا با چند تا زن رابطه داشته ای؟”فکرهایی که در مغزش می گذرد سوالاتی هستند مثل،“چطور توانسته ای با زنی غیر از من رابطه داشته باشی؟”،“آیا هنوز به این زن ها فکر میکنی؟”، و “آیا آنها شریک های جنسی بهتر از من بوده اند؟”پاسخ های نادرست:شروع کنید به دونه دونه شمردن و نام بردن.پاسخ های زیرکانه:“یادم نمی آید عزیزم، چون از وقتی با تو آشنا شدم دیگه کسی برام اهمیت نداره.”
آموختهام که... که بهترين کلاس درس دنيا، کلاسي است که زير پاي پيرترين فرد دنيست
آموختهام که... که وقتي عاشقيد، عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود
آموختهام که... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي
آموختهام که... که داشتن کودکي که در آغوش شما به خواب رفته، زيباترين حسي است که در دنيا وجود دارد
آموختهام که... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است
آموختهام که... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت
آموختهام که... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
آموختهام که... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم
آموختهام که... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي
آموختهام که... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است
آموختهام که... که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند
آموختهام که... که پول شخصيت نمي خرد
آموختهام که... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند
آموختهام که... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم
آموختهام که... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد
آموختهام که... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
آموختهام که... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
آموختهام که... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموختهام که... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموختهام که... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموختهام که... که آرزويم اين است که قبل از مرگ مادرم يکبار به او بيشتر بگويم دوستش دارم
آموختهام که... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد
آموختهام که... که همه مي خواهند روي قله کوه زندگي کنند، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستيد
آموختهام که... که بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است: وقتي که از شما خواسته مي شود، و زماني که درس زندگي دادن فرا مي رسد
آموختهام که... که کوتاهترين زماني که من مجبور به کار هستم، بيشترين کارها و وظايف را بايد انجام دهم
آموختهام که... که وقتي عاشقيد، عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود
آموختهام که... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي
آموختهام که... که داشتن کودکي که در آغوش شما به خواب رفته، زيباترين حسي است که در دنيا وجود دارد
آموختهام که... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است
آموختهام که... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت
آموختهام که... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
آموختهام که... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم
آموختهام که... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي
آموختهام که... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است
آموختهام که... که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند
آموختهام که... که پول شخصيت نمي خرد
آموختهام که... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند
آموختهام که... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم
آموختهام که... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد
آموختهام که... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان
آموختهام که... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد
آموختهام که... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم
آموختهام که... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم
آموختهام که... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد
آموختهام که... که آرزويم اين است که قبل از مرگ مادرم يکبار به او بيشتر بگويم دوستش دارم
آموختهام که... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد
آموختهام که... که همه مي خواهند روي قله کوه زندگي کنند، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستيد
آموختهام که... که بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است: وقتي که از شما خواسته مي شود، و زماني که درس زندگي دادن فرا مي رسد
آموختهام که... که کوتاهترين زماني که من مجبور به کار هستم، بيشترين کارها و وظايف را بايد انجام دهم
امان از این ماهواره امید !!
اولین پیام رسیده از ماهواره امید: زهمین گرد است.دومین پیام از ماهواره اميد: خورشید بدور زمین میچرخدسومین پیام گزارش شده از امید: ..... در ماه نیستچهارمين خبر از ماهواره اميد من خسته شدم دارم بر ميگردمپنجمين پيام از ماهواره اميد دريافت شد: من بايد اينجا چيکار کنم؟ششمین پیام از ماهواره امید مخابره شد یه دونه کارت شارژ 2000 تومنی ایرانسل بفرستید تا بازم پیام بدم.! هفتمین پیام مخابره شده از ماهواره امید: مقداری آب بر روی کره زمین مشاهده میشود،احتمال وجود حیات استهشتمین پيام ماهواره اميد به زمين: بنزينم تموم شده کارت سوخت بفرستيدنهمین پيام ماهواره اميد: جون مادرتون اينقدر مسخرم نكنيددهمين پيام ماهواره اميد : دارم سقوط ميکنم، زير پامو خالي کنينیازدهمین پیام مخابره شده از ماهواره امید: من از این بالا روی اسرائیل تف کردم!دوازدهمین پیام ماهواره امید، بازی ایران و کره یک یک شد.سیزدهمین پیغام رسیده از موشک امید : هیچ چیز قابل مشاهده نیست !!!!! به دلیل نور زیادی که از مرقد... می آید کور شدیم..هجدهمین خبر رسیده از ماهواره امید: اینجا تاریکه من میترسمبه علت قرار گرفتن امید درفضا, به ناهید و زهره هشدار داده شد حجاب خود را رعایت کنندماهواره امید به علت لایی کشی بین ماهواره ها ، سرعت غیر مجاز و مسافر کشی بازداشت شد.در پي پرتاب موفقيت آميز ماهواره اميد و دستيابي ايران به تكنولوژي فضايي ، نام كهكشان راه شيري به بزرگراه شيخ فضل الله نوري تغيير يافتپس از قرار گرفتن امید در فضا به ناهید و زهره اخطار داده شد حجاب خود را رعایت کنندلحظاتی قبل ماهواره امید از ارتباط نا مشروع بین بهرام و زهره خبر دادماهواره امید از کشف یک امامزاده بین زحل و مریخ خبر دادبنا بر خبر پرتاب ماهواره ی امید، نیروی انتظامی اعلام کرد: بزودی برای کنترل روابط میان امید و زهره یک فروند سفینه ی گشت ارشاد به فضا خواهیم فرستادماهواره اميد از مدارخارج شده است وفقط به دور سياره زهره مي چرخد واين پيام هارا ارسال ميكند؛الهي دورت بگردم،جيگر چند سالته؟
سهشنبه، بهمن ۲۹، ۱۳۸۷
هشت روش موثر در بازسازی حافظه
آیا اخیرا فراموش میکنید دسته کلید خود را کجا گذاشتهاید؟
داخل اتاق میشوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت میروید؟
آیا بعد از ریختن چای در استکان قوری را در یخچال میگذارید؟
شماره تلفن منزل خود را فراموش میکنید؟
نگران نباشید! متخصصان معتقدند که استرسهای روزمره تا حدی مغز انسان را تحت تاثیر قرار میدهند که کمحافظگی را به وجود میآورد.
روانشناسان در این زمینه توصیه میکنند که :
1ـ موز بهترین دوست حافظه: ویتامین B بهترین تغذیه حافظه است و موز دارای این منبع غنی میباشد.
٢ـ مهربانی با خویشتن: انجام کارهای مورد علاقه مانند خریدن یک شاخه گل، کتاب رمان، ملاقات دوستان قدیمی و ... باعث افزایش ترشح هورمون" دوپامین" میشود که احساس خوبی را در فرد به وجود میآورد و این افزایش تاثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسئول حافظه است میگذارد.
٣ـ قدم بزنید: زنان یا مردانی که بطور مرتب قدم میزنند بسیار کمتر دچار فراموشی میشوند. چرا؟ تحقیقات نشان داده است که فعالیت، ارتباط مغزی را در بخشی که ذهن مسئول حافظه است، گسترش میدهد.
٤ـ غذای سسدار نخورید: بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی عادت غذایی بیش از ٨ هزار نفر، استفاده از این نوع سسها و غذاهای سویادار باعث کاهش قدرت حافظه میشود. علت آن است که یک ماده شیمیایی موجود در این نوع سسها و سویا که گفته میشود ضد سرطان و بیماری قلبی است دقیقا عکس این خواص را با خود دارد. با این حال یکبار خوردن آن در هفته چندان مشکلی ندارد!
5ـ خواب به موقع: یک استراحت خوب مغز می تواند اطلاعات بیشتر و بهتری را به حافظه شما بازگرداند تا مغزی که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد .
6ـ بیشتر به خودتان برسید: تحقیقات نشان میدهد افرادی که رژیمهای غذایی بسیار کمکالری در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاعرسانی را بسیار کند انجام میدهند، بلکه از دیگر افراد هم سن و سال خود که این رژیم را ندارند نیز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود میباشند. لذا به فکر خود باشید و رژیمهای غیرموجه را فراموش کنید.
7ـ چای گیاهی بنوشید: آهن برای عملکرد صحیح حافظه ضروری است و نوشیدنیهای کافئیندار به علت دارابودن موادی به نام "تانن" (اسید تانیک) که ٧٥ درصد آهن موجود در بدن را از بین میبرند.
٨ـ خوردن قند و شکر مصنوعی را کاهش دهید: این امر ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشیدن بیش از یک یا دو نوشیدنی رژیمی در طول روز حافظه درازمدت شما را تخریب میکند. خوشبختانه تاثیرات منفی این مسئله دائمی نیست و شما به راحتی میتوانید با قطع مصرف شیرینیهای مصنوعی مجددا حافظه خود را اصلاح کنید.
داخل اتاق میشوید بدون اینکه بدانید برای چه کاری به آن سمت میروید؟
آیا بعد از ریختن چای در استکان قوری را در یخچال میگذارید؟
شماره تلفن منزل خود را فراموش میکنید؟
نگران نباشید! متخصصان معتقدند که استرسهای روزمره تا حدی مغز انسان را تحت تاثیر قرار میدهند که کمحافظگی را به وجود میآورد.
روانشناسان در این زمینه توصیه میکنند که :
1ـ موز بهترین دوست حافظه: ویتامین B بهترین تغذیه حافظه است و موز دارای این منبع غنی میباشد.
٢ـ مهربانی با خویشتن: انجام کارهای مورد علاقه مانند خریدن یک شاخه گل، کتاب رمان، ملاقات دوستان قدیمی و ... باعث افزایش ترشح هورمون" دوپامین" میشود که احساس خوبی را در فرد به وجود میآورد و این افزایش تاثیر مثبتی بر سلسله اعصاب و آن بخش از مغز که مسئول حافظه است میگذارد.
٣ـ قدم بزنید: زنان یا مردانی که بطور مرتب قدم میزنند بسیار کمتر دچار فراموشی میشوند. چرا؟ تحقیقات نشان داده است که فعالیت، ارتباط مغزی را در بخشی که ذهن مسئول حافظه است، گسترش میدهد.
٤ـ غذای سسدار نخورید: بر اساس تحقیقات انجام شده بر روی عادت غذایی بیش از ٨ هزار نفر، استفاده از این نوع سسها و غذاهای سویادار باعث کاهش قدرت حافظه میشود. علت آن است که یک ماده شیمیایی موجود در این نوع سسها و سویا که گفته میشود ضد سرطان و بیماری قلبی است دقیقا عکس این خواص را با خود دارد. با این حال یکبار خوردن آن در هفته چندان مشکلی ندارد!
5ـ خواب به موقع: یک استراحت خوب مغز می تواند اطلاعات بیشتر و بهتری را به حافظه شما بازگرداند تا مغزی که تمام روز را بدون استراحت گذرانده باشد .
6ـ بیشتر به خودتان برسید: تحقیقات نشان میدهد افرادی که رژیمهای غذایی بسیار کمکالری در برنامه روزانه خود دارند نه تنها پروسه اطلاعرسانی را بسیار کند انجام میدهند، بلکه از دیگر افراد هم سن و سال خود که این رژیم را ندارند نیز کمتر قادر به استفاده از حافظه خود میباشند. لذا به فکر خود باشید و رژیمهای غیرموجه را فراموش کنید.
7ـ چای گیاهی بنوشید: آهن برای عملکرد صحیح حافظه ضروری است و نوشیدنیهای کافئیندار به علت دارابودن موادی به نام "تانن" (اسید تانیک) که ٧٥ درصد آهن موجود در بدن را از بین میبرند.
٨ـ خوردن قند و شکر مصنوعی را کاهش دهید: این امر ممکن است در کاهش وزن به شما کمک کند اما نوشیدن بیش از یک یا دو نوشیدنی رژیمی در طول روز حافظه درازمدت شما را تخریب میکند. خوشبختانه تاثیرات منفی این مسئله دائمی نیست و شما به راحتی میتوانید با قطع مصرف شیرینیهای مصنوعی مجددا حافظه خود را اصلاح کنید.
زيباييهاي طبيعت گاه وصف ناپذيرند و اين يکي از رموز کشف نشده خلقت است.
مشکل ما نگاه نکردن به اين زيباييها نيست، مشکل ما گوش نکردن هم نيست، مشکل ما نشنيدن و نديدنه !!
نگاه ميکنيم اما نميبينيم، گوش ميکنيم اما نميشنويم، سخت مبهوت گذشته و آينده ميشيم و حال رو که واقعيت فعليمون رو تشکيل ميده به راحتي فراموش ميکنيم و به اون بي اعتناييم، حرمتها رو در هم ميشکنيم و از اينکه کسي به ما بي احترامي کنه شکايت به عالم و آدم ميبريم.
ملاک سنجش خيلي از رفتارها و خوبيها کودکانند! خنده انها از خوشحالي و گريه شون از سرناراحتيه. هيچ کاري رو از بخاطر ريا انجام نميدن، هيچ رفتاري رو براي دل کسي نميکنن، و هيچگاه لبهاشون رو آلوده به لبخند مصنوعي دل شما نميکنن.
مشکل ما نگاه نکردن به اين زيباييها نيست، مشکل ما گوش نکردن هم نيست، مشکل ما نشنيدن و نديدنه !!
نگاه ميکنيم اما نميبينيم، گوش ميکنيم اما نميشنويم، سخت مبهوت گذشته و آينده ميشيم و حال رو که واقعيت فعليمون رو تشکيل ميده به راحتي فراموش ميکنيم و به اون بي اعتناييم، حرمتها رو در هم ميشکنيم و از اينکه کسي به ما بي احترامي کنه شکايت به عالم و آدم ميبريم.
ملاک سنجش خيلي از رفتارها و خوبيها کودکانند! خنده انها از خوشحالي و گريه شون از سرناراحتيه. هيچ کاري رو از بخاطر ريا انجام نميدن، هيچ رفتاري رو براي دل کسي نميکنن، و هيچگاه لبهاشون رو آلوده به لبخند مصنوعي دل شما نميکنن.
دوشنبه، بهمن ۲۸، ۱۳۸۷
آیا میخواهید زندگی آرام و دلپذیری داشته باشید؟
1ـ زندگی و هر مسئله كوچكی را آنقدر جدی تلقی نكنید. هرچند وقت یكبار زندگی را شوخی بگیرید و با سرزندگی و سبكبالی با رخدادها برخورد كنید و بینید كه روز شما چقدر زیبا و شادیآفرین خواهد بود.
2ـ از رنج نهراسید، شادی را جایگزین غم كنید. برای زندگی خود هدف و مقصودی تعیین نمایید. شما به دنیا نیامدهاید تا فضایی را اشغال كنید.
3ـ دامنه توقعات و انتظارات خود را كوتاه و كوتاهتر كنید تا زندگی آرام و دلپذیری داشته باشید.
4ـ در تمام مراحل زندگی مسئولیت كامل اعمالتان را برعهده بگیرید. از اینكه دیگران را مقصر بدانید و بهانه آورید دست بردارید.
5ـ نگران نباشید كه مردم درباره شما چه فكر میكنند. در واقع آنها اصلاً راجع به شما فكر نمیكنند.
6ـ هنگامی آرامش و اعتماد به نفس را تجربه خواهید كرد كه بدانید كار درست را انجام میدهید، صرفنظر از اینكه به چه قیمتی تمام میشود.
7ـ مردم گفتههای شما را فراموش میكنند. آنها فقط به آنچه انجام میدهید توجه دارند.
8ـ آرامش فكری را بالاترین هدف زندگی خود قرار دهید و بر اساس آن برای زندگی خود برنامهریزی كنید.
9ـ از همین امروز تصمیم بگیرید كه یا از موقعیتهایی كه باعث ناراحتی و ایجاد استرس در شما میشود دوری كنید و یا آنها را حل و فصل نمایید.
10ـ زندگی شما بازتاب افكارتان است. اگر افكارتان را تغییر دهید، زندگیتان متحول میشود.
11ـ تمام كسانی را كه تاكنون به هر صورت به شما آسیب رسانده یا شما را آزار دادهاند، ببخشایید و به این ترتیب خودتان را آزاد و رها كنید.
12ـ كنترل كامل پیامهایی را كه به ذهن خودآگاه خود راه میدهید در دست بگیرید.
13ـ وقایع، تعیینكننده احساسات شما نیستند؛ بلكه واكنش شما نسبت به وقایع است كه احساسات شما را شكل میدهد.
14ـ هر چه با دیگران روابط بهتری داشته باشید، نسبت به خودتان هم احساس بهتری خواهید داشت.
15ـ هرچه خودتان را بیشتر دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید دیگران را نیز بیشتر دوست خواهید داشت و به آنها احترام خواهید گذاشت و آنها نیز بیشتر شما را دوست خواهند داشت و به شما احترام خواهند گذاشت.
16ـ بهترین عبارات برای حل یك اختلاف این است: "شاید من اشتباه میكنم". اغلب هم همینطور است، این را باور كنید.
17ـ عادت قدرشناسی را در خود تقویت كنید. در زندگی شكرگزار و قدردان همه چیزهای خوبی كه دارید باشید.
18ـ عمر كوتاهتر از آن است كه حتی لحظهای از آن را برای انجام كاری كه دوست ندارید یا برایتان اهمیت ندارد تلف كنید.
19ـ حداقل همانقدر كه برای كارتان تلاش میكنید برای رشد شخصیتتان نیز تلاش كنید.
20ـ هرگاه دلبستگی جدیدی پیدا كنید، بر نیروی زندگی خود افزودهاید.
2ـ از رنج نهراسید، شادی را جایگزین غم كنید. برای زندگی خود هدف و مقصودی تعیین نمایید. شما به دنیا نیامدهاید تا فضایی را اشغال كنید.
3ـ دامنه توقعات و انتظارات خود را كوتاه و كوتاهتر كنید تا زندگی آرام و دلپذیری داشته باشید.
4ـ در تمام مراحل زندگی مسئولیت كامل اعمالتان را برعهده بگیرید. از اینكه دیگران را مقصر بدانید و بهانه آورید دست بردارید.
5ـ نگران نباشید كه مردم درباره شما چه فكر میكنند. در واقع آنها اصلاً راجع به شما فكر نمیكنند.
6ـ هنگامی آرامش و اعتماد به نفس را تجربه خواهید كرد كه بدانید كار درست را انجام میدهید، صرفنظر از اینكه به چه قیمتی تمام میشود.
7ـ مردم گفتههای شما را فراموش میكنند. آنها فقط به آنچه انجام میدهید توجه دارند.
8ـ آرامش فكری را بالاترین هدف زندگی خود قرار دهید و بر اساس آن برای زندگی خود برنامهریزی كنید.
9ـ از همین امروز تصمیم بگیرید كه یا از موقعیتهایی كه باعث ناراحتی و ایجاد استرس در شما میشود دوری كنید و یا آنها را حل و فصل نمایید.
10ـ زندگی شما بازتاب افكارتان است. اگر افكارتان را تغییر دهید، زندگیتان متحول میشود.
11ـ تمام كسانی را كه تاكنون به هر صورت به شما آسیب رسانده یا شما را آزار دادهاند، ببخشایید و به این ترتیب خودتان را آزاد و رها كنید.
12ـ كنترل كامل پیامهایی را كه به ذهن خودآگاه خود راه میدهید در دست بگیرید.
13ـ وقایع، تعیینكننده احساسات شما نیستند؛ بلكه واكنش شما نسبت به وقایع است كه احساسات شما را شكل میدهد.
14ـ هر چه با دیگران روابط بهتری داشته باشید، نسبت به خودتان هم احساس بهتری خواهید داشت.
15ـ هرچه خودتان را بیشتر دوست داشته باشید و به خودتان احترام بگذارید دیگران را نیز بیشتر دوست خواهید داشت و به آنها احترام خواهید گذاشت و آنها نیز بیشتر شما را دوست خواهند داشت و به شما احترام خواهند گذاشت.
16ـ بهترین عبارات برای حل یك اختلاف این است: "شاید من اشتباه میكنم". اغلب هم همینطور است، این را باور كنید.
17ـ عادت قدرشناسی را در خود تقویت كنید. در زندگی شكرگزار و قدردان همه چیزهای خوبی كه دارید باشید.
18ـ عمر كوتاهتر از آن است كه حتی لحظهای از آن را برای انجام كاری كه دوست ندارید یا برایتان اهمیت ندارد تلف كنید.
19ـ حداقل همانقدر كه برای كارتان تلاش میكنید برای رشد شخصیتتان نیز تلاش كنید.
20ـ هرگاه دلبستگی جدیدی پیدا كنید، بر نیروی زندگی خود افزودهاید.
شما دوست داريد بدانيد چه نوع گلي هستيد؟
اگر مايليد اطلاعاتي هر چه بيشتر در مورد شخصيت خودتان و خصوصياتي که باعث میشوند ديگران شما را بيشتر دوست داشته باشند بدانيد، به تست زير با کمال صداقت پاسخ دهيد.
1) فرض کنيد شما مشخصه صورت کسي هستيد، کدام قسمت از صورت او هستيد؟
1ـ چين و چروک
2ـ کله
3ـ خال زيبايي
4ـ کک و مک
5ـ لبخند
2) دوست داريد چه نوع پرندهاي باشيد ؟
1ـ پرنده سحر خيز
2ـ جغد
3ـ عقاب
4ـ فلامينگو
5ـ پنگوئن
3) کداميک از آلات موسيقي را دوست داريد ؟
1ـ پيانو
2ـ ويلن
3ـ ساز دهني
4ـ گيتار برقي
5ـ دف
4) کداميک از برنامههاي زير براي شما جالبتر است ؟
1ـ اخبار و برنامههاي مستند
2ـ بيوگرافي و درام
3ـ هيجاني و پليسي
4ـ عشقي و ماجراجويي
5ـ کمدي و کارتن
5) کداميک از بازيهاي شهربازي برايتان جالبتر است ؟
1ـ هيچکدام. من از شهربازي متنفرم
2ـ قطار يا قايق
3ـ نمايش و اجراي کمدي
4ـ سواريهايي که سريع میچرخند
5ـ ترنهاي هوايي سريع السير
6) آيا شما به اشتباهات خود میخنديد ؟
1ـ هرگز
2ـ بندرت
3ـ برخي مواقع
4ـ معمولاْ
5ـ هميشه
7) اگر دوست شما سر به سر شما گذاشت شما:
1ـ عصباني میشويد
2ـ ناراحت میشويد
3ـ برايتان جالب است
4ـ تلافي ميکنيد
5ـ چندين برابر تلافي میکنيد
8) اولين موردي که صبح در فکرتان است چيست ؟
1ـ کار و يا تحصيل
2ـ مشکلات زندگي
3ـ غذا
4ـ روزي که در پيش داريد
5ـ کاري که تا شب انجام خواهيد داد
9) شعار زندگيتان کداميک از موارد زير است ؟
1ـ وقت طلاست
2ـ سحر خيز باش تا کامروا باشي
3ـ آنچه براي خود میپسندي براي ديگران هم بپسند
4ـ زندگي کن و اجازه زندگي کردن به ديگران هم بده
5ـ بي خيال باش (هر چه باداباد)
10) شما عاشق همه حيوانات هستيد ؟
1ـ اصلاْ
2ـ تعداد کمي از حيوانات
3ـ برخي از حيوانات
4ـ بيشتر حيوانات
5ـ تمام حيوانات
11) شما لبخند میزنيد ؟
1ـ هرگز
2ـ بندرت
3ـ گاهي اوقات
4ـ اغلب
5ـ آنقدر زياد که برخي فکر میکنند ديوانه هستم
12) نظر ديگران راجع به شما اغلب يکي از موارد زير است:
1ـ بي رحم
2ـ يخ
3ـ زيبا
4ـ دوست داشتني
5ـ خوشگذران
13) شما احساسات عشق و قدرداني خود را نشان میدهيد ؟
1ـ هرگز
2ـ بندرت
3ـ گاهي
4ـ اغلب
5ـ حداکثر و تا جايي که امکان دارد
14) شما اعتقاد داريد که بايد براي شاداب بودن ساعاتي از زمان را منحصراْ صرف خودتان کنيد ؟
1ـ اصلاْ
2ـ احتملاْ نه
3ـ گاهي
4ـ بله
5ـ البته، تا جايي که امکان دارد به خودم میرسم
15) آيا زندگي شما با برنامه ريزي پيش میرود ؟
1ـ من حتي تعطيلات را با برنامه ريزي جشن میگيرم
2ـ من برنامه ريزي میکنم
3ـ بستگي به روز هفته دارد
4ـ در صورت امکان، اجازه میدهم که خودش پيش آيد
5ـ هميشه بدون برنامه ريزي روزها را طي میکنم
محاسبه نتیجه
براي محاسبه نمره امتياز هر گزينه اي را که انتخاب کرديد، کنار آن گزينه ثبت شده است . ( گزينه 1 ، 1 امتياز ـ گزینه 2 ، 2 امتياز و الي آخر ... )
سپس مجموع امتياز کلي خودتان را از پانزده سوال تست مطابق با معيار زير مقايسه کنيد :
اگر امتياز شما بين 1 تا 20 باشد:
بدين معني است که شما سوسن سفيد هستيد. مردم شما را بخاطر پشتکارتان ، از جان و دل مايه گذاشتنتان و موفقيتهايتان تقدير میکنند ، اهداف مشخصي داريد و فکرتان بر کارتان متمرکز است. شما احتمالا فرزند اول خانواده هستيد. شما احساسات داريد ولي به سختي آنرا ابراز میکنيد. يکي از مهمترين نگرانيهاي شما اينست که چگونه در برار افراد مختلف ظاهر شويد. انديشههايتان کمي متمايل به بدبيني است. شخص با اعتماد به نفسي هستيد ولي در باطنتان گاهي خودتان اعتماد نداريد.
قادر هستيد که هدفي تعيين کنيد و به آن برسيد. بعضي اوقات دنيا را با ديد باريک بينانه اي مینگريد. احساس میکنيد که وقت کمي براي رسيدن به آرزوهايتان داريد.
به شما پيشنهاد میشود مواظب باشيد جديتتان ، شما را از دنياي اطراف دور نکند. کمي راحت باشيد و از زندگيتان لذت ببريد. کارهايي انجام دهيد که باعث لذت شما میگردند. با انجام اين دستورات باعث میشويد که قوه خلاقيتتان شکوفا گردد. سعي کنيد که بيشتر بخنديد و با ديگران در تماس باشيد.
اگر امتياز شما بين 21 تا 54 باشد:
شما گل رز هستيد. کمي تيغ داريد ولي زيباييهاي بسياري داريد. حس شوخ طبعي خوبي داريد. از شنيدن جوک لذت میبريد. احتملا فرزند وسط خانواده هستيد. مردم دوست دارند دور و بر شما باشند. خونگرم هستيد دوستان صميمي بسياري داريد زندگي را با ديد واقع بينانه مینگريد. آگاهيد که زندگي مخلوطي از خوبي و بدي میباشد. قادريد شانس خودتان را با توجه به سرمايههايي که داريد امتحان کنيد. به اهدافتان پاي بند هستيد و سخت کوش میباشيد. دوست داريد خودتان باشيد و اين مسئله به شما اعتماد به نفس میدهد. مشکلترين مسئله در زندگيتان يکنواخت بودن مسائل میباشد. يکنواختي در هر مسئله اي شما را آزار میدهد و باعث کسل شدن روحيه شما میگردد.
به شما پيشنهاد میگردد که افق ديدتان را وسيعتر کنيد. مسائل جديدي را تجربه و کشف کنيد. وقتي که اين کار را کرديد متعجب میشويد که چه نتايج زيبايي میتوانيد بدست بياوريد و مهمتر از همه فراموش نکنيد که دنبال زيبايي در همه چيز بگرديد مخصوصا در خودتان!
اگر امتياز شما بين 55 تا 75 باشد:
شما گل آفتابگردان هستيد در بستري از گلهاي رز. يک ويژگي بارز در شما وجود دارد که باعث گرمادهي به ديگران و جلوه گري شما میشود. ممکن است شما جوانترين عضو خانواده و يا تک فرزند هستيد. در وقت لازم جدي هستيد ولي دوستانتان شما را به عنوان يک شخص شوخ طبع میبينند. از گفتن جوک لذت میبريد. هر از گاهي شيطنت میکنيد. مايليد که با افراد جديد و جالب در زندگي آشنا شويد. با افرادي که هيچوقت نمیخندند راحت نيستيد. ديد مثبتي به زندگي داريد. دنبال خوبيها در همه چيز هستيد. بيدي نيستيد که با هر بادي بلرزيد. گرم و دوست داشتني هستيد. با وفا و اجتماعي هستيد و هرکدام از اين صفات میتواند دليلي براي خوب بودن شما باشد انرژي نامحدودي داريد ولي انگيزه تان کم است. براي شما مشکل است که فقط بر روي يک کار متمرکز شويد.
به شما پيشنهاد میشود که اجازه دهيد مردم روي جدي شما را هم ببينند همانطور که چهره شاد شما را میبينند ، در اين صورت میخواهند که هميشه با شما باشند. به احساسات ديگران احترام بگذاريد از اين شاخه به آن شاخه نپريد و کاري را که دوست داريد انتخاب کنيد و آنرا انجام دهيد.
1) فرض کنيد شما مشخصه صورت کسي هستيد، کدام قسمت از صورت او هستيد؟
1ـ چين و چروک
2ـ کله
3ـ خال زيبايي
4ـ کک و مک
5ـ لبخند
2) دوست داريد چه نوع پرندهاي باشيد ؟
1ـ پرنده سحر خيز
2ـ جغد
3ـ عقاب
4ـ فلامينگو
5ـ پنگوئن
3) کداميک از آلات موسيقي را دوست داريد ؟
1ـ پيانو
2ـ ويلن
3ـ ساز دهني
4ـ گيتار برقي
5ـ دف
4) کداميک از برنامههاي زير براي شما جالبتر است ؟
1ـ اخبار و برنامههاي مستند
2ـ بيوگرافي و درام
3ـ هيجاني و پليسي
4ـ عشقي و ماجراجويي
5ـ کمدي و کارتن
5) کداميک از بازيهاي شهربازي برايتان جالبتر است ؟
1ـ هيچکدام. من از شهربازي متنفرم
2ـ قطار يا قايق
3ـ نمايش و اجراي کمدي
4ـ سواريهايي که سريع میچرخند
5ـ ترنهاي هوايي سريع السير
6) آيا شما به اشتباهات خود میخنديد ؟
1ـ هرگز
2ـ بندرت
3ـ برخي مواقع
4ـ معمولاْ
5ـ هميشه
7) اگر دوست شما سر به سر شما گذاشت شما:
1ـ عصباني میشويد
2ـ ناراحت میشويد
3ـ برايتان جالب است
4ـ تلافي ميکنيد
5ـ چندين برابر تلافي میکنيد
8) اولين موردي که صبح در فکرتان است چيست ؟
1ـ کار و يا تحصيل
2ـ مشکلات زندگي
3ـ غذا
4ـ روزي که در پيش داريد
5ـ کاري که تا شب انجام خواهيد داد
9) شعار زندگيتان کداميک از موارد زير است ؟
1ـ وقت طلاست
2ـ سحر خيز باش تا کامروا باشي
3ـ آنچه براي خود میپسندي براي ديگران هم بپسند
4ـ زندگي کن و اجازه زندگي کردن به ديگران هم بده
5ـ بي خيال باش (هر چه باداباد)
10) شما عاشق همه حيوانات هستيد ؟
1ـ اصلاْ
2ـ تعداد کمي از حيوانات
3ـ برخي از حيوانات
4ـ بيشتر حيوانات
5ـ تمام حيوانات
11) شما لبخند میزنيد ؟
1ـ هرگز
2ـ بندرت
3ـ گاهي اوقات
4ـ اغلب
5ـ آنقدر زياد که برخي فکر میکنند ديوانه هستم
12) نظر ديگران راجع به شما اغلب يکي از موارد زير است:
1ـ بي رحم
2ـ يخ
3ـ زيبا
4ـ دوست داشتني
5ـ خوشگذران
13) شما احساسات عشق و قدرداني خود را نشان میدهيد ؟
1ـ هرگز
2ـ بندرت
3ـ گاهي
4ـ اغلب
5ـ حداکثر و تا جايي که امکان دارد
14) شما اعتقاد داريد که بايد براي شاداب بودن ساعاتي از زمان را منحصراْ صرف خودتان کنيد ؟
1ـ اصلاْ
2ـ احتملاْ نه
3ـ گاهي
4ـ بله
5ـ البته، تا جايي که امکان دارد به خودم میرسم
15) آيا زندگي شما با برنامه ريزي پيش میرود ؟
1ـ من حتي تعطيلات را با برنامه ريزي جشن میگيرم
2ـ من برنامه ريزي میکنم
3ـ بستگي به روز هفته دارد
4ـ در صورت امکان، اجازه میدهم که خودش پيش آيد
5ـ هميشه بدون برنامه ريزي روزها را طي میکنم
محاسبه نتیجه
براي محاسبه نمره امتياز هر گزينه اي را که انتخاب کرديد، کنار آن گزينه ثبت شده است . ( گزينه 1 ، 1 امتياز ـ گزینه 2 ، 2 امتياز و الي آخر ... )
سپس مجموع امتياز کلي خودتان را از پانزده سوال تست مطابق با معيار زير مقايسه کنيد :
اگر امتياز شما بين 1 تا 20 باشد:
بدين معني است که شما سوسن سفيد هستيد. مردم شما را بخاطر پشتکارتان ، از جان و دل مايه گذاشتنتان و موفقيتهايتان تقدير میکنند ، اهداف مشخصي داريد و فکرتان بر کارتان متمرکز است. شما احتمالا فرزند اول خانواده هستيد. شما احساسات داريد ولي به سختي آنرا ابراز میکنيد. يکي از مهمترين نگرانيهاي شما اينست که چگونه در برار افراد مختلف ظاهر شويد. انديشههايتان کمي متمايل به بدبيني است. شخص با اعتماد به نفسي هستيد ولي در باطنتان گاهي خودتان اعتماد نداريد.
قادر هستيد که هدفي تعيين کنيد و به آن برسيد. بعضي اوقات دنيا را با ديد باريک بينانه اي مینگريد. احساس میکنيد که وقت کمي براي رسيدن به آرزوهايتان داريد.
به شما پيشنهاد میشود مواظب باشيد جديتتان ، شما را از دنياي اطراف دور نکند. کمي راحت باشيد و از زندگيتان لذت ببريد. کارهايي انجام دهيد که باعث لذت شما میگردند. با انجام اين دستورات باعث میشويد که قوه خلاقيتتان شکوفا گردد. سعي کنيد که بيشتر بخنديد و با ديگران در تماس باشيد.
اگر امتياز شما بين 21 تا 54 باشد:
شما گل رز هستيد. کمي تيغ داريد ولي زيباييهاي بسياري داريد. حس شوخ طبعي خوبي داريد. از شنيدن جوک لذت میبريد. احتملا فرزند وسط خانواده هستيد. مردم دوست دارند دور و بر شما باشند. خونگرم هستيد دوستان صميمي بسياري داريد زندگي را با ديد واقع بينانه مینگريد. آگاهيد که زندگي مخلوطي از خوبي و بدي میباشد. قادريد شانس خودتان را با توجه به سرمايههايي که داريد امتحان کنيد. به اهدافتان پاي بند هستيد و سخت کوش میباشيد. دوست داريد خودتان باشيد و اين مسئله به شما اعتماد به نفس میدهد. مشکلترين مسئله در زندگيتان يکنواخت بودن مسائل میباشد. يکنواختي در هر مسئله اي شما را آزار میدهد و باعث کسل شدن روحيه شما میگردد.
به شما پيشنهاد میگردد که افق ديدتان را وسيعتر کنيد. مسائل جديدي را تجربه و کشف کنيد. وقتي که اين کار را کرديد متعجب میشويد که چه نتايج زيبايي میتوانيد بدست بياوريد و مهمتر از همه فراموش نکنيد که دنبال زيبايي در همه چيز بگرديد مخصوصا در خودتان!
اگر امتياز شما بين 55 تا 75 باشد:
شما گل آفتابگردان هستيد در بستري از گلهاي رز. يک ويژگي بارز در شما وجود دارد که باعث گرمادهي به ديگران و جلوه گري شما میشود. ممکن است شما جوانترين عضو خانواده و يا تک فرزند هستيد. در وقت لازم جدي هستيد ولي دوستانتان شما را به عنوان يک شخص شوخ طبع میبينند. از گفتن جوک لذت میبريد. هر از گاهي شيطنت میکنيد. مايليد که با افراد جديد و جالب در زندگي آشنا شويد. با افرادي که هيچوقت نمیخندند راحت نيستيد. ديد مثبتي به زندگي داريد. دنبال خوبيها در همه چيز هستيد. بيدي نيستيد که با هر بادي بلرزيد. گرم و دوست داشتني هستيد. با وفا و اجتماعي هستيد و هرکدام از اين صفات میتواند دليلي براي خوب بودن شما باشد انرژي نامحدودي داريد ولي انگيزه تان کم است. براي شما مشکل است که فقط بر روي يک کار متمرکز شويد.
به شما پيشنهاد میشود که اجازه دهيد مردم روي جدي شما را هم ببينند همانطور که چهره شاد شما را میبينند ، در اين صورت میخواهند که هميشه با شما باشند. به احساسات ديگران احترام بگذاريد از اين شاخه به آن شاخه نپريد و کاري را که دوست داريد انتخاب کنيد و آنرا انجام دهيد.
دو ضربالمثل و یک برداشت
يك ضربالمثل چيني ميگه: "تو بخاران پشت من تا من بخارانم پشت تو"
دقيقا بر عكس اين ضربالمثل در ايران میگه: "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من"
همين اختلاف بين دو ضربالمثل فوق به تنهايي نشان دهنده اوج اختلاف بين ديدگاه ما و چينيها نسبت به مسئله كار گروهي و همكاري در انجام كارها است.
و شايد به همين دليل فرهنگي است كه ما ايرانيان در انجام كارهاي گروهي و حتي ورزشهاي گروهي مثل فوتبال اينقدر نا موفق هستیم.
به نظر شما مطلب ديگري از اين دو ضربالمثل ميتوان برداشت كرد؟
دقيقا بر عكس اين ضربالمثل در ايران میگه: "کس نخارد پشت من جز ناخن انگشت من"
همين اختلاف بين دو ضربالمثل فوق به تنهايي نشان دهنده اوج اختلاف بين ديدگاه ما و چينيها نسبت به مسئله كار گروهي و همكاري در انجام كارها است.
و شايد به همين دليل فرهنگي است كه ما ايرانيان در انجام كارهاي گروهي و حتي ورزشهاي گروهي مثل فوتبال اينقدر نا موفق هستیم.
به نظر شما مطلب ديگري از اين دو ضربالمثل ميتوان برداشت كرد؟
شنبه، بهمن ۱۹، ۱۳۸۷
بگذار عشق خاصیت تو باشد
از خدا پرسيدم: خدايا چطور مي توان بهتر زندگي کرد ؟
خدا جواب داد:
گذشتهات را بدون هيچ تاسفي بپذير، با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس براي آينده آماده شو. ايمان را نگهدار و ترس را به گوشهاي انداز.
شکهايت را باور نکن و هيچگاه به باورهايت شک نکن.
زندگي شگفت انگيز است فقط اگر بدانيد که چطور زندگي کنيد.
مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ اینه که مهم باشی ! حتی برای یک نفر
مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی.
كوچك باش و عاشق ... كه عشق میداند آئین بزرگ كردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی
موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه پايان رسيدن
فرقى نمي كند گودال آب كوچكى باشى يا درياى بيكران ... زلال كه باشى، آسمان در توست
خدا جواب داد:
گذشتهات را بدون هيچ تاسفي بپذير، با اعتماد زمان حالت را بگذران و بدون ترس براي آينده آماده شو. ايمان را نگهدار و ترس را به گوشهاي انداز.
شکهايت را باور نکن و هيچگاه به باورهايت شک نکن.
زندگي شگفت انگيز است فقط اگر بدانيد که چطور زندگي کنيد.
مهم این نیست که قشنگ باشی، قشنگ اینه که مهم باشی ! حتی برای یک نفر
مهم نیست شیر باشی یا آهو مهم این است با تمام توان شروع به دویدن کنی.
كوچك باش و عاشق ... كه عشق میداند آئین بزرگ كردنت را
بگذار عشق خاصیت تو باشد نه رابطه خاص تو با کسی
موفقيت پيش رفتن است نه به نقطه پايان رسيدن
فرقى نمي كند گودال آب كوچكى باشى يا درياى بيكران ... زلال كه باشى، آسمان در توست
جمعه، بهمن ۱۸، ۱۳۸۷
عمیق ترین درد زندگی
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوستداشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناکترین حالت شکسته شده.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه نداشتن شانههای محکمی است که بتوانی به آنها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سختترین شرایط همدم تو باشد.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگترین احساس زندگی است.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه یخبستن وجود آدمها و بستن چشمها است.
بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوستداشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه گذاشتن سدی در برابر رودی است که از چشمانت جاری است.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناکترین حالت شکسته شده.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه نداشتن شانههای محکمی است که بتوانی به آنها تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدائی به سرانجام رسانی.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه نداشتن یک همراه واقعی است که در سختترین شرایط همدم تو باشد.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگترین احساس زندگی است.
عمیقترین درد در زندگی مردن نیست،
بلکه یخبستن وجود آدمها و بستن چشمها است.
اشتراک در:
پستها (Atom)