جمعه، تیر ۲۱، ۱۳۸۷

دو روز قبل، دادستان تهران خبري تكان دهنده را در اختيار رسانه‌ها قرارداد اما جز در سه روزنامه‌ بازتاب ويژه‌اي نداشت.مرتضوي در تشريح آخرين بررسي‌ها نسبت به حادثه سعادت آباد، اعلام كرد: <اكثر جان باختگان، دانشجوياني بوده‌اند كه براي تامين هزينه‌هاي تحصيل، در اين ساختمان كار مي‌كرده‌اند.> در واقع، كساني كه سرمايه‌اي ارزشمند براي خانواده و كشور خود بوده‌اند به دليل نياز مالي‌ تن به كاري داده‌اند كه متناسب با جايگاه علمي و اجتماعي آنها نيست. اما خبر رساني دادستان تهران‌ نه تحركي در جلسه ديروز مجلس ايجاد كرد، نه به اندازه خبر جان سپردن يك بيمار در بيمارستان امريكايي - كه در بخشهاي مختلف خبري صدا و سيما با آب و تاب فراوان نقل مي شد- براي آن رسانه اهميت داشت. اكثر روزنامه‌هاي مدعي اصولگرايي هم حتي حاضر نشدند اين خبر را منعكس نمايند. در حالي كه علاوه بر ضربه هاي جبران ناپذير عاطفي به خانواده‌هاي داغدار و دوستان، از دست دادن تعدادي از دانشجويان آن هم به خاطر حضور آنها در يك شغل پر ريسك براي تامين هزينه‌هاي تحصيل، خسارتي جبران ناپذير براي كشور است. اين خسارت آنقدر بزرگ است كه به نظر مي رسد ‌ ‌پرداختن به آن و چاره‌يابي براي عدم تكرار آن، وظيفه هر روزنامه‌نگاري مي‌باشد؛ حتي اگر هزينه‌ انجام اين وظيفه، مواجهه با هتاكي و فحاشي بعضي از مدعيان اصولگرايي و روزنامه‌هاي آنها باشد. هفته پيش، آوار طمع‌ورزي پيمانكار و سهل انگاري مسئولان دستگاههاي ذيربط، بر سر چندين جوان مستعد ايراني فرود آمد و خانواده‌هاي آنها را براي هميشه داغدار كرد. گناه اين جوانان و خانواده ايشان ‌ آن بود كه نه به رانتي براي تامين هزينه‌هاي تحصيل خود دسترسي داشتند و نه از ميان دستگاههاي رسمي‌ كسي حاضر بود تا اتمام تحصيل، هزينه‌هاي آنها را تأمين نمايد. در همين شرايط، شهرداري تهران خود را متعهد به پرداخت بيش از 2 ميليارد تومان به دو تيم پايتخت مي‌داند. در حالي كه اگر اين كمك پرداخت نمي‌شد، نه مربيان و مديران اين تيم‌ها، ناچار مي‌شدند شب را در زير سقف لرزان ساختمان در حال تخريب بگذرانند و نه بازيكنان نسبتاً ثروتمند اين دو تيم. چند وقت پيش هم شهرداري، سه ميليارد تومان كمك بلاعوض براي لبنان اختصاص داد. در حالي كه احتمالاً كمتر كسي از كمك گيرندگان در لبنان به لحاظ اقتصادي شرايط مشابه با قربانيان مظلوم حادثه اخير داشته‌اند. در اين ميان، روزنامه سوپر انقلابي كه كمك سه ميلياردي به لبنان را اقدام سمبليك مي‌ناميد و ابراز مخالفت با آن را همراهي با صهيونيست‌ها، امروز سكوت پيشه كرده و حتي حاضر نيست خبر جان باختن مظلومانه دانشجويان ايراني را پوشش دهد. در حالي كه بدون ترديد، بهره‌برداري كه صهيونيست‌ها مي‌توانند از خبر اخير كنند صدها برابر مخرب ‌تر از منافع تبليغاتي احتمالي است كه كمك‌هاي <سمبليك> به لبنان براي ايران و ايرانيان خواهد داشت.
البته اين رقم‌ها به هيچ وجه در مقياس هزينه‌هاي كشور قابل توجه نيست. اما گاه كمك‌هايي به ساير كشورها مي‌شود كه نشان دهنده وضعيت مساعد خزانه دولت مي‌‌باشد ولذا پذيرش اين نكته را دشوار مي‌سازد كه <دولت از تامين نيازهاي اوليه تعدادي دانشجو ، ناتوان است.> سه ماه قبل، دولت ايران وام يك ميليارد دلاري در اختيار عراق گذاشت كه براساس اخبار رسمي اعلام شده بازپرداخت آن ده سال ديگر آغاز و طي يك دوره چهل ساله با سود نيم درصد در سال، تسويه خواهد شد! راستي با اين يك ميليارد دلار، نيازهاي اوليه چند جوان دانشجو - مانند قربانيان حادثه سعادت آباد- و چند دختر و بانوي ايراني - كه به تعبير فرمانده نيروي انتظامي براي حقوقهاي هفتاد هشتاد هزار توماني، در دام شيادان عياش مي‌افتند - تامين مي‌شد؟ آيا براي دولت و مجلس اين امكان وجود نداشت كه براي اين جوانان نيز وامهايي با بازپرداخت 40، 50 ساله و حتي كمتر از آن منظور كنند؟ ممكن است كساني بگويند كمك‌ها به عراق با هدف ايجاد امنيت در آن كشور است كه بي‌ترديد بر حفظ ثبات مرزهاي كشور تأثير بسزايي دارد. البته، برخي تحولات اخير نشان مي‌دهد كه اين فرضيه چندان دقيق نيست و متأسفانه اين كمك‌ها، در نهايت گردن كساني را كلفت مي‌كند كه دست وزير اسرائيلي را با وقاحت مي‌فشارند و جزاير سه گانه ايراني را به امارات مي‌بخشند! به فرض هم كه ادعاي تصميم‌گيران براي كمك به عراق، صحيح باشد و اين كمك‌ها بتواند براي ايران و منطقه، امنيت به ارمغان بياورد، اما آيا كسي ترديد دارد كه هيچ چيز به اندازه رفع دغدغه‌هاي اوليه جوانان ايراني، براي كشورمان امنيت ساز و آسايش‌آفرين نيست؟ راستي آن مقام عاليرتبه كه براي <زودپيري> دختر 16 ساله بوليويايي نگران بود اكنون براي <زود مرگي> تعدادي جوان مستعد ايراني چقدر غصه دار گرديد و چرا حاضر نشد در موضوع اخير نيز همانند زمان بازگشت از بوليوي، اعلام غصه‌داري كند؟

هیچ نظری موجود نیست: