چهارشنبه، شهریور ۲۷، ۱۳۸۷

مثلث پارسی: آیا اتحاد سه کشور فارسی زبان ممکن است؟
فخرالدین خال بیک روزنامه نگار تاجیک
نورسلطان نظربایف، رئیس جمهوری قزاقستان در اظهاراتی اندیشه تاسیس یک اتحاد جديد میان کشورهای آسیای مرکزی را مطرح کرده بود.
قزاقستان، ازبکستان و قرقیزستان سه کشور آسيای ميانه هستند که در طرح آقای نظربايف از آنها نام برده شده است. آنچه که در طرح آقای نظربايف مشخص است، اين است که در این اتحاديه، "کشورهای ترک زبان آسيای ميانه" در نظر گرفته شده اند و به همين دليل نامی از تاجیکستان که فارسی زبان است، برده نشده است. اگر چنین است، پس آينده تاجيکستان در اتحاديه های منطقه ای چگونه می تواند باشد؟ بسياری بر اين باورند که همگرايی سه کشور فارسی زبان منطقه، يعنی ايران، افغانستان و تاجيکستان، يکی از بهترين راههای ايجاد يک اتحاد منطقه ای جديد با توانايی های بالقوه است.
برادران تاريخی از نقطه نظر تاريخی، بسياری سرزمینی که در آن اين سه کشور پارسی زبان واقع اند، را "ایران بزرگ" می خوانند و همه جا به طور رسمی یا غیررسمی مردم ایران، افغانستان و تاجیکستان برادران خونی عنوان می شوند. اين سه کشور تاریخ، زبان، ادبیات و فرهنگ مشترک دارند و اسلام نيز در پيوند مردمان اين منطقه به همديگر نقش اساسی دارد.
سير تاریخ این سه کشور را می توان به یک لوزی تشبيه کرد که خطوط آن از یک نقطه آغاز می شوند، سپس این خطوط بتدریج از هم دور شده به دو نقطه مقابل می رسند و در نهایت باز به سوی یک نقطه مشترک نهایی حرکت می کنند و در آن نقطه به هم می رسند.
اما آنچه که بارز است اين است که به دلايل مختلف اين کشورها نتوانسته اند به ايجاد اتحادی قوی دست بزنند. ما از همديگر خیلی متفاوت شده ايم.
از سوی ديگر در جهان امروز، به نظر می رسد، همزیستی این سه کشور و ايجاد یک اتحاد نه تنها قدرتهای جهانی، نظیر روسیه و آمریکا را خوشنود نخواهد کرد، بلکه ظاهرا در کار خود ما نیز خلل ایجاد می کند.
سرنوشت های جداگانه می توان گفت که نقطه آغاز جدایی ما در قرن 15 ميلادی قرار دارد. بتدریج از نگاه دین و فرهنگ تفاوتهای چشمگیری میان ما به وجود آمد و نتیجه اش امروز هویداست: روش زندگی مان تفاوت دارد، ساختارهای سیاسی مان گوناگون اند، فرهنگ خود را نیز دیگرگونه در می يابيم.
در ایران بعد از یک "غرب زدگی" نافرجام به دولت اسلامی رسیدند. تاجیکستان بعد از سقوط کمونیسم در پی بنیاد یک جامعه "دنیوی" یا سکولار است. افغانستان از یک نظام شاهی و فئودالی در پایان قرن گذشته به "آغوش" درگیری های طولانی افتاد که تا کنون از آن کاملا بدر نیامده است.
مرزهای زبانی اکنون نمی توان با اعتماد کامل ادعا کرد که زبان فارسی عامل اصلی و قوی است که ما را به هم پیوند می دهد. در افغانستان یک مدت پشتونها پافشاری کردند که زبان مادری شان تنها زبان رسمی آن کشور باشد. این در حالی است که زبان موسوم به "فارسی دری" قرنهای متوالی نه تنها زبان رسمی بود، بلکه به عنوان زبان اصلی معاشرت برای همه اقوام و ملیتهای افغانستان اعم از پشتونها، تاجیکها، هزاره ها، ازبکها، بلوچ و ترکمانها خدمت می کرد.
آفریده های جلال الدین بلخی، شاعر و متفکر بزرگ، ترجمه بسياری از نوشته های امام اعظم ابوحنيفه، پايه گذار مذهب حنفی و نوشته های سید جمال الدین افغان، مدرنیست معروف جهان اسلام به همين زبان نگاشته شده و شهرت و محبوبیت کسب کرده اند.
در سطح ديگر آفرينش ها، آوازخوانهای معروف افغان همانند احمد ظاهر، ناشناس و دیگران، ستاره های موسیقی امروزی پشتو زبان از قبيل فرهاد دریا و صدیق شباب نیز عمدتا به همين زبان آثار خود را خلق کرده اند و می کنند.
دامن فارسی چيده شد تنگ کردن دامنه نفوذ زبان فارسی دری در عرصه سیاسی افغانستان امری تصادفی نیست، بلکه با روند تاریخی طولانی تنگ کردن جايگاه زبان فارسی در منطقه ارتباط دارد. تاریخ گواه است که مردم آسیای مرکزی، ایران، افغانستان، پاکستان، بخش هایی از هند و چین (جمهوری خودمختار سین کيان) اساسا علم و ادب را با زبان فارسی می آموختند و با این زبان می آفریدند.
آوردن نامهای علامه محمد اقبال لاهوری از پاکستان، میر علی شیر نوایی، پایه گذار ادبیات ازبک و عبدالقادر بیدل، شاعر پارسیگوی هند به عنوان نمونه کافی است.
ولی بعدتر دایره زبان فارسی در منطقه بتدریج محدود شد. در آسیای میانه این روند به تنزل دو مرکز بزرگ تمدن ایرانی: سمرقند و بخارا انجامید.
تاجيکی، دری، فارسی تازه ترين شهر جهان پارسی، دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، تا زمان استقلال این کشور بیشتر به یک شهر شوروی می ماند تا تاجیکی. در این جا زبان فارسی تاجیکی جای خود را به زبان روسی داد و در دایره خانواده و فرهنگ و ادبیات محدود ماند. مشهورترین آفریده های علمی این دوران، از جمله کتاب "تاجیکان" باباجان غفورف نخست به زبان روسی نوشته و بعدا به فارسی تاجیکی ترجمه می شدند.
تنزل بلخ و هرات و کابل به عنوان مراکز تمدن فارسی در افغانستان در اواخر قرن 20 نیز به آن منجر شد که بحثهای اولویت زبان پشتو و ثانویت زبان فارسی دری به میان آید. اکنون آخرین تکیه گاه زبان فارسی، همانا ایران است.
بيم از مواد مخدر، کشنده اميد همگرايی بالا رفتن تجارت مواد مخدر که سالهای آخر در افغانستان به چشم می رسد، مشکلات زیادی را به بار آورده است. امروز این کشور سه چهارم کل حجم مواد مخدر در جهان را تولید می کند و بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، ميزان فروش مواد مخدر سالیانه 2.3 میلیارد دلار را تشکیل می دهد.
بر اساس اطلاع منابع مختلف حدود 50 درصد ترياک افغانستان در اروپا و روسیه به فروش می رسد. تنها در امتداد مرز مشترک تاجیکستان و افغانستان در قلمرو افغانستان دهها کارخانه تولید مواد مخدر وجود دارد.
در چنین وضعی ایران و تاجیکستان حتی اندیشه همگرایی با افغانستان را فراموش می کنند. برعکس، این دو کشور را لازم می آید نظارت بر مرزهای خود را تقویت کنند، تا در هروئین افغانی "غرق" نشوند.
مثلا، ایران همه ساله برای مراقبت از مرزهایش با افغانستان و پاکستان 900 میلیون دلار مصرف می کند. سالهای آخر در مرزهای ایران با این دو کشور در جریان درگیری ها با قاچاقبران حدود 3400 نفر کشته شده اند. سال 2003 در مرزهای ایران 180 تن مواد مخدر مصادره شده است که پنج درصد آن را هروئین تشکیل می دهد. شمار معتادان به مواد مخدر در ایران امروز به 2 میلیون و 300 نفر نزدیک می شود. همین مشکلات را تاجیکستان نیز دارد.
ناتو و آمريکا در میانه موانع تازه ای پس از آمدن آمریکاییها و نیروهای نظامی ناتو به افغانستان به وجود آمد. برخی از ناظران تحولات منطقه ای معتقدند که اگرچه رسما مقامات افغانستان از نزديکی روابط خود با ايران سخن می گويند ولی حضور آمريکا در اين کشور و با توجه به خصومت بين ايران و آمريکا در عمل سياست افغانستان درقبال ايران محتاطانه است.
به نظر عبدالرحیم وردک، وزیر دفاع افغانستان، تلاشها برای بنیاد چند پایگاه نظامی آمریکا در این کشور ادامه دارد. یکی از این پایگاهها باید در ولایت هرات ساخته شود که با ایران هم مرز است. با تاسیس اين پایگاههای نظامی موقعيت آمریکا در منطقه که سالهای زیادی با نظام اسلامی ایران اختلاف دارد، استوارتر می شود.
اما ایران از لحاظ عوامل تاریخی، دینی و جغرافیایی در افغانستان دارای نفوذی طبیعی است. از سوی ديگر، تعداد قابل ملاحظه تاجیکها و هزاره های پارسی گوی شيعی مذهب به همسایه غربی خود علاقه خاصی دارند.
در پی جنگ داخلی در افغانستان حدود 2 میلیون نفر از اتباع افغانستان به ايران پناه برده بودند. و در گذشته ایران چهره های سیاسی شناخته افغانستان، نظیر حکمتیار و اسماعیل خان، وزیر انرژی کنونی افغانستان را پناه داده بود.
تاثير حضور آمريکا بر تاجيکستان وضع موجود در افغانستان برای تاجیکستان نیز مشکلاتی به بار آورده است. استقرار آمریکاییها در افغانستان منافع بازیگر کلیدی منطقه، روسیه را که شریک استراتژیک تاجیکستان خوانده می شود، تهدید می کند.
با خروج نیروهای مرزبان روسیه، تاجیکستان را لازم می آید مشکلات مربوط به افغانستان را مستقلا حل کند. حالا که تاجیکستان به حفظ توازن میان قدرتهای جهانی دست یافته است، می توان اطمینان داشت که این خطرات جدی نیست. ولی با بهم خوردن این توازن تشنج اوضاع در کشور و منطقه اجتناب ناپذير خواهد بود.
ایران سیاست مستقل داخلی خود را دارد، اما سیاست خارجی بدون شک تحت تاثير تمايلات قدرتهای جهانی است. این که ایران نمی تواند به خودی خود برنامه هسته ای خود را به اجرا درآورد و این قضیه بستگی به رضایت اروپا و آمریکا نیز دارد، به نوعی بازنمای آن است که ایران توان به دوش گرفتن مسئولیت سرنوشت دو کشور ديگر فارسی زبان منطقه را ندارد .
تاسیس یک اتحاد کشورهای فارسی زبان منطقه نيز ممکن است برای همسایگان دیگر اين کشورها نیز ناپسند افتد، بخصوص ازبکستان که جمعیت تاجیک آن بسيار زياد است.
اقتصادهای ناهمگون میزان رشد اقتصادی کشورهای ما نیز گوناگون است. ایران با جمعیت حدود 70 میلیون یکی از کشورهای پیشرفته نه تنها در جهان فارسی زبان، بلکه شايد در کل منطقه است. بر اساس اطلاع "واحد اطلاعات" مجله اکونوميست چاپ لندن (The Economist Intelligence Unit)، مجموع تولیدات داخلی ایران در سال 2003 حدود 129 میلیادر دلار بوده است.
رشد تولیدات ناخالص داخلی ایران در سال 2003 بیش از 4.5 درصد، در سال 2004 برابر 4 درصد بود و امسال انتظار می رود 6 درصد را تشکیل دهد. بعد از فروپاشی شوروی، ایران با روسیه، آمریکا و چین برای نفوذ در آسیای میانه رقابت موفقیت آمیزی دارد.
برعکس، در افغانستان وضع اقتصادی سالم نیست. درباره تاجیکستان نیز همین نکته را می توان گفت. این که شمار زیاد مهاجران کاری تاجیک در خارج از کشور به سر می برند، بازنمای آن است که اقتصاد تاجیکستان به عوامل خارجی وابستگی زیاد دارد.
ارزشهای سياسی متفاوت ایران و افغانستان دولتهای اسلامی هستند، در حالی که تاجیکستان اصلا رو به ارزشهای غربی دارد. این کشور عضو جرگه کشور های مستقل همسود و سازمانهای دیگری مانند اتحادیه اقتصادی اروآسیا، سازمان امنیت و همکاری اروپا، سازمان همکاریهای شانگهای، سازمان همکاریهای آسیای مرکزی است که ایران و افغانستان در آنها عضویت ندارند.
این سه کشور همراه با کشورهای دیگر مسلمان تنها در سازمان کنفرانس اسلامی عضویت مشترک دارند. از نگاه سیاسی با نظامهای اسلامی ایران و افغانستان ارزشهای دنيوی یا سکولار مغایرت دارند. به وارون این، در تاجیکستان به ارزشهای سکولاری که دولت دنبال می کند، ارزشهای اسلامی مغایر است.
رويهم رفته، اگر ابتکاری برای سازمان دادن اتحاد کشورهای ایرانی صورت بگیرد، باز هم این پرسش مطرح خواهد شد که کدام یک از اینها اولویت خواهند داشت: آیا تاجیکستان و ایران به افغانستان تبدیل خواهند شد یا افغانستان و تاجیکستان به ایران و یا برعکس، ایران و افغانستان به تاجیکستان؟
چه باید کرد؟ قبل از همه به دنبال پیاده ساختن تصمیماتی باید شد که قبلا صدا داده اند. مثلا، پروژه ساختمان راه آهنی که ایران و افغانستان و تاجیکستان را به هم می پیوندد، ساختمان نیروگاه آبی دشت جم که بخشهایی از مناطق شمال افغانستان را با نیروی برق تامین خواهد کرد.
مایه حیرت است که کشورهای ما با وجود ارزشها و منافع مشترک تاکنون حتی در یک سازمان منطقه ای کنار هم نیامده اند، چه رسد به ايجاد يک اتحاد.

هیچ نظری موجود نیست: