شنبه، اسفند ۰۳، ۱۳۸۷

آموخته‎ام که... که بهترين کلاس درس دنيا، کلاسي است که زير پاي پيرترين فرد دنيست

آموخته‎ام که... که وقتي عاشقيد، عشق شما در ظاهر نيز نمايان مي شود

آموخته‎ام که... که تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند کسي است که به من مي گويد: تو مرا شاد کردي

آموخته‎ام که... که داشتن کودکي که در آغوش شما به خواب رفته، زيباترين حسي است که در دنيا وجود دارد

آموخته‎ام که... که مهربان بودن، بسيار مهم تر از درست بودن است

آموخته‎ام که... که هرگز نبايد به هديه اي از طرف کودکي، نه گفت

آموخته‎ام که... که هميشه براي کسي که به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم

آموخته‎ام که... که مهم نيست که زندگي تا چه حد از شما جدي بودن را انتظار دارد، همه ما احتياج به دوستي داريم که لحظه اي با وي به دور از جدي بودن باشيم

آموخته‎ام که... که گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد، فقط دستي است براي گرفتن دست او، و قلبي است براي فهميدن وي

آموخته‎ام که... که راه رفتن کنار پدرم در يک شب تابستاني در کودکي، شگفت انگيزترين چيز در بزرگسالي است

آموخته‎ام که... که زندگي مثل يک دستمال لوله اي است، هر چه به انتهايش نزديکتر مي شويم سريعتر حرکت مي کند

آموخته‎ام که... که پول شخصيت نمي خرد

آموخته‎ام که... که تنها اتفاقات کوچک روزانه است که زندگي را تماشايي مي کند

آموخته‎ام که... که خداوند همه چيز را در يک روز نيافريد. پس چه چيز باعث شد که من بينديشم مي توانم همه چيز را در يک روز به دست بياورم

آموخته‎ام که... که چشم پوشي از حقايق، آنها را تغيير نمي دهد

آموخته‎ام که... که اين عشق است که زخمها را شفا مي دهد نه زمان

آموخته‎ام که... که وقتي با کسي روبرو مي شويم انتظار لبخندي جدي از سوي ما را دارد

آموخته‎ام که... که هيچ کس در نظر ما کامل نيست تا زماني که عاشق بشويم

آموخته‎ام که... که زندگي دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته‎ام که... که فرصتها هيچ گاه از بين نمي روند، بلکه شخص ديگري فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته‎ام که... که آرزويم اين است که قبل از مرگ مادرم يکبار به او بيشتر بگويم دوستش دارم

آموخته‎ام که... که لبخند ارزانترين راهي است که مي شود با آن، نگاه را وسعت داد

آموخته‎ام که... که همه مي خواهند روي قله کوه زندگي کنند، اما تمام شادي ها و پيشرفتها وقتي رخ مي دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستيد

آموخته‎ام که... که بهترين موقعيت براي نصيحت در دو زمان است: وقتي که از شما خواسته مي شود، و زماني که درس زندگي دادن فرا مي رسد

آموخته‎ام که... که کوتاهترين زماني که من مجبور به کار هستم، بيشترين کارها و وظايف را بايد انجام دهم

هیچ نظری موجود نیست: