جملاتی هست که موجب شعله ور شدن اختلافات خانوادگی میشود. بسیاری ازمردها اصرار عجیبی در پرسیدن این پرسش دارند که "چه چیزی برای خوردن داریم"؟ غافل از اینکه با این سوال همسر خود را در آستانه خشم شدید قرار میدهند.
به نقل از یک هفته نامه آلمانی یک نظرسنجی نشان میدهد دو سوم زنان معتقدند چنین جملهای عصبانی کنندهترین جمله شوهرها در برابر همسرانشان است. اما نمونه چنین جملهای در مورد مردان نیز وجود دارد. "سرعتت را کم کن" و یا "آهسته تر رانندگی کن" اختلاف برانگیزترین جملهای است که زنان در برابر مردها به کار میبرند.
نظرسنجی مجله زنان "بلا" نیز از میان 1051 زن بین 35 تا 60 سال همچنین حاکی است 57 درصد پاسخ دهندگان معتقدند جمله "من که نمیتوانم مراقب همه چیز باشم" دومین جملهای است که بیشترین میزان خشم را در میان زنان برمیانگیزد. بر این اساس جمله عصبانی کننده دیگر که 54 درصد آراء زنان را به خود اختصاص داده جمله"دختر تو است دیگر" است. یک سایت ویژه مسائل خانواده نیز نظرسنجی مشابهی را درمیان مردان انجام داده که بدترین جملات زنان را که موجب خشم همسرانشان میشود، مشخص کرده است. این جملات اگر چه در ابتدا ساده به نظر میرسند اما تاثیر زیادی بر مردها دارند. مانند این جمله که "چطور بودم؟" که در نظر 80 درصد مردان پاسخ دادن به آن غیرممکن است.
پرسش دیگر زنان که موجب خشم 47 درصد مردان میشود سوالی است که به وزن و ظاهر آنان بازمیگردد: "یک کم چاق شدهای". اما در هر حال تعداد سوالاتی که میتواند یک زن را خشمگین کند بیشتر از جملاتی است که قادر به عصبانی کردن یک مرد است. بعنوان مثال گفتن جملاتی مانند: "اینقدرآهسته رانندگی نکن"، "آیا باید همه چیز را برای دوستانت تعریف کنی؟"، "بازهم یک کفش جدید خریدی؟" و نظیر آن از سوی مردها میتواند به آتش اختلافات آنها با همسرانشان دامن بزند. از همین رو این هفته نامه به مردها توصیه میکند از پرسیدن سوالات بیجا! خودداری کرده و به زندگی خود ادامه دهند.
اگر چنين هستيد، صبر كنيد و ازدواج نكنيد
1ـ اگر در خانواده پدري و زندگي مجردي خود، مسئوليت كاري را به عهده نميگيريد يا در مسئوليت محوله تعلل ميورزيد.
2ـ اگر با پدر، مادر، برادر و خواهر خود (كه به نظر شما غير منطقي بوده يا اخلاق دلخواه شما را ندارند) ارتباط سازنده و راضي كننده نداريد و نتوانستهايد تعامل قابل قبولي ايجاد نماييد.
3ـ اگر در زندگي، مرتب شغل خود را عوض كردهايد، با دوستان زيادي به خاطر مشكلاتي قطع رابطه نمودهايد، رشته تحصيلي خود را تغيير داده يا ترك تحصيل كردهايد، علايق خود را نيمه كاره رها كردهايد و ثبات فكري، احساسي و رفتاري نداريد.
4ـ اگر تصور ميكنيد افكار، احساس و رفتار همسرتان را در آينده به دلخواه خود تغيير ميدهيد.
5ـ اگر به دنبال همسر مناسبي هستيد به نحوي كه در زندگي مشتركتان در آينده با هيچ گونه مشكلي مواجه نشويد.
6ـ اگر در پي كسب لذت و علايق خود، كارها و مسئوليتهايتان بر دوش ديگران قرار ميگيرد.
7ـ اگر فقط منطق و طرز نگرش خويش را قبول داريد و در برابر ديگران حالت دفاعي يا حالت تهاجمي ميگيريد و قادر به درك افكار، احساس و رفتار ديگران نيستيد.
8ـ اگر نقاط ضعف و نقاط قوت خود را به صورت شفاف نميبينيد.
9ـ اگر تاكنون با نظرات، انتقادات و پيشنهادات ديگران، تغييري در رفتارهاي شما ايجاد نشده است.
10ـ اگر مسائل كاري شما مانع ارتباط دوستانه و ارتباط دوستان شما مانع ارتباط صميمي در خانواده (خانواده پدری) ميشود يا مسائل و مشكلات شخصي شما در تمام حوزههاي زندگيتان تاثير ميگذارد و در هم تنيده ميگردد.
11ـ اگر به هيچ وجه قادر به تغيير برنامههاي از قبل طراحي شده خود نيستيد (حتي اگر شرايط تغيير كند) و بسيار متعصب، خشك و غير قابل انعطاف هستيد.
12ـ اگر قادر به درك احساسات، رفتار و افكار خانواده، دوستان و همكارانتان (كه متفاوت از شما عمل ميكنند) نميباشيد.
13ـ اگر بيشتر به جاي گوش كردن، صحبت ميكنيد و بيشتر از آنكه سعي كنيد ديگران را بفهميد، سعي داريد كه ديگران شما را درك كنند.
14ـ اگر بسيار هيجان طلب هستيد و صرفاً هيجانات، شما را به سويي ميكشاند و قادر به تعويق انداختن خواستههايتان نيستيد.
15ـ اگر براي رفتار، احساس و گفتار خود روش و برنامهاي نداريد و منفعلانه و واكنشي نسبت به ديگران عكس العمل نشان ميدهيد.
16- اگر عادت داريد به جاي حل مشكلات از آنها فرار كنيد يا اجتناب بورزيد يا واكنش شما به مسائل، بي تفاوتي است
تجلی ناز و نیاز در زن و مرد
ویژگی طبیعی و فطری زن بر « ناز» است و مرد بر « نیاز» و ترکیب این دو چه زیبا و مستحکم میباشد. شهید مطهری به بهترین وجه این روانشناسی دقیق زن و مرد را شایسته توجه معرفی کرده و اذهان را بدان معطوف ساخته است. توجه شایسته به این روحیه ذاتی زن و مرد و رعایت پیامدهای آن، در استواری بنیان ازدواج کمال تأثیر را دارد. استاد در بیان این ویژگی روحی و روانی زن و مرد میگوید:
«طبیعت، مرد را مظهر طلب، عشق و تقاضا آفریده است و زن را مظهر مطلوب بودن و معشوق بودن. این یکی از تدابیر حکیمانه و شاهکارهای خلقت است« که در«غریزه مرد نیاز و طلب» و در غریزه زن « ناز و جلوه» قرار داده است ... مرد خریدار وصال زن است، نه خریدار رتبه او (نمیخواهد بنده بخرد). منتهای هنر زن این بوده که توانسته مرد را در هر مقامی و هر وضعی بوده است، به آستان خود بکشاند.» آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد زن توانسته مرد را به عنوان خواستگار به آستانه خود بکشاند و مردها را به رقابت با یکدیگر وا دارد و با خارج کردن خود از دسترس مرد، وضعی رمانتیک به وجود آورد. مجنونها را به دنبال لیلیها بدواند و آنگاه که تن به ازدواج با مرد میدهد، هدیه و پیشکشی از او به عنوان نشانه صداقت دریافت دارد. زن همیشه مرد را میساخته و مرد اجتماع را. آنگاه که حیا و عفاف و خویشتنداری زن از میان برود و بخواهد در نقش مرد ظاهر شود، اوّل به زن مُهر باطله میخورد، بعد مرد مردانگی خود را فراموش میکند، سپس اجتماع فرو میپاشد.
نقش هر یک از زن و مرد در مسئله عشق ناهمگون نقش دیگری است. عارفان این قانون را به سراسر هستی سرایت میدهند. میگویند قانون عشق و جذب بر سراسر موجودات و آفریدهها حکومت میکند، با این تفاوت که موجودات و مخلوقات از لحاظ اینکه هر آفریدهای وظیفه خاصی را باید ایفا کند، متفاوتند. سوز در یک جا و ساز در جای دیگر قرار داده شده است. به قول فخرالدین عراقی:
عشق است که هر دم به دگر رنگ در آید ناز است به جایی و به یک جای نیاز است
در صورت عاشق چه در آید همه سوز است در کسوت معشوق چه آید همه ساز است
قانون خلقت، جمال و غرور و بینیازی را در زن و نیازمندی، طلب، عشق و تغزل را در مرد قرار داده است. ضعف زن در مقابل نیرومندی مرد به این وسیله تعدیل شده است.
به حفظ و بالنده ساختن این ویژگی فطری و طبیعی باید توجه شود. اینکه اولیای دین به زنان دستور پوشش و حفظ حریم و دوری از آمیختگی و همنشینیهای دوستانه بین زن و مرد دادهاند، نیز حفظ حریم در رفتار و گفتار را لازم شمردهاند، برای این است که عرضه زن و زیباییهایش در جامعه، بیضابطه، ارزان و به وفور نباشد و مردها جز با پرداخت ارزش و بهای مناسب و در چارچوبهای مشروع نتوانند از زیباییهای زن بهره گیرند تا هر گاه با زنی ازدواج کردند، قدر او را بدانند و در استواری ازدواج بکوشند. حتی در دستورهای تربیتیِ دینی، به حفظ ناز در زن و پروردن نیاز در مرد توجه شده است.
ویلیام جیمز فیلسوف معروف آمریکایی میگوید:
حیا و خودداری ظریفانه زن غریزه نیست بلکه دختران حوّا در طول تاریخ دریافتند که عزت و احترامشان به این است که به دنبال مردان نروند (و ندوند)، خود را مبتذل نکنند و از دسترس مرد خود را دور نگه دارند. زنان این درسها را در طول تاریخ دریافتند و به دختران خود یاد دادند.
شهید مطهری این حالت را هماهنگ با طبیعت زن در جهت حرمت او ارزیابی کرده و میگوید:
در روایات اسلامی وارد شده که مرد از زن پر تمایل تر نیست، بلکه بر عکس است لکن زن از مرد در مقابل تمایل خود، تواناتر و خوددارتر آفریده شده است. این خصوصیت همواره به زن فرصت داده است که دنبال مرد نرود و زود تسلیم او نشود و بر عکس مرد را وادار کرده است که به زن اظهار نیاز کند و برای جلب رضای او اقدام نماید ... جنس نر همواره حالت و نقش متقاضی را داشته، نه جنس ماده و جنس ماده همواره از خود نوعی بینیازی و استغنا نشان میداده است ...
آری، طبیعت زن را به عنوان مظهر «ناز» و مرد را به عنوان مصداق « نیاز » آفریده، در رفتار زناشویی حفظ این روحیه، سبب شیرینی و لذت زندگی است، نیز به عنوان یک نکته مهم باید همیشه مورد توجه باشد.
چرا همسر خود را عاشقانه دوست نداريم ؟
آيا تا به حال اين سؤال را از يكديگر يا از خود پرسيدهايم؟ اگر هم پرسيده شده جواب شما چه بوده است؟ به تعدادي از جوابهاي احتمالي زير توجه كنيد:
خسته و كوفته از كار روزانه، فرصت نداريم،رسيدگي به امور منزل، درس و مشق بچهها، پرداخت انواع قسط و بدهي، ايستادن در انواع صف،عادت نكردهايم و با اين چيزها خو نگرفتهايم و از اول زندگي براي خودمان چنين چيزي به نام عشق و عاشقي را تعريف نكردهايم، به ما اين چيزها را ياد ندادهاند( ما نه پدرمان عاشق مادرمان بوده و نه مادرمان اين قبيل مسائل را به ما آموخته است و هزار جور گرفتاري ديگر. اين درحالي است كه خيلي از خانوادهها در روابط زناشويي همواره از يك نگراني و يا يك اتفاق بد كه ممكن است از سوي همسرشان پديد آيد رنج برده بهطوري كه روابط دوستانهشان را تهديد ميكند. انگار كه اين حالت مانند يك كابوس همواره آنان را تهديد و يا تعقيب ميكند. در حالي كه زن و مرد در ابراز عشق و محبت نسبت به هم بايستي خالص، مداوم و بيپرده باشند. اما عشق چيست؟ شما چه مفهومي از عشق در ذهن خود داريد و در فكر شما معني عشق چيست؟
شايد بتوان عشق را اينگونه تعريف كرد:
ع = علاقه، ش = شديد، ق = قلبي
در نتيجه عشق يعني علاقه شديد قلبي. بياييد اين علاقه شديد قلبي را در خود زنده نگه داريم. بد نيست در اينجا يك مدل خوب و ساده را از نوع نگاه و نگرشمان نسبت به ازدواج، زندگي و مرگ برايتان بياورم. توجه كنيد:
انتخاب همسر، عاقلانه
زندگي زناشويي، عاشقانه
ده راه برای بهبودی از ناراحتی و بی حوصلگی
بی حوصلگی میتواند همه روزتان را خراب کند. برای غلبه بر ناراحتی و بی حوصلگی از چه تکنیکهایی استفاده میکنید؟ ما به شما توصیه میکنیم که لیستی از کارهایی که در مواقع بیحوصلگی به بهبود روحیه تان کمک میکند، جمع آوری نمایید. در زیر یک نمونه از این لیست راب رایتان آورده ایم.
1. چیزی یا کسی که خوشحالتان میکند را به خاطر آورید و درمورد آن خیالپردازی کنید. میتواند کسی باشد که دوستش دارید یا یک سفر یا محل خاص که بوده اید یا میخواهید بروید. من خودم نشستن در ساحل اقیانوس و گوش دادن به موسیقی را خیلی دوست دارم. چند سال پیش به همراه دخترم در چنین محلی بودیم که چندین روز در آنجا به اتفاق هم غروب خورشید را تماشا کردیم. کافههای کنار ساحل موسیقیهای خیلی خوبی هم اجرا میکردند. این محلی است که من بارها در خیالم یادش را زنده کرده ام.
2. چیزی یا کسی را پیدا کنید که از او ممنون و سپاسگذارید و بعد از قدرشناسی را به خودتان یا به او ابراز کنید. چه چیز باعث میشود که یک روز عادی به یک روز خاص تبدیل شود؟ تماشای غروب خورشید، اسکی کردن در کوهها یا تشخیص سلامت جسمیتان توسط پزشک؟ کمی به دور و برتان نگاه کنید.
3. به چیزهایی که نادیده میگرفتید، دقت کنید. آخرین باری که یک کتاب داستان خوب خوانید کی بود؟ یا آخری باری که کنار شومینه نشستید یا روغن ماشینتان را عوض کردید؟ کاری را پیدا کنید که باید انجام دهید و انجامش دهید.
4. در زمان حال زندگی کنید. با تمرکز روی فعالیتهایی که بدون فکر انجام میدهید، مثل خوردن، حمام کردن، راه رفتن و ... دنیا را تحسین کنید. حس خوب دوش گرفتن، نرمی زمین زیر پایتان را موقع راه رفتن یا آرامش غذاخوردن در سکوت را حس و لمس کنید.
5. کمی ورزش کنید. برای پیاده روی، دوپرخه سواری یا دویدن بروید. یک مربی ورزش داشتم که برای تغییر حال و هوای خود از توپهای بزرگ ورزشی استفاده میکرد. پریدن روی توپ باعث میشد که همه چیز را فراموش کرده و دیگر به ناراحتیها فکر نکند.
6. کمی استراحت کرده و یک فنجان چای بنوشید. 15 دقیقه در آرامش بنشینید. ذهنتان را از همه چیز خالی کنید. اکثر اوقات سکوت برای عوض کردن روحیه تان کافی است.
7. به موسیقی شد گوش کنید. موسیقی شاد همشه خنده روی لبهای من میآورد. به شما چه نوع موسیقی آرامش میدهد؟
8. برای تجدید قوا یک محل خاص پیدا کنید. نشستن کنار ساحل، رفتن به کوهستان یا جنگل. در تابستان بهترین مکان کنار دریاست. من خودم تماشای امواج دریا را خیلی دوست دارم. رسیدن به گل و گیاههای باغچه هم خیلی روحیه من را عوض میکند.
9. به بازی کردن یک بچه نگاه کنید. ببینید که چقدر درگیر زمان حال هستند و فقط به همان لحظه فکر میکنند. به آنها ملحق شوید. من اخیراً خانواده ای را به خانه ام دعوت کردم که دو بچه کوچک داشتند. تماشای این بچهها موقع بازی کردن واقعاً حس نشاط به من میداد. طوری که با خندههایشان من هم از ته دل میخندیدم.
10. آهنگ مورد علاقه تان را بخوانید. من خودم هیچوقت موقع خواندن احساس ناراحتی و بیحوصلگی نمیکنم
از کجا بدانیم فرد خواستگار قسمت ماست ؟
قسمت هر شخصی را خودش رقم میزند و این گونه نیست که چون قسمت ما چنین است پس مجبوریم هر خواستگاری را بپذیریم. بلکه باید با مطالعه و تحقیق انتخاب نموده و پاسخ مثبت یا منفی داد. خداوند نیرویعقل را به آدمی بخشیده است تا در پرتو آن راه را از چاه تشخیص و خطا را از صواب باز شناسد و با وجود عقل است که ثواب و عقاب و کیفر نمودن معنا و مفهوم پیدا میکند. اگر قرار بر این باشد هر آدمی عقل خود را به کناری نهد پس تفاوت انسان با حیوان چیست؟ آدمی به میزان به کارگیری عقل خود به زندگی انسانی نزدیک میشود و از زندگی حیوانی دور میگردد، حال ازدواج و انتخاب همسر یکی از هزاران کار و تصمیمی است که آدمی باید بر اساس نیروی عقل و خرد خویش در مورد آن اقدام کند و ما مسؤول اعمال خود هستیم و اگر بدون تأمل و تعقلاقدام به عملی کنیم و بعد به بلا و آفت و مصیبتی گرفتار شویم باید در برابر رسول ظاهر و باطنی پاسخگو باشیم و نمیتوانیم بگوئیم قسمت چنین بوده است.
بنابراین هر کاری از جمله ازدواج را باید بر اساس راهنمائی و تشخیص عقل انجام دهیم بعد از آن که دقت نموده و بر اساس تشخیص عقل سلیم و تدبیر صحیح اقدام نمودیم هر چند از خیر و شر رخ دهد و پیش آید و اگر این را همان قسمت بدانیم، عیبی ندارد و الاّ کار بی تدبیر و فارغ از پشتوانه فکری جهالت و نادانی است. لذا در مورد خواستگاران خود بر اساس تدبیر و تفکّر تصمیم بگیرید و حتی ازنظرات مشورتی دیگران استفاده کنید تا به حق و مصلحت دست یابید و در برابر خدا و وجدان خود سرفراز باشید و از خطاهای نهانی در امان بمانید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر