یکشنبه، خرداد ۱۹، ۱۳۸۷

” واژه مهدويّت و مهدي عليه‏السلام تبلور فرهنگ انتظار است كه همه مسلمين، اعم از شيعه و اهل سنت در باور داشتِ آن، اتفاق نظر دارند. از زمان ظهور اسلام، پيامبر اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله و اهل بيت عليهم‏السلام و صحابه و ياران ايشان، عهده‏دار تبيين فرهنگِ مهدويت بوده‏اند.... “
هر مسئله‏اي كه اهميت و مقبوليت عمومي داشته باشد، مخاطرات و تهديدها نسبت به آن از ناحيه سودجويان و فرصت طلبان بيشتر خواهد شد؛ از جمله اين مسائل كه داراي شاخصه‏هاي جهاني و همگاني است، ظهور منجي است كه به منزله اعتقاد و باور عمومي در همه اديان مطرح شده است. طبيعي است افرادي كه به دنبال منفعت و سودجويي فردي‏اند با آزمندي بسيار و با ظاهر سازي فريبنده به اغفال مردم مي‏پردازند تا به نيّت سوء خود برسند. از اينرو بيان نشانه‏ها و علايم ظهور، ضروري است و رهبران و بزرگان دين، براي جلوگيري از اين انحرافها و كج‏رويها و براي حفظ باورهاي اصيل مردم، بايد منجي و مصلحِ آخر زمان را با تمام شاخصه‏ها و خصال معرفي نمايند و براي ظهور و قيام او نشانه‏ها و علايمي را بيان كنند تا مردم در تميز سره از ناسره در تحير و ترديد نمانند. از همين رو در روايات و احاديث بسياري منجيِ آخر زمان (= حضرت مهدي عليه‏السلام ) و كيفيت ظهور او، با تمام علايم و نشانه‏ها بيان شده است. در رويكرد كلي و كلان، مي‏توان نشانه‏ها و علايم ظهور امام زمان عليه‏السلام را به انواع مختلف تقسيم كرد كه به يكايك آنها خواهيم پرداخت
الف) نشانه‏هاي عام و خاص 1. نشانه‏هاي عام: آن دسته از نشانه‏ها و علايمي كه شاخصه‏هاي كلي و عمومي دارند يعني در قالب پديده خاص، در برهه خاص و در افراد خاصي متصف نشده‏اند، «علايم عمومي» ناميده مي‏شوند؛ نظير احاديث و رواياتي كه از احوال و اوضاع مردمان آخر زمان خبر مي‏دهند و از انحرافات و كج رويهايي كه در آن دوره رخ مي‏دهد سخن به ميان آورده‏اند كه در واقع، نوعي بيان علايم و نشانه‏هاي ظهور امام زمان عليه‏السلام است، امّا در قالب و معيار كلي و عمومي.
«عَنْ اِبْنِ عَباس عَنْ رَسُولِ اللّه‏ِ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله : فِي حَديثٍ اَنَّ اللّه‏َ اَوْحي اِلَيهِ لَيْلَةً اَسْري بِهِ اَنْ يُوصِيَ اِلي عَلِيِّ وَاَخْبَرَهُ بِالْأَئِمّةِ مِنْ وُلْدِهِ اِلي اَنْ قالَ وَآخِرُ رَجُلٍ مِنْهُمْ يُصَلّي عِيسَي ابْنُ مَرْيَمَ خَلْفَهُ يَمْلأُ الاَْرْضَ عَدْلاً كَما مُلِئَتْ جَورا وَظُلْما... فَقُلْتُ اِلهي وَسَيِّدي مَتي يَكُوُنُ ذاكَ؟ فَاَوْحَي اللّه‏ُ عَزَّوَجَلَّ اِلَيَّ: يَكُوُنُ ذالِكَ اِذا رُفِعَ الْعِلْمُ وَظَهَرَ الْجَهْلُ وَكَثُرَ القِراءَةُ وَقَلَّ الْعَمَلُ وَكَثُرَ الْقَتْلُ وَقَلَّ الْفُقَهاء وَالْهادُونَ وَكَثُرَ فُقَهاءُ الضَّلالةِ وَالْخَوْنَةِ... وَكَثُرَ الْجَورُ وَالْفَسادُ وَظَهَرَ الْمُنْكَرُ وَاَمَرَ اُمّتُكَ بِهِ وَنَهي عَنِ الْمَعْروُفِ...؛1 ابن عباس مي‏گويد: «در شب معراج، مطالبي به رسول اكرم صلي‏الله‏عليه‏و‏آله وحي شد كه بايد به حضرت علي عليه‏السلام سفارش كند و به او در مورد ائمه بعد از آن حضرت كه از فرزندانش هستند خبر داد؛ تا آنجا كه فرمود: آخرين آنها [نشانه هايي دارد؛ از جمله اينكه ]عيسي بن مريم پشت سرش نماز مي‏خواند؛ زمين را پر از عدل و داد مي‏كند، چنانچه پر از ظلم و جور شده باشد،... عرض كردم: خداوندا! آن كي خواهد شد؟ خداوند به من وحي كرد: هر گاه علم از ميان برداشته شود و جهل و ناداني ظاهر شود؛ قرائتهاي [قرآن ]زياد امّا عمل كم شود؛ قتل و كشتار زياد شود، فقهاء و هدايت كنندگان واقعي كم شوند؛ علماي فاسق و خيانتكار زياد شوند،... جور و فساد زياد شود؛ منكر ظاهر شود؛ امت تو امر به منكر و نهي از معروف كنند،...» «حضرت علي عليه‏السلام در جواب سؤال «صعصعة بن صوحان» ـ كه از ياران آن حضرت بود ـ در باب دجّال و خروجش، و پيرامون نشانه‏هايي از ظهور امام زمان عليه‏السلام ، چنين فرمودند: «فَاِنَّ عَلامَةَ ذلِكَ اِذا اَماتَ النّاسُ الصَّلاةَ وَاَضاعُوا الاَمانَةَ وَاسْتَحَلُّوا الْكِذْبَ، وَاكَلُوا الرِّبا وَاَخَذُوا الرُّشا وَشَيَّدُوا البُنْيانَ وَباعُوا الدّين
بِالدُّنْيا وَاسْتَعْمَلُوا السُّفَهاءَ وَشاوَرُوا النِّساءَ وَقَطَعُوا الاَرْحامَ وَاتَّبَعُوا الاَهْواءَ، وَاسْتَخَفُّوا بِالدِّماءِ...؛2 علامت خروج و قيام دجال زماني است كه مردم نماز را ترك كنند [و در ميان مردم بميرد]، امانتها را ضايع كنند؛ دروغ گفتن را حلال شمارند؛ ربا بخورند؛ رشوه بگيرند؛ ساختمانها را محكم سازند و دين را به دنيا فروشند؛ مردمان كم عقل را بر كارها گمارند؛ زنان را در كارهاي اجتماعي و شخصي طرف مشورت قرار دهند؛ قطع صله ارحام كنند؛ از هوا و هوس پيروي كنند و [كشتار] و خونريزي را كوچك شمارند،... .» 2. نشانه‏هاي خاص: بعضي از نشانه‏ها و علايم ظهور، به صورت خاص و با شاخصهاي ويژه در افراد متعين، تبلور مي‏يابد؛ مثلاً در روايات بسياري ذكر شده است، كه ظهور امام زمان عليه‏السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پيدا خواهد كرد. ظهور و خروج افرادي به نام «دجال» و «سفياني» كه مظهر ضلالت و گمراهي و نيز قيام افرادي مثل يماني و سيد خراساني كه سنبل هدايت هستند جزء علايم خاص شمرده مي‏شود و در احاديث، با اسم و رسم و با ويژگيهاي مخصوصشان وارد شده است. امام باقر عليه‏السلام فرمودند: «تَنْزِلُ الرّاياتُ السُّودُ الَّتي تَخْرُجُ مِنْ خُراسان اِليَ الْكُوفَةِ، فَاِذا ظَهَرَ الْمَهديُّ بَعَثَ اِلَيه بِالْبَيْعَةِ؛3 پرچمهاي سياهي از ناحيه خراسان بيرون مي‏آيد و به جانب كوفه به حركت در مي‏آيد. پس چون مهدي ظاهر شود، اينان وي را دعوت به بيعت مي‏كنند.» و نيز امام باقر عليه‏السلام فرمود: «براي مهدي ما، دو نشانه است كه از هنگامي كه خداوند آسمانها و زمين را خلق فرمود، سابقه ندارد: خسوف در شب اوّل ماه رمضان و كسوف در نيمه همان ماه. و اين دو از زماني كه خداوند آسمانها و زمين را خلق كرده است، [اين چنين ] وجود نداشته است.»4 در روايات فوق نشانه‏ها و علايم خاصي براي ظهور امام زمان عليه‏السلام تعيين شده است. ب) نشانه‏هاي حتمي و غير حتمي 1. نشانه‏هاي حتمي: علايم و نشانه‏هايي كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هيچ گونه قيد و شرطي در ايجاد آنها لحاظ نشده است علايم حتمي ناميده مي‏شوند و شايد بتوان گفت كه ادعاي ظهور قبل از تحقق آنها كذب و دروغ است. امام سجاد عليه‏السلام فرمود: «اِنَّ اَمْرَالْقائِمِ حَتْمٌ مِنَ اللّه‏ِ وَاَمْرَ السُّفيانِي حَتْمٌ مِنَ اللّه‏ِ وَلايَكُونُ

” بعضي از نشانه‏ها و علايم ظهور، به صورت خاص و با شاخصهاي ويژه در افراد متعين، تبلور مي‏يابد؛ مثلاً در روايات بسياري ذكر شده است، كه ظهور امام زمان عليه‏السلام در سال فرد و در روز فرد تحقق پيدا خواهد كرد.... “
قائِمٌ اِلاّ بِسُفْيانِي5؛ ظهور قائم، از ناحيه خداوند، قطعي و خروج سفياني نيز، از جانب خداوند قطعي است و قائمي جز با سفياني وجود ندارد.» امام صادق عليه‏السلام فرمود: «وَالْيَمانِي مِنَ‏الْمَحْتُومِ؛ [قيام] يماني از نشانه‏هاي حتمي است.» فضل بن شاذان از ابي حمزه ثمالي نقل مي‏كند: «قُلْتُ لاَبيِ جَعْفَرٍ خُرُوجُ السُّفْيانِي مِنَ الْمَحْتُوم؟ قالَ نَعَمْ وَالنِّداءُ مِنَ الْمَحْتُومِ وَطُلُوعُ الشَّمْسِ مِنْ مَغْرِبِها مِنَ الْمَحتُومِ وَاخْتِلافُ بَنِي الْعَباسِ فِي الدَّوْلَةِ مِنَ الْمحْتُومِ وَقَتْلُ النَّفْسِ الزَّكِية مَحْتُومٌ وَخُرُوجُ الْقائِمِ مِنْ آلِ مُحَّمد مَحْتُومٌ...6؛ به امام باقر عليه‏السلام عرض كردم: آيا خروج سفياني حتمي است؟ فرمودند آري، صيحه آسماني نيز از علايم حتمي است و طلوع خورشيد از مغرب حتمي است. اختلاف بين بني عباس در رابطه با حكومت، حتمي است. كشته شدن نفس زكيّه حتمي است، قيام قائم آل محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله حتمي است،...» 2. نشانه‏هاي غير حتمي: بعضي از نشانه‏هاي ظهور قبل از ظهور، بطور مشروط رخ مي‏دهند؛ يعني اگر مقتضي آنها موجود و موانع مفقود باشد، تحققشان حتمي خواهد بود. در ميان نشانه‏ها و علايم، آنچه حتمي شمرده شده، جزء محتوميات هستند و غير از آنها كه گروه بسياري از علايم را تشكيل مي‏دهند جزء علايم غير حتمي شمرده مي‏شوند. ج: علايم با فاصله و بي‏فاصله 1. نشانه‏هاي نزديك به وقت ظهور: در بعضي از روايات، تصريح شده كه بعضي از علايم در سال ظهور امام زمان عليه‏السلام ، رخ مي‏دهند؛ يعني قبل از ظهور و در آستانه قيام حضرت مهدي عليه‏السلام ، اين نشانه‏ها يكي پس از ديگري پديدار شده، به ظهور امام زمان منتهي مي‏شود. امام صادق عليه‏السلام فرمود: «خُرُوجُ الثَّلاثَةِ، اَلخُراسانِي وَالسُّفْيانِي وَاليَمانِي فِي سَنَةٍ واحِدَةٍ فِي شَهْرٍ واحِدِ، فِي يَوْمٍ واحِدٍ وَلَيْسَ فيها رايةً بِأَهْدي مِنْ رايةِ الْيَماني يَهدي اِلَي الْحَقِّ؛7 خروج سه كس: قيام خراساني و سفياني و يماني، در يك سال و در يك ماه و يك روز خواهد بود و در اين ميان، هيچ پرچمي به اندازه پرچم يماني، به حق و هدايت دعوت نمي‏كند.» امام باقر عليه‏السلام فرمود: «لَيْسَ بَيْنَ قِيامِ القائمِ وَقَتْلِ النَّفْسِ الزَّكيَّةِ اَكْثَرَ مِنْ خَمْسَ عَشَرَ لَيْلَة8؛ بين ظهور مهدي عليه‏السلام و كشته شدن نفس زكيه، بيش از پانزده شب فاصله نيست.» 2. علايمي كه

” علايم و نشانه‏هايي كه به طور قطع قبل از ظهور حضرت، رخ خواهند داد و در واقع، هيچ گونه قيد و شرطي در ايجاد آنها لحاظ نشده است علايم حتمي ناميده مي‏شوند و شايد بتوان گفت كه ادعاي ظهور قبل از تحقق آنها كذب و دروغ است. ... “
با ظهور، فاصله زماني دارد: بعضي از نشانه‏ها و علايم در بستر تاريخ با فاصله بسياري با وقت ظهور تحقق مي‏يابد؛ حتي بعضي از آنها قبل از تولد امام زمان رخ مي‏نمايند و بعضي بعد از تولد و قبل از ظهور با فاصله زياد، تحقق پيدا كرده و خواهند كرد؛ چنان كه شماري از آنها، همچون از هم گسستن بني اميه و بني عباس، خروج ابومسلم خراساني، اختلاف بين مسلمانان و... اتفاق افتاده است. د) علايم زميني و آسماني 1. علايم طبيعي و زميني: در ميان نشانه‏ها و علايم ظهور، غالب آنها نشانه‏هاي طبيعي و زميني‏اند و هر كدام در تثبيت حقانيت ظهور و قيام حضرت مهدي عليه‏السلام نقش اساسي دارند. امام علي عليه‏السلام فرمود: «وَيَخْرُجُ رَجُلٌ مِنْ اَهْلِ بَيْتي فِي الْحَرَمِ فَيَبْلُغُ السُّفْيانِي، فَيَبْعَثُ اِلَيه جُنْدا مِنْ جُنْدِهِ فَيهْزِمُهُمْ فَيَسيرُ اِلَيه السُّفْياني بِمَنْ مَعَهُ، حَتّي اِذا جاوَزوا بِبَيْداء مِنَ الاَرْضِ، خَسَفَ بِهِمْ، فَلايَنْجوا منْهُمْ اِلاّ المُخْبِرُ عَنْهُمْ؛ مردي از خاندان من، در سرزمين حرم قيام مي‏كند، پس خبر خروج وي به سفياني مي‏رسد. وي، سپاهي از لشكريان خود رابراي جنگ، به سوي او مي‏فرستد و آنان را شكست مي‏دهد، آنگاه خود سفياني با همراهانش به جنگ وي مي‏روند و چون از سرزمين بيداء مي‏گذرند، زمين آنان را فرو مي‏برد و جز يك نفر، كه خبر آنان را مي‏آورد كسي از آنان نجات نمي‏يابد.» نشانه هايي نظير فرو رفتن سفياني در بيداء، قيام يماني، خراساني، سفياني، دجّال، قتل نفس زكيّه، جنگهاي خونين و غيره ... از جمله علايم زميني و طبيعي هستند. 2. علايم آسماني: به علت اهمّيت ظهور امام زمان، علاوه بر نشانه‏هاي زميني و طبيعي، برخي علايم آسماني نيز در زمان ظهور حضرت رخ خواهند داد، تا مردم بهتر رهبر و مصلح آسماني را شناخته و در راستاي تحققِ رسالت و اهداف او مشاركت كنند؛ مانند: ـ صيحه آسماني: امام صادق عليه‏السلام فرمود: «اِذا نادي مُنادٍ مِنَ السَّماءِ اَنَّ الْحَقَّ فِي آل محمَدٍ صلي‏الله‏عليه‏و‏آله فَعِنْدَ ذلِكَ يَظْهَرُ المَهديُّ عَلي اَفْواهِ النّاسِ وَيَشْربُونَ حُبَّهُ، وَلايَكُونُ لَهُمْ ذِكْرُ غَيْرِهِ؛ هر گاه گوينده‏اي از آسمان ندا دهد كه حق با اولاد محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله است، در آن هنگام، ظهور مهدي عليه‏السلام به سر زبانها مي‏افتد، و همه [شراب] دوستي او مي‏نوشند و غير او را ياد نمي‏كنند.» ـ كسوف: امام صادق عليه‏السلام فرمود: «عَلامَةُ خُرُوجِ الْمَهْدي كُسُوفُ الشَّمسِ فِي شَهْرِ رَمَضانٍ في ثَلاثَ عَشَرَةَ وَاَرْبَعَ عَشَرَةَ مِنْهُ9؛ نشانه ظهور مهدي عليه‏السلام كسوف خورشيد در ماه مبارك رمضان است [و وقت كسوف] سيزدهم يا چهاردهم ماه رمضان خواهد بود.»
پاورقي‌ها: 1. اثباة الهداه، ج7، ص390. 2. بحار الانوار، ج 52، ص193. 3. بحار الانوار، ج 52، ص217. 4. منتخب الاثر، ص444. 5. بحارالانوار، ج52، ص82. 6. ارشاد مفيد، ج3، ص347. 7. كتاب غيبت نعماني، ص252. 8. ارشاد مفيد، ج2، ص374؛ اعلام الوري، ص427. 9. غيبت نعماني، ص270.

هیچ نظری موجود نیست: