شنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۸۷

باعرض معذرت ازتمامی دوستان قاضی خودفقط ازباب تذکربرای خیل قضات تازه به مسندنشسته ویاقضاتی که فکرمی کنند خداهستندوهرکاری دوست دارندانجام می دهندامیداست که این اشعارهمیشه مدنظرشان باشد
روزی زدست قاضی عدلیه کلک غلطیدواژگون شدوافتادروی سنگ
مردی که درمقابل اوایستاده بود گفتابوی خم شو برداراین کلنگ
قاضی بخشم رفت وفروماندوتندگفت ای آنکه فرق نمی نهی بین نام وننگ
بین کلنگ وکلک چه تشبیهی دیده ای ازحیث قدوقامت وظاهرورنگ
قاضی هنوزازسخنش لب نبسته بود درپاسخش بدو گفت بی درنگ
دانم که این قلم بوداماکند خراب بنیاد خانه هاچوتواش آوری به چنگ

هیچ نظری موجود نیست: